جوان آنلاین: عملیات طریقالقدس در اوایل آذر ۱۳۶۰ برای آزادسازی شهر بستان و تنگه چزابه انجام گرفت، اما مراحل آمادهسازی این عملیات از ماهها قبل رقم خورده بود. کسی که مسئولیت شناسایی منطقه عملیاتی طریقالقدس را برعهده داشت، شهید «سیدعلی حسینی» از پاسداران خراسانی حاضر در جبهههای جنگ بود. ۴۳ سال پیش در چنین روزهایی، سیدعلی و همرزمانش در حال انجام آخرین مراحل شناسایی عملیات طریقالقدس بودند. آنها کارشان را به خوبی انجام دادند و نهایتاً با شروع عملیات در هشتم آذر ۱۳۶۰، ظرف یک هفته بستان و چزابه آزاد شدند. در گفتگو با رضا شریفی از رزمندگان و راویان دفاعمقدس، مرور کوتاهی به خدمات شهید سیدعلی حسینی در عملیات طریقالقدس میاندازیم.
شهید سیدعلی حسینی چه خصوصیاتی داشت که باعث شد فرماندهان، ایشان را مسئول شناسایی منطقه عملیاتی طریقالقدس کنند؟
شهید حسینی از پیشکسوتان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و به جهت اینکه دوران خدمت سربازی را در دوران شاه گذرانده بود، بعد از پیروزی انقلاب مدتی آموزشهای تکمیلی دید و سپس خودش از مسئولان آموزش سپاه شد. ایشان مدتی به آموزش و تقویت رزمی پاسداران جوان پرداخت و بعد به کردستان رفت و در معیت شهید چمران، چندماهی را در جبهههای غرب جنگید. تجربیاتش بالاتر رفت و سپس وقتی که به تهران آمد، مجدد آموزشهای تکمیلی را پشتسر گذاشت. چون تجربیات لازم را کسب کرده بود با شروع جنگ تحمیلی مسئولیتهای متعددی را پذیرفت. از جمله فرماندهی تیپ رزمی، مسئول اطلاعات و عملیات ستاد خراسان، مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ۲۱ امام رضا (ع)، فرماندهی اطلاعات قرارگاه قدس، جانشین اطلاعات نیروی زمینی سپاه، بنیانگذار و فرمانده تیپ «۳۱۳ حر» (تیپ تخصصی نیروهای اطلاعات) و جانشینی اطلاعات و عملیات قرارگاه خاتمالانبیا (ص) را عهدهدار بود. ایشان یک نیروی زبده اطلاعاتی بود، بنابراین وقتی که عملیات طریقالقدس انجام شد، شهید سیدعلی حسینی مسئولیت جمعآوری اطلاعات و شناسایی منطقه عملیاتی را برعهده گرفت.
اهمیت عملیات طریقالقدس در تاریخ دفاعمقدس چیست؟
این عملیات اولین قدم رزمندگان برای اخراج دشمن از خاک کشورمان است. هر چند قبل از عملیات طریقالقدس، ایران با عملیات ثامنالائمه (ع) حصر آبادان را شکسته بود، ولی در طریقالقدس قرار بود برای اولین بار دشمن را در منطقه میانی خوزستان تا مرز عقب برانیم. در طرح عملیاتی مشترک سپاه و ارتش از طریقالقدس با عنوان کربلای یک هم یاد میشود. کربلای ۲ نام دیگر عملیات فتح المبین بود و کربلای ۳ هم الیبیتالمقدس یا همان آزادسازی خرمشهر. به این معنی که طریقالقدس (کربلای یک) اولین گام بلند ایران برای اخراج دشمن از مناطق اشغالی کشورمان به شمار میرفت.
شهید حسینی و همرزمانش چه فعالیتهایی برای شناسایی منطقه عملیاتی طریقالقدس انجام دادند؟
طریقالقدس در منطقه عمومی سوسنگرد به سمت بستان انجام گرفت. آنجا جبهه میانی خوزستان بود، هم برای دشمن و هم برای ما بسیار اهمیت داشت. از حدود شش ماه قبل از شروع عملیات، گروهی از نیروهای اطلاعات- عملیات سپاه به سرپرستی شهید سیدعلی حسینی شناسایی منطقه را شروع کردند. شهید حسینی آدم خوشفکری بود و برای شناسایی این منطقه عملیاتی سه مقر دیدگاه اطلاعاتی روی رملهای شمال منطقه و جناح شمالی دشمن ایجاد کرد. بعثیها در این منطقه خطی به طول ۲۴ کیلومتر احداث کرده بودند. شهید حسینی به صورت مرتب و مستمر شناسایی منطقه را از خط مقدم تا عمق مواضع و نحوه آرایش دشمن آغاز کرد. گروه شناسایی محل اصلی کارشان را در نزدیکی چاه آبی در میان زمینهای رملی مستقر کرده بودند. این بچهها طبق توصیههای شهید حسینی سعی میکردند رفت و آمد خودشان را از دید سایر نیروها هم مخفی کنند. یعنی تا آنجا احتیاط میکردند که سعی داشتند عبور و مرورشان تا حد توان از دید همگان به دور باشد.
شیوه خاصی هم در شناسایی منطقه عملیاتی داشتند؟
آنطور که اسناد عملیات حکایت میکنند، شهید حسینی شناسایی منطقه عملیاتی را تا تنگه چزابه گسترش داده بود. خب چزابه در مرز است و نیروهای اطلاعاتی ما باید برای رسیدن به آنجا کیلومترها به عمق دشمن نفوذ میکردند. در واقع چزابه آخرین نقطه عملیات بود و شهید حسینی ترتیبی داده بود شناساییها تا آنجا ادامه پیدا کند. بچههای اطلاعات- عملیات با استفاده از تعدادی موتورسیکلت و دو قاطر و با کمک نقشههای نظامی منطقه به آنجا میرفتند. البته یک نکتهای را هم اضافه کنم که در عملیات شناسایی منطقه عملیاتی طریقالقدس، تیپ ۳ از لشکر ۹۲ زرهی ارتش هم شرکت داشت. نیروهای تیپ ۳ ارتش، چون از قبل در این منطقه حضور داشتند، نسبت به جزئیات منطقه اشراف و میتوانستند به بچههای سپاه در این خصوص کمک کنند.
شناسایی چه کمکی به فرماندهان در طراحی عملیات میکردند؟
فرماندهان طرح عملیات را براساس اطلاعات و آماری انجام میدادند که از سوی نیروهای اطلاعاتی به دست میآمد. در طرحریزی عملیات طریقالقدس هم مهمترین عنصر کلیدی برای موفقیت نیروهای خودی، رسیدن فوری رزمندگان به تنگه چزابه در مرز بینالمللی بود. مهمترین عقبه دشمن و خط مواصلاتی عراقیها در همین چزابه قرار داشت. طبق شناساییهای خوبی که صورت گرفته بود، مشخص شد اگر رزمندگان بتوانند به سرعت خود را به چزابه برسانند، وضعیت جغرافیایی منطقه به گونهای است که میشود یک خط دفاعی مناسب با تکیه بر عوارض طبیعی موجود در منطقه تشکیل داد و با نیروی کمی در مقابل پاتکهای دشمن مقاومت کرد. طریقالقدس نهایتاً در هشتم آذر ۱۳۶۰ انجام گرفت، هرچند عملیات خونینی بود، اما ما در این عملیات توانستیم به اهداف از پیش تعیین شده برسیم و بستان و چزابه را آزاد کنیم. همه رزمندگان در این پیروزی سهیم بودند و شهید حسینی و نیروهایش هم با شناساییهای خوبی که انجام داده بودند، نقش پررنگی در طریقالقدس ایفا کردند.
سردار سیدعلی حسینی در کدام عملیات به شهادت رسید؟
سردار شهید حسینی در ۲۴ بهمن سال ۶۶ در منطقه ماووت عراق به شهادت رسید. او در بخش اعظمی از دفاعمقدس در جبههها حضور داشت و خدمات بسیاری انجام داد. شجاعت یکی از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان بود. بارها همراه نیروهایش به عمق منطقه دشمن نفوذ میکرد و شخصاً عملیات شناسایی را انجام میداد. سیدعلی بارها در جبهههای مختلف تا مرز شهادت پیش رفته بود. چندین بار هم مجروح شده بود. نهایتاً پس از بیش از هفت سال حضور در جبههها در عملیات بیتالمقدس ۲ و در بهمن ۱۳۶۶ در ماووت به شهادت رسید. الان مزار ایشان در بهشت رضای مشهد دفن است و خود شهید هم زاده مشهد است. ایشان در زمان شهادت متأهل بود و یک فرزند دختر داشت.
سخن پایانی.
شهید حسینی یک وصیتنامهای دارد که تنها ۹ روز بعد از شروع رسمی جنگ تحمیلی آن را نوشته است. تاریخ وصیتنامه هشتم مهر ۱۳۵۹ را نشان میدهد. ایشان از همان زمان منتظر شهادتش بود که البته هفت سال و چند ماه بعد رقم خورد. سیدعلی در وصیتنامهاش نوشته است:
«بسمربالشهدا، در این روزهای آخر عمرم که امیدوارم با شهادت به پایان برسد، چند خطی از خویش بجا میگذارم تا شاید در آینده مفید کسی واقع شود. مدتی است عراق به ایران حمله کرده و برادران مرا یکی بعد از دیگری به خون میغلتاند. من نیز میروم تا به جد بزرگوارم بگویم راهی را که شما اهل بیت رفتید الگوی ما در تمام دورانهاست. راه جدم علی، راه حسین مظلوم و مابقی اهلبیت، اما دوست دارم آن هنگام که در خون خویش دست و پا میزنم ذکر لبم یاحسین (ع) و سرم بر دامان مادرم فاطمه (س) باشد. راهی را که من و دوستانم میرویم راه حسینبنعلی (ع) است؛ راه خمینی کبیر است. اگر خواهان شفاعت علی (ع) و فاطمه (س) هستید به ولیامر و نایب حضرت امام زمان متوسل شوید، زیرا حیات و ممات ما اعتقاد به ولایت است. آنموقع که درک کردم ولی فقیه کیست و ولایت چیست، فهمیدم نداشتن ایمان به ولایت فقیه سقوط در قعر جهنم است. خدایا مرا ببخش و بیامرز و مرا با شهادت به دیدار خویش بپذیر. آمین یا رب العالمین.»