پاسخ به این پرسش را میتوان در تربیت نسلی یافت که از کودکی با اصول تعامل سازنده، احترام متقابل، و فهم چندفرهنگی آشنا باشد. کودکان، حاملان اولیه ارزشها و مفاهیمی هستند که تمدنها بر پایهی آنها استوار شدهاند. آنها ذهنهایی انعطافپذیر دارند که پذیرای تفکر انتقادی، خلاقیت و همدلی است. پرورش کودکان در محیطهایی که تنوع فرهنگی و گفتگوی باز را تشویق میکند، میتواند به خلق نسلی منجر شود که نهتنها به تفاوتها احترام میگذارد، بلکه آنها را فرصتی برای یادگیری و همافزایی میبیند. آموزش و خانواده دو نهاد اصلی و اساسی هستند که میتوانند بسترهای گفتگوی تمدنها را از سنین پایین در کودکان شکل دهند. برنامههای درسی که شامل مطالعهی فرهنگها، زبانها و تاریخ ملتهای گوناگون باشند، میتوانند ذهن کودکان را به سوی جهانی چندصدا و چندلایه هدایت نمایند. بهعنوان مثال، برنامههای بینالمللی همچون IB (International Baccalaureate) نمونههای موفقی در ایجاد تفکر جهانی در کودکان هستند.
نقش نهاد خانواده در تقویت ارزشهایی چون همدلی، احترام به دیگران و گفتگوی مؤثر انکارناپذیر است. والدینی که کودکان خود را به تعامل با افرادی از فرهنگهای مختلف تشویق میکنند، بهطور مستقیم در تربیت شهروندانی جهانی سهیماند. در همین راستا بازی و هنر ابزارهایی جهانی هستند که میتوانند کودکان را به گفتگوی تمدنها وارد کنند. از طریق بازیهای گروهی و دیجیتال با موضوعات چندفرهنگی، کودکان میآموزند چگونه در تیمهایی متنوع همکاری کنند. موسیقی، نقاشی، و نمایش میتوانند پلی جهت فهم عمیقتر مفاهیم فرهنگی باشند. بهعنوان نمونه، پروژههایی که کودکان از کشورهای مختلف در تولید آثار هنری مشترک همکاری میکنند، به آنها فرصت میدهد تا تفاوتهای خود را درک کرده و ارزشهای مشترک را شناسایی کنند. چالشهای پیشرو چیست؟ تعارضات هویتی؛ کودکان ممکن است در فرآیند پذیرش فرهنگهای دیگر با بحران هویت مواجه شوند و همچنین مولفهی تأثیر رسانهها را نباید فراموش نمود که پیامهای یکجانبه رسانهای میتواند دیدگاههای قالبی و تعصبات را تقویت کند.
حال فرصتهای این موضوع چیست؟ دسترسی به فناوری که امکان ایجاد ارتباط مستقیم میان کودکان از فرهنگهای مختلف را فراهم نموده است و همچنین حرکت به سوی آموزش جهانی! سیاستگذاریهای آموزشی بهسمت تقویت آموزش چندفرهنگی در حال تغییر است.
در همین راستا پیشنهاداتی برای پژوهش و سیاستگذاری در این حوزه میتوان ارائه نمود، بهعنوان مثال؛
۱- توسعهی پژوهشهای میان فرهنگی در کودکان؛ بررسی تأثیر تعاملات فرهنگی بر شکلگیری هویت و ارزشهای اجتماعی.
۲- ایجاد سیاستهای حمایتی؛ تخصیص منابع به برنامههایی که کودکان را در معرض فرهنگهای متنوع قرار میدهند.
3- طراحی ابزارهای آموزشی نوین؛ توسعهی بازیها و فعالیتهای چندفرهنگی برای مدارس.
4- گسترش همکاریهای بینالمللی؛ برگزاری جشنوارهها و برنامههای هنری میان کودکان ملتهای مختلف.
کودکان آیندهسازانی هستند که ظرفیتهای بالقوه جهت تحقق گفتگوی تمدنها را در خود دارند. سرمایهگذاری بر آموزش، هنر و تعاملات فرهنگی کودکان نهتنها درک متقابل میان فرهنگها را افزایش میدهد، بلکه بذر صلح، همبستگی و همکاری جهانی را در زمین تمدن انسانی میکارد. این نسل یا همان مینی هزارهها میتواند دنیایی بسازد که گفتگوی تمدنها نه یک رؤیا، بلکه واقعیتی پایدار باشد.
* مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان