شرق: نمایشنامه «ریچارد سوم» که از آثار اولیه ویلیام شکسپیر به شمار میرود، پیشتر با ترجمه عبدالله کوثری به فارسی منتشر شده بود و اخیرا چاپ تازهای از آن در نشر نی منتشر شده است. این نمایشنامه که در آغاز با نام «تراژدی شاه ریچارد سوم» منتشر شده بود، در سال 1593-1592 نوشته شد. این کتاب از همان زمان انتشار با استقبال فراوان خوانندگان و تماشاگران روبهرو شد تا جایی که آن را در کنار «هملت» و «رومئو و ژولیت» در شمار محبوبترین آثار شکسپیر جای دادهاند.
این نمایشنامه داستان برآمدن و فروافتادن شاهی منفور را بازمیگوید. اما شکسپیر سیمای این مرد زشتصورت و زشتسیرت را چنان تصویر کرده که حضورش بر صحنه، همه شخصیتهای دیگر را به محاق میبرد. این هیولای بیشفقت که در راه رسیدن به تاج و تخت انگلستان از هیچ دروغ و خدعه و جنایتی رویگردان نیست، با هوشی اهریمنی و نگاهی ژرفکاو تا اعماق وجود قربانیانش نفوذ میکند و آز و شهوت این یک یا عقل سستپای دیگری را آماج خود میگیرد. از این روست که جملگی را بهآسانی میفریبد و سرانجام به نابودی میکشاند. اما فزونخواهی و غرور بیحدش سرانجام او را نیز قرین رسوایی و تباهی میکند.
در بین سالهای 1597 و 1622 هفت چاپ از «ریچارد سوم» منتشر شد و در سال 1623 نیز اولین چاپ رحلی به بازار آمد. اما اینها چاپهایی است که به دست ما رسیده و احتمالا چاپهای دیگری از کتاب هم وجود داشته که خبری از آنها در دست ما نیست. کوثری در مقدمه اثر نوشته که از اشارات مردم در آن دوره میتوان دریافت که این نمایشنامه تا چه حد محبوبیت داشته است.
این نمایشنامه همچنین از آثار بلند شکسپیر است و پس از «هملت» طولانیترین نمایشنامه او به شمار میرود.
عبدالله کوثری در ترجمه «ریچارد سوم» متن مکمیلن را به عنوان مأخذ اصلی در نظر داشته و متن پنگوئن را هم در کنار آن مدنظر داشته است. او میگوید در زمان ترجمه این اثر، ویراست دیگری از نمایشنامه به دستش میرسد که این نیز در حین ترجمه به کمکش میآید. همچنین تماشای چندباره اجرای «ریچارد سوم» به کارگردانی لارنس اولیویه و بازی خود او در نقش ریچارد نیز به او در درک بهتر این متن دشوار کمک کرده است. نمایشنامه «ریچارد سوم» از حیث تاریخی پس از نمایشنامه سهقسمتی «شاه هنری ششم» جای میگیرد. یعنی سلطنت ریچارد سوم آخرین مرحله جنگهای گلها است و با کشتهشدن ریچارد به دست هنری تودور، ملقب به ریچموند، این جنگها پایان میگیرد. اگرچه اهل تئاتر از دیدگاه خود ایرادهایی بر این اثر گرفتهاند اما با این حال همگی در اهمیت این اثر تردیدی ندارند.
تمام صاحبنظران و منتقدان بر این نظرند که قدرت کلام شکسپیر در کتاب «ریچارد سوم» بهخصوص در تکگوییها و همچنین چیرهدستی او در آفرینش سیمای هیولاوار اما پرکشش ریچارد، این نمایشنامه را جزء مهمترین و محبوبترین کتابهای شکسپیر قرار داده است. تصویری که شکسپیر در کتاب «ریچارد سوم» از ریچارد به دست داده، نشاندهنده مهارت او در خلق شخصیتهاست. ریچارد در این کتاب شکسپیر، مرد گوژپشتِ کژاندامِ زشتسیمایی است که در قساوت و کینتوزی و دروغ و دغل بیهمتاست.
کوثری در بخشی از مقدمهاش نوشته که بیش از هرچیز دیگر تکگوییهای حیرتانگیز و بسیار مؤثر «ریچارد سوم» او را مجذوب کرده و به این فکر کرده که اگر بتواند این کلام پرشکوه را با زبانی درخور آن به فارسی برگرداند گام مهمی در شناساندن قدر شکسپیر و جایگاه این نمایشنامه برداشته است. او نوشته است: «اصولا ترجمه آثار شکسپیر برای ما مترجمان خودآموخته کاری بسیار دشوار و خطرخیز است. تلاش من در این ترجمه، همچون ترجمه تراژدیها، ابداع زبانی در خور متن مبدأ بوده است. امیدوارم مخاطبان فارسیزبان بیش از هرچیز به این وجه کار، یعنی تلاش برای رسیدن به زبانی شایسته متن شکسپیر، توجه کنند و اگر خطایی در ترجمه راه یافته، نوپایی مترجم در این راه و پیچیدگیهای فراوان متن اصلی، که به عقیده صاحبنظران از دشوارترین نمایشنامههای شکسپیر است، عذرخواه من تواند بود». برخی منتقدان به این نکته هم اشاره کردهاند که در کتاب «ریچارد سوم» نشانههایی از سبک تراژدیهای سنکا دیده میشود برای مثال بخشهایی از تکگوییهای ریچارد یادآور گفتارهای آترئوس در نمایشنامه «توئستس» است و در جایی دیگر سخنان دوشس یورک کموبیش همان گفتار هکوبه در «زنان تروا» است.
اجراهای سینمایی «ریچارد سوم» پیشینهای دیرینه دارد و به ایام سینمای صامت برمیگردد. کوثری اشاره کرده که پنج فیلم صامت براساس این اثر شکسپیر ساخته شده که البته سه فیلم از این مجموعه تاکنون به دست نیامده است. نخستین اجرای سینمایی «ریچارد سوم» در سال 1908 در کمپانی آمریکایی ویتاگراف ساخته شد.