در یادداشت قبلی مورخ ۲۲ آبان اشاره شد که در دنیای امروز رسانهها ما را احاطه کردند و با ارسال پیامها سعی میکنند افکار، احساسات و رفتار ما را تحتتأثیر قرار دهند و به همین دلیل است که برای تحلیل این پیامها و گزینش کردن اینکه کدام را بپذیریم و چرایی تولید و انتقال پیامش را درک کنیم باید به یک مهارت مسلح شویم که آن را «سواد رسانهای» مینامند.
حال که به ضرورت دستیابی به سواد رسانهای به عنوان یک مهارت ضروری برای زندگی در عصر اطلاعات آگاه شدهایم باید برای مواجه شدن با انبوه پیامهایی که برای اقناع ما از سوی رسانهها و گردانندههای آنها تولید و منتشر شدهاست؛ در قدم اول به یادگیری مفاهیم پایه سواد رسانهای بپردازیم. بنابراین اول باید تعریفی از رسانه داشته باشیم؛ «رسانه» به مجموعهای از ابزارها و روشهایی اطلاق میشود که برای انتقال پیام از مبدأ پیام به مخاطب به کار میروند. رسانهها میتوانند شامل رسانههای مکتوب، صوتی و تصویری یا دیجیتال باشند، همچون تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، وبسایتها و شبکههای اجتماعی. رسانهها کارکردهای گوناگونی دارند که اطلاعرسانی و آگاهی بخشی، آموزش و تربیت، سرگرمی و ایجاد ارتباط از جمله کارکردهای آنها است. رسانهها هر یک با هدفی ایجاد شدهاند و باید بر این نکته تأکید شود که رسانه بیطرف نیز وجود ندارد. همه رسانهها با توجه به اینکه از سوی چه کسانی یا با چه اهدافی شکل گرفتهاند یا از لحاظ توان مالی به چه حمایتی نیازمندند، ممکن است جهتگیری داشته باشند، بنابراین باید مخاطبی که در معرض پیام قرار میگیرد بتواند با توجه به جمیع این ملاحظات به اخبار با دید انتقادی (تحلیل و تشخیص صحیح از غلط) بپردازد.
بنابراین ما به عنوان یک مخاطب باید در مواجهه با دریافت خبر در یک پیامرسان یا خواندن خبر در یک نشریه یا شنیدن آن از یک دوست و همکار ابتدا اعتبار رسانه و منبع اطلاعات و میزان اعتبار آن را بررسی کنیم. این سؤال را از خود بپرسیم که «چه کسی آن را منتشر کرده و چه هدفی دارد؟» و بعد با بررسی چند منبع معتبر بسنجیم که آیا اطلاعات موجود در محتوا با منابع دیگر تطابق دارد؟ آیا نویسنده یا گوینده آن معتبر است؟ با این روش تحلیل محتوا توانایی تشخیص اطلاعات صحیح از نادرست را تقویت میکنیم.
این مرحله خود نیاز به این دارد که کمی با مهارت تحقیق و جستوجوی مؤثر اطلاعات آشنا شویم یا جریان شناسی از رسانهها داشتهباشیم و بدانیم برای مثال فلان نشریه یا شبکه تلویزیونی را چه کسانی با چه سلیقه سیاسی و اجتماعی و برای کسب چه منفعتی راهاندازی کردهاند. استفاده از موتورهای جستوجو، سر زدن به پایگاههای داده علمی و تخصصی و پرس و جو از افراد متخصص در زمینه رسانه و خواندن کتابهای با موضوعات آموزش سواد رسانه در این زمینه بسیار راهگشاست.
برای مثال خبری در فضای مجازی دریافت میکنید که منبع آن «ایران اینترنشنال» نام دارد. شما که به سواد رسانهای مسلح شدهاید و تکنیکهای رسانهها را شناسایی کردید و روند شکلگیری رسانهها را شناختید و توانایی تحلیل تیتر و تصویر رهگیری خبر از چند منبع را آموختید به سادگی میتوانید به این پی ببرید که عمده اخبار این به اصطلاح رسانه پوشش میدهد در حوزه منطقه جغرافیایی ایران است. با شناسایی پشت پرده و اهداف راهاندازی آن پی میبرید که این رسانه از طرف اسرائیل حمایت مالی میشود تا در آن به سفیدشویی صهیونیستها بپردازد و عمده اخبار آن ضد ثبات در ایران و با هدف ناامیدسازی مردم ایران است و هیچ خبری از پیشرفتها و اخبار امیدوارکننده از ایران مخابره نمیکند. اخبار و گزارشهای منتشر شده در آن عمدتاً با منابع خیالی و غیرمعتبر بوده و تمرکز آن با توجه به اهداف مؤسسان آن تغییر در حاکمیت ایران با تأثیر بر افکار عمومی و ایجاد نارضایتی عمومی به وسیله تکنیکهای مختلف عملیات روانی به ویژه دروغ بزرگ و تحریف اخبار است.
همین روش را برای شناسایی دیگر رسانهها و اخبار آنها نیز میتوانید به کار ببرید تا ببینید روایت دیگر رسانهها از رخدادهای پیرامون ایران چگونه است. مثلاً بیبیسی فارسی که رسانه انگلیسی است نیز با اهدافی شبیه به اینترنشنال شکل گرفت. این شبکه نیز در بازنمایی اخبار تبحر دارد. برای مثال در حالی که از یک رخداد طبیعی مثل سیل در ایران با آب و تاب گزارش و تصویری از خرابیها نشان میدهد، همین رخداد در یک کشور اروپایی را با تیتری از آب بازی شهروندان و تصویری از خوشحالی آنها منتشر میکند یا کشتار کودکان غزه از سوی بمباران هوایی را بدون نام بردن از اسرائیل تیتر میکند در حالی که همین اقدام در اوکراین را با برجسته کردن نام روسیه پوشش خبری میدهد و تلاش دارد افکار را در له یا علیه یک جریان تهییج کند.
اینجاست که اعتبار خود را به عنوان یک رسانه در میان افکار عمومی از دست میدهد و مخاطب مجهز به سواد رسانهای جهتگیریهای مغرضانه این رسانه را متوجه شده و دیگر این منبع خبری را برای دریافت خوراک اطلاعاتی خود معتبر نمیداند.
* دبیر نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی بسیج تهران بزرگ
مهدی زرین نام *
رسانه شناسی اولین قدم در مسلح شدن به سواد رسانه
در یادداشت قبلی مورخ ۲۲ آبان اشاره شد که در دنیای امروز رسانهها ما را احاطه کردند و با ارسال پیامها سعی میکنند افکار، احساسات و رفتار ما را تحتتأثیر قرار دهند و به همین دلیل است که برای تحلیل این پیامها و گزینش کردن اینکه کدام را بپذیریم و چرایی تولید و انتقال پیامش را درک کنیم باید به یک مهارت مسلح شویم که آن را «سواد رسانهای» مینامند.
صاحبخبر -
∎