شناسهٔ خبر: 69848772 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دیدبان ایران | لینک خبر

اخاذی ۱۰ میلیارد تومانی از تاجر ثروتمند

مردی در افغانستان با اجیر کردن یک گروه در ایران نقشه ربودن تاجر ثروتمند را عملی کرد و توانست ۱۰میلیارد تومان از خانواده‌اش اخاذی کند اما به دست آوردن این پول چنان زیر زبانش مزه کرده بود که تصمیم گرفت به اخاذی‌اش ادامه دهد، غافل از اینکه لو خواهد رفت

صاحب‌خبر -

به گزارش سایت دیده بان ایران؛  یکی از روزهای آبان امسال پسر جوانی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و مدعی شد که پدرش را گروگان گرفته‌اند.

او به ماموران گفت: ما اهل افغانستان هستیم و پدرم یک تاجر بزرگ است که در کشورهای مختلف دفتر دارد. ما سال‌هاست که قانونی به ایران آمده‌ایم و اینجا زندگی می‌کنیم. پدرم در ایران، املاک زیادی دارد و سرمایه‌دار بزرگی است. او آخرین بار برای انجام کارهایش به ترکیه و بعد به افغانستان رفت و پس از آن راهی ایران شد. حتی وقتی رسید تهران به ما زنگ زد و گفت که در مسیر بازگشت به خانه است اما در بین راه ناپدید شد و ما دیگر خبری از او نداشتیم.

پسر جوان ادامه داد: به شدت نگران پدرم بودیم اما هرچه به موبایلش زنگ می‌زدیم، خاموش بود. تا اینکه متوجه تماسی با موبایل وی از طریق واتس آپ شدیم. وقتی جواب دادم، مرد ناشناسی پشت خط بود که می‌گفت پدرم را ربوده است. او به من گفت اگر ظرف ۲۴ ساعت، ۱۰ میلیارد تومان را تهیه نکنم، پدرم را می‌کشد.

تسلیم در برابر گروگانگیران

خانواده گروگان پس از تماس آدم ربایان چنان ترسیده بودند که تصمیم گرفتند خواسته آنها را عملی کنند.

پسر جوان در ادامه گفت: آدم‌ربایان مرا تهدید کردند که اگر پای پلیس به ماجرا کشیده شود، جان پدرم را می گیرند. آنها فیلم‌هایی از شکنجه کردن پدرم برایم فرستادند که نشان می‌داد او، خون آلود روی زمین افتاده است. پدرم التماس می‌کرد که به پلیس چیزی نگویم و هر چه آدم‌ربایان می‌گویند را انجام دهیم.

گروگانگیران طماع

پسر جوان وقتی حرف‌های پدرش را شنید، تسلیم شد و ۱۰ میلیارد تومان از حساب مشترک خود و پدرش برداشت کرد. سپس راهی یک صرافی در تهران شد و همه این پول را به حسابی در افغانستان که آدم‌ربایان داده بودند، واریز کرد. اما هرچه منتظر ماند پدرش آزاد نشد.

او گفت: نگران شده بودم که نکند آدم‌ربایان پدرم را کشته‌اند. تا اینکه چند روز بعد آنها به من زنگ زدند و این‌بار مبلغ صد هزار دلار خواستند. وقتی دیدم اخاذی‌های آنها تمامی ندارد تصمیم گرفتم پلیس را در جریان این گروگانگیری قرار بدهم.

باند بین المللی

با این شکایت، تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی تهران وارد عمل شدند و ‌تحقیقات زیر نظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران آغاز شد. ماموران در نخستین گام به بررسی ‌شماره حسابی پرداختند که خانواده گروگان به آن پول واریز کرده بودند. حساب متعلق به مردی به نام حسین، ساکن افغانستان بود. در این شرایط، ‌هماهنگی های لازم با اینترپل صورت گرفت و حسین در افغانستان دستگیر شد. او در بازجویی‌ها به طراحی نقشه آدم ربایی اعتراف کرد و گفت برای اجرای این سناریو، ‌چند مرد ایرانی و افغانی را اجیر کرده بود.

وی گفت: گروگان را از قدیم می‌شناختم و می دانستم یک تاجر بین المللی است وضع مالی بسایر خوبی دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم، ‌ چند نفر را برای اجرای این سناریو اجیر کنم تا در تهران این گروگانگیری را اجرا کنند. وی ادامه داد: آدم ربایان اجاره‌ای، هم ایرانی بودند و هم افغانی. آنها را در سفرم به ایران دیده بودم و می شناختم. میدانستم مشکلات مالی دارند و به خاطر رسیدن به پول حاضر هستند خلاف کنند. آنها در ایران، مرد تاجر را ربودند و در باغ ویلایی واقع در اطراف تهران برده و گروگانش گرفتند تا ما نقشه اخاذی‌ را عملی کنیم.

وی ادامه داد: نقشه اولم گرفت و ۱۰ میلیارد تومان به جیب زدیم اما طمع کردیم و چون گروگان وضع مالی خیلی خوبی داشت، میخواستیم پول بیشتری به دست آوریم د اما طمع ما کار دستمان داد و باعث شد پای پلیس به ماجرا باز شود و لو بروم.

رهایی گروگان

آدم ربایان اجاره ای به محض اینکه متوجه شدند رئیس گروه در افغانستان دستگیر شده است، ‌گروگان را با دست و پای بسته در بیابان های اطراف تهران رها کردند. او خودش را به اداره پلیس رساند و درحالیکه آثار خون و زخم در بدنش وجود داشت، جزییات گروگانگیری را فاش کرد. وی گفت: آدم ربایان نقش پلیس را بازی کردند و به من گفتند که باید برای ارائه توضیحات به اداره پلیس بروم. من هم چون مجوز قانونی برای زندگی در ایران را داشتم، همراهشان رفتم غافل از اینکه آنها ماموران قلابی بودند و قصد ربودن مرا داشتند. مرد تاجر ادامه داد:آدم ربایان مرا سوار بر خودروی پژو کرده و شکنجه ام دادند. دست و پاها و چشمانم را بستند و من دیگر متوجه نشدم کجا هستیم. وقتی چشمانم را باز کردند داخل سوله ای بودم. آنها شکنجه ام دادند و با پسرم تماس گرفتند تا درخواست پول کنند. مرا تهدید کردند که از پسرم بخواهم پول را تهیه کنند. سپس مرا داخل چاهی که در آن باغ وجود داشت، ‌انداختند. چند روزی داخل چاه گروگان بودیم و روزی یک وعده غذا به داخل چاه می انداختند تا گرسنه نمانم. سرانجام بعد از گذشت ۱۰ روز مرا از چاه بیرون آوردند و با دست و پای بسته، ‌در بیابان های اطراف تهران رهایم کردند

 

کپی لینک
کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام