شناسهٔ خبر: 69833015 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنو | لینک خبر

فعالان سياسي مسير كاهش تنش‌ها با غرب را پیشنهاد می کنند

دکترین خروج از تحریم | روزنو

شريعتي در پاسخ به اين پرسش كه نظر خود شما درباره اين دوگانه چيست؟ مي‌گويد: « شخصا معتقدم به سود منافع ملي ما و آينده ايران است كه پس از 45 سال، دكترين منافع ملي خود را به گونه‌اي تعريف كند كه از شمول كشورهاي تحت تحريم خارج شود. استانداردهايي را اعمال كند كه نهايتا منجر به بازشناسايي ايران به عنوان يك بازيگر موثر و فعال و داراي نقش قوام يافته شود.»

صاحب‌خبر -
روزنو :

مهدي بيك‌اوغلي

در شرايطي كه برخي تحليلگران تصور مي‌كنند، توپ برقراري رابطه با امريكا به‌طور كامل در زمين ايران قرار دارد و ايران با يك اشاره مي‌تواند اين ريسمان از هم گسيخته را دوباره برقرار سازد، اما گروهي از تحليلگران معتقدند كه اين امريكاست كه در مسير برقراري يك رابطه سالم، عادلانه و سودآور براي دو طرف مانع‌تراشي مي‌كند. در واقع به اعتقاد چهره‌هايي چون سعيد شريعتي، امريكا مايل به برقراري رابطه با ايران مدنظر خود است نه ايراني كه در عرصه واقعيت جهاني كنشگري مي‌كند. به اعتقاد شريعتي اين تفاوت در برداشت‌ها، ريشه اصلي همه تعارضاتي است كه ميان ايران و امريكا وجود دارد. ايران دكترين خاص خود را دارد و حاضر نيست به خاطر امريكا يا هر قدرت ديگري خود را تغيير دهد. شريعتي اما به نكته ظريفي در ميانه اين معادله اشاره مي‌كند و آن، اينكه اگر قرار باشد، تغييري در دكترين ايران به وقوع بپيوندد نه بر اساس خواسته امريكا، بلكه در راستاي تحقق مطالبات مردمي است كه طي 45 سال گذشته همه فشارها، محروميت‌ها و محدوديت‌ها را دوش كشيده و دم برنياورده‌اند. در نقطه مقابل شريعتي، علي باقري به گونه‌اي متفاوت با اين بحث روبه‌رو مي‌شود. باقري از ضرورت واقع‌گرايي در مواجهه با نامعادله رابطه با امريكا سخن مي‌گويد. به اعتقاد باقري ايران امروز به جاي رويكردهاي خوش‌بينانه يا بدبينانه نيازمند مواجهه‌هاي واقع‌گرايانه با مساله برقراري رابطه با امريكا يا حتي مذاكره با امريكاست. اين فعال سياسي معتقد است مهم‌تر از برقراري رابطه، كاهش تنش‌ها و مديريت چالش‌ها با امريكاست. او تاكيد دارد هيچ ايرادي ندارد ايران از ديپلماسي پنهان و ساير ابزارهاي موجود براي ايجاد يك فهم مشترك با امريكا بهره ببرد. باقري مرحله پس از مديريت تنش‌ها را توافق‌سازي و مرحله پس از آن را عادي‌سازي روابط ارزيابي مي‌كند.

سعيد شريعتي: زمان تغيير در دكترين ايران فرا رسيده است

سعيد شريعتي، فعال سياسي اصلاح‌طلب يكي از چهره‌هايي است كه معتقد است، زمان تغيير در دكترين راهبردي ايران فرا رسيده است و ايران بايد ذيل كشورهاي مشمول تحريم و محدوديت در شمار كشورهاي كنشگر در مناسبات پوياي جهاني قرار بگيرد. شريعتي در گفت‌وگو با «اعتماد» با اشاره به بحث‌هايي كه در خصوص شكل‌دهي به مناسبات ارتباطي تازه با ايالات متحده مطرح مي‌شود، مي‌گويد: «برخلاف بسياري از تحليلگران كه موضوع برقراري يا عدم برقراري رابطه با امريكا را مرتبط با اراده و خواسته جمهوري اسلامي ايران مي‌دانند، معتقدم مانع اصلي در برقراري رابطه، استراتژي و سياست‌هاي كلان ايالات متحده امريكاست. به عبارت روشن‌تر، اين‌گونه نيست كه اراده برقراري رابطه با امريكا در ايران وجود نداشته باشد، بنابراين رابطه‌اي شكل نگيرد، بلكه اين امريكاست كه موانعي جدي پيش روي برقراري رابطه قرار مي‌دهد. همان‌طور كه در آغاز قطع رابطه با امريكا در سال 59 اين امريكا بود كه رابطه‌اش را با ايران قطع كرد، طي سال‌هاي اخير هم به‌رغم رخدادهاي بزرگ و كوچكي كه در اين مسير شكل گرفته، ايالات متحده است كه به هر دليلي تمايلي به برقراري رابطه با ايران نشان نمي‌دهد.»

شريعتي صحبت‌هايش را اين‌طور ادامه مي‌دهد: «اين‌گونه نيست كه فردا ايران تصميم به برقراري رابطه بگيرد و امريكا با شور و شوق اين رابطه را برقرار و آغوش خود را به روي ايران باز كند. دليل عدم برقراري رابطه برابر، سازنده و عادلانه ميان دو كشور اين است كه امريكا مايل نيست چنين شكل و صورتي از رابطه را برقرار كند. در واقع الگوي فكري، انديشه‌اي و ساختاري جمهوري اسلامي ايران در تضاد با رويكردي است كه امريكا در مناسبات جهاني مي‌پسندد، طبيعي است كه اگر قرار باشد يك ارتباط سازنده و برابر بين دو كشور ايجاد شود، بايد تغييراتي در الگوي رفتاري يا گفتماني يا ساختاري جمهوري اسلامي رخ دهد.»

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب يادآور مي‌شود: «متوجه نمي‌شوم كه اين همه فشار از سوي نخبگان و تحليلگران ايراني به حاكميت جمهوري اسلامي براي برقراري رابطه با ‌امريكا چه معنا و مفهومي دارد؟ اساسا تصور كنيد ايران فردا اعلام كند به دنبال برقراري رابطه با امريكاست! آيا همه مسائل حل مي‌شود؟ قطعا خير؛ اگر ايران مي‌خواهد امريكا را متقاعد كند تعاملي با ايران مانند ساير كشورها برقرار كند، بايد ببيند چه مقدماتي را بايد فراهم كند. امريكا حاضر به ايجاد يك رابطه عادلانه و سازنده نيست.»

شريعتي در پاسخ به اين پرسش كه با چنين مفروضاتي ايران چگونه مي‌تواند منافع ملي خود را كه به بحث رابطه با امريكا گره خورده، تامين كند؟ مي‌گويد: «اختلاف‌نظرهاي اساسي در اين بخش وجود دارد.رهبران سياسي كشور و رهبران جريان‌هاي سياسي كشور اختلاف‌نظرهاي جدي دارند. عده‌اي معتقدند ايران براي اينكه منافع ملي خود را تامين كند بايد استانداردهاي يك كشور فعال و مورد اعتماد جامعه جهاني را در خود نهادينه كند. از نظر امريكا شايد لازم باشد ايران در برخي سياست‌هاي خود تجديدنظر كرده و تغييراتي در حوزه سياست خارجي، سياست‌هاي منطقه‌اي، مسائل هسته‌اي و...ايجاد كند تا امريكا، ايران را از ليست كشورهاي به‌زعم خود نامطلوب خارج كند. اين‌گونه است كه امريكا در گام نخست تحريم‌ها را برداشته و پس از آن به سمت يك تعامل ايجابي و اثباتي و سازنده گام برخواهد داشت.»


او ادامه مي‌دهد: «نگرش بعدي ميان تحليلگران ايراني معتقد است، اساسا ايران چرا بايد بر اساس نيازي كه به برقراري رابطه با امريكا دارد، تغيير رفتار و تغيير الگو دهد و از آرمان‌هاي خود دست بكشد؟ توجه داشته باشيد، آنچه در اين كشاكش‌ها داراي اهميت است، فهم و مطالبه جامعه ايران است. بايد ببينيم اكثريت مردم ايران كه ولي‌نعمتان كشور و مسوولان هستند و سياست‌ها بايد بر اساس خواسته آنان شكل گيرد، پس از 45 سال تجربه حركت در يك مسير و شنيدن و ديدن اين دوگانه چه نظري دارند؟»


شريعتي در پاسخ به اين پرسش كه نظر خود شما درباره اين دوگانه چيست؟ مي‌گويد: « شخصا معتقدم به سود منافع ملي ما و آينده ايران است كه پس از 45 سال، دكترين منافع ملي خود را به گونه‌اي تعريف كند كه از شمول كشورهاي تحت تحريم خارج شود. استانداردهايي را اعمال كند كه نهايتا منجر به بازشناسايي ايران به عنوان يك بازيگر موثر و فعال و داراي نقش قوام يافته شود.»


اين تحليلگر مسائل سياسي خاطرنشان مي‌كند: «امروز قدرت‌هاي جهاني درست يا غلط، ظالمانه يا منصفانه چنين داوري‌هايي در مورد حكومت ايران دارند و بر اثر اين نگاه شرايط دشواري را به ايران تحميل كرده‌اند. شرايطي كه ضرر اصلي و فشار زايدالوصف آن را مردمي متحمل مي‌شوند كه هر روز با گرفتارهاي‌ها، تنگناها و كاستي‌هاي فراواني دست به گريبان هستند و فقر و محروميت و محدوديت را با گوشت و پوست و استخوان خود درك مي‌كنند.»

علي باقري: تلاش براي كاستن از عمق تنش‌ها بايد در دستور كار قرار گيرد


در شرايطي كه سعيد شريعتي با شكل‌دهي به يك دوگانه فكري كلان تلاش مي‌كند تصويري از مطالبات واقعي مردم ايران ارايه كند، علي باقري ديگر تحليلگر حوزه سياسي ايران از منظر متفاوتي به بحث ورود كرده و مهم‌ترين اقدام دولت را در شرايط فعلي مديريت چالش با طرف مقابل ارزيابي مي‌كند.  باقري در گفت‌وگو با «اعتماد» در خصوص راهبردي كه ايران در شرايط فعلي براي مواجهه با امريكاي مدل ترامپ بايد در پيش بگيرد، مي‌گويد: «همان‌طور كه مسوول حوزه سياست خارجي كشور و برخي ديگر از ديپلمات‌هاي كشور اشاره كرده‌اند، من هم معتقدم پيچيدگي‌ها و چالش‌هاي رابطه ايران با امريكا كه اين روزها ابعاد وسيع‌تر و پيچيده‌تري به واسطه جنگ اسراييل با غزه و لبنان همچنين پس از روي كار آمدن دولت ترامپ پيدا كرده، امكان شكل‌دهي به يك رابطه عادي مانند ساير كشورها ميان ايران و امريكا را بسيار دشوار مي‌سازد. در واقع عادي‌سازي روابط ايران و ايالات متحده پروسه‌اي زمانبر و طولاني است تا نهايتا ديوار بلند بي‌اعتمادي و چالش‌هاي عديده نيم قرني ميان دو كشور را به حالت عادي بازگرداند.»


او يادآور مي‌شود: «به اعتقاد من آنچه مهم است و مبناي سياست دولت دكتر پزشكيان هم محسوب مي‌شود، مديريت اين تنش‌هاست. مديريت به مفهوم جلوگيري از وخيم‌تر شدن و پرچالش‌تر شدن رابطه ميان دو كشور و همين‌طور تلاش براي بهبود، تنش‌زدايي و كم چالش كردن روابط. فكر مي‌كنم، هدف‌گذاري ميان‌مدتي كه در خصوص روابط با امريكا مي‌توان از دولت آقاي پزشكيان انتظار داشت از اين دست سياست‌هاست. اين توقع قابل قبولي است كه از دولت انتظار داشته باشيم، خصومت ميان دو كشور را مديريت كند.»
باقري با تاكيد بر اينكه ايران امروز بيش از هر زمان ديگري به رويكردهاي واقع‌گرايانه نياز دارد، مي‌گويد: «اين مطالبه در خصوص مديريت چالش‌ها نه بلندپروازانه و تخيلي است و نه مبتني بر بي‌عملي و بي‌تعهدي است. همان‌طور كه سيد عباس عراقچي هم اعلام كرده، مسيري كه در دولت چهاردهم در خصوص رابطه با امريكا طي خواهد شد، همين مسير خواهد بود. مسير مديريت چالش‌ها و تلاش براي كاستن از عمق تنش‌ها.» او مي‌گويد: «بر اين مبنا به نظرم كليه راه‌ها و ابزارهاي موجود و در دسترس ايران در حوزه ديپلماسي، از كمك خواستن از دوستان مشترك گرفته تا توسعه ارتباطات منطقه‌اي و جهاني و...مي‌تواند در دستور كار قرار بگيرد. قطعا يكي از مهم‌ترين نوع اين ابزارهاي ارتباطي، ديپلماسي پنهان است. منظور از ديپلماسي پنهان به معناي كلاسيك موضوع است نه اقدام پنهان، يواشكي و غيرشفاف كه پشت پرده سياست خارجي و دور از چشم نهادهاي مسوول و قانوني انجام شده باشد. ديپلماسي پنهان به مفهوم اقدامات پيش‌زمينه‌اي براي برطرف كردن موانع موجود براي مديريت روابط مدنظر است.»


باقري با اشاره به اينكه معتقدم دولت چهاردهم اين رويكرد و اين راه را در پيش مي‌گيرد، خاطرنشان كرد: «مبناي اين ايده تحقق منافع ملي خواهد بود. پايه‌هاي چگونگي انجام آن هم روي اصل توافق‌سازي قرار دارد. اين حركت بدون ترديد بر مبناي توافق‌سازي دولت با ساير قسمت‌هاي حاكميت خواهد بود. لذا اميدوارم كه اين تنش‌ها در روابط كه منافع ملي ما را تهديد مي‌كند و تداوم آن قطعا به نفع منافع ملي و امنيت ملي ايران نيست و نبايد از تداوم آن استقبال كرد با تدبير دولت پزشكيان و چهره‌هاي متخصص حاضر در كابينه اين روند متوقف شده و با مديريت تنش‌ها، زمينه دستيابي به منافع ملي در وضعيت حداكثري آن فراهم شود.»