شناسهٔ خبر: 69818608 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

آقای دیپلمات در میانه میدان

ظهر روز یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ بود که رهبر معظم انقلاب در حاشیه دیدارهای روزانه خود با دکتر مجتبی امانی سفیر ایران در لبنان گفت‌وگوی مختصری داشتند.

صاحب‌خبر -

این دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی ایرانی به همراه خانواده برای اقامه نماز به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور پیدا می‌کند. معظم‌له وضعیت جسمی جناب سفیر را جویا می‌شوند و دکتر امانی گزارشی از وضعیت سلامت خود ارائه داد. سفیر جانباز که در جریان اقدام تروریستی رژیم صهیونی موسوم به «عملیات پیجری» از ناحیه چشم و دست زخمی شده بود نیز در این دیدار گزارشی از آخرین وضعیت سلامت خود ارائه کرد.
 
 در بزنگاه وسط میدان و زخم چشیده
 رسانه دفتر رهبر معظم انقلاب روز گذشته روایتی از این دیدار منتشر کرد. «چشم راستم نیمه می‌بیند و امید است که بهتر شود؛ چشم‌چپ هم خوب است و التهاب‌هایی دارد.» این‌ها را مجتبی امانی، به حضرت‌آقا می‌گوید، در ظهر میانه پاییز تهران.
 در بخشی از این گزارش آمده است: شعله جنگ که بالا می‌گیرد، تازه مشخص می‌شود چه کسی اهل میدان است و چه کسی نیست؛ دیپلمات و رزمنده و پیر و جوان و مرد و زن هم ندارد. ممکن است پسربچه تازه‌پوست‌ترکانده‌ای باشد که هنوز بالغ هم نشده؛ اما در بزنگاه، وسط میدان است و زخم‌چشیده؛ درست مانند آن پسرک سیزده چهارده‌ساله لبنانی حادثه پیجرها که وقتی متوجه رفتار غیرعادی پیجر در دست دختردایی دوساله‌اش شده بود، او را بغل گرفته تا انفجار دست و انگشتش را زخم بزند، ولی آسیبی به دختر معصوم نرسد. این مرحله از نبرد، دیگر این خط‌وربط‌ها حالی‌اش نیست؛ فقط مردها را مشخّص می‌کند. قصه آقای سفیر و دیپلمات ایرانی هم همین است. مأمور و دیپلمات عالی‌رتبه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که در اوج فشار دشمن صهیونی در کنار رزمندگان ماند و ماند و ماند تا آنکه سرانجام زخم صهیون بر تن او هم به یادگاری بنشیند.
 
 پای تکلیف در میان بود
 مجتبی امانی، برادرزاده محمدصادق امانی است که با نظر حضرت امام (ره) به همراه مجتبی نواب صفوی و دیگران اقدام به تأسیس هیئت مؤتلفه کرد و بعد از ترور نخست‌وزیر منصور، دستگیر و به شهادت رسید. همچنین وی برادر شهید مصطفی امانی از شهدای جنگ تحمیلی نیز هست. مجتبی از سال ۱۳۶۷ در وزارت خارجه مشغول به کار شد و بعدها با نشان‌دادن لیاقت و توانایی برجسته خویش در قامت رئیس‌دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در کشور مهم مصر، مشغول به کار شد.
 «نرگس قدیریان»، همسر سفیر ایران در لبنان اما به‌تازگی در گفت‌وگوی رسانه‌ای ماجراهای جالبی از زندگی این دیپلمات جانباز را تشریح کرده است. مردادماه سال ۱۴۰۱ بود که مجتبی امانی از سوی شهید دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه وقت، به‌عنوان سفیر جدید ایران در لبنان انتخاب شد. خانم قدیریان در توضیح این ماجرا می‌گوید: از شهید امیر عبداللهیان اصرار و از آقای امانی انکار که اگر اجازه بدهید اینجا و در کشور خودمان به اسلام و انقلاب خدمت کنم. اما انگار مسئله فراتر از این حرف‌ها بود و به قول وزیر شهید پای تکلیف در میان بود. از آقای امانی پرسیدند اگر رفتن شما به لبنان تکلیف باشد، چطور؟ باز هم قبول نمی‌کنید؟ و او بی‌معطلی گفت: «اگر تکلیف باشد به‌روی‌چشم! قبول می‌کنم».
 وی در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: خوب می‌دانستیم کجا می‌رویم و پا در چه منطقه‌ای می‌گذاریم. کشوری با یک فضای فوق‌العاده امنیتی که بدون شک خطراتی فراوان دارد. «امانی» برای اسرائیلی‌ها مهم بود و می‌شود گفت به خون آقای سفیر بدجور تشنه بودند. با آغاز طوفان الاقصی، لبنان در حمایت از غزه وارد جنگ شد. شرایط سفارتخانه و خانواده امانی هم تحت‌تأثیر موقعیت راهبردی لبنان شکل و شمایل دیگری به خود گرفت. صهیونیست‌ها رابطه آقای امانی با سیدحسن نصرالله را می‌دانستند. جایگاه دیپلماتیک او یک سو و هماهنگی با رهبر مقاومت، از سویی دیگر؛ اول شایعه‌پراکنی را آغاز کردند؛ اینکه سفیر ایران فرار کرده و به اسرائیل پناهنده شده است!
 
 پیام جانبازی آقای سفیر
 سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان خود نیز روز گذشته در گفت‌وگو با رسانه KHAMENEI.IR به بیان شرح کوتاهی از آنچه برای وی اتفاق افتاده و البته تحولات منطقه پرداخته است. مجتبی امانی در توضیح عملیات تروریستی انفجار پیجرها علیه شهروندان لبنانی گفت: در یک ساعت واحد، یعنی به‌صورت همزمان، حدود ۴ هزار دستگاه ــ که صهیونیست‌ها مجهز کرده بودند و در دست افراد مختلف بود ــ منفجر شد و حدود ۳ هزار و ۸۰۰ زخمی و حدود ۴۰ تا ۵۰ شهید بر جای گذاشت. بسیاری از زخمی‌ها هم مردم عادی بودند. ظاهراً این دستگاه‌ها را حزب‌اللّه وارد کرده بود؛ ولی در اختیار مردم عادی هم بود. به نظر من، این واقعه از لحاظ عملیاتی می‌توانست یک ارتش را از پا بیندازد ولی با اینکه این افراد مجروح شده بودند، حزب‌اللّه و مقاومت و مردم لبنان که دراین‌رابطه آسیب‌های جدی از جمله ناامنی و بی‌اعتمادی به وسایلِ در دسترسِ خود دیده بودند توانستند این مرحله را بگذرانند و به نظرم رژیم صهیونیستی از این مقاومت مردم شوکه شد که چگونه چنین تأثیری در روند مقاومت داشت.
 وی درباره جانبازی خود در مسیر جبهه مقاومت هم افزود: من همان موقع در حساب شبکه اجتماعی‌ام یک توییت کردم که افتخار می‌کنم خون من نیز در کنار خون مردم لبنان بر زمین ریخته شد. این موضوع به‌عنوان نمادی از حضور ایران در آنجا محسوب می‌شود. اینکه من در این حادثه زخمی شدم، تأثیری مهم در تقویت همبستگی و اثبات همراهی ایران با مردم لبنان داشت. اما درهرصورت، چه قبل از این حادثه و چه بعد از آن، چه پیش از شهادت جناب سید حسن و چه پس از شهادت ایشان، ایران همواره در کنار مردم لبنان و مقاومت ایستاده است. حضرت آقا نیز بارها تأکید کرده‌اند ما از حمایت مقاومت دست نخواهیم کشید. ما به‌مقتضای نیاز و بر اساس هماهنگی‌هایی که وجود دارد، در همه ابعاد، از مقاومت حمایت می‌کنیم و هیچ تهدیدی نمی‌تواند ما را از این مسیر بازدارد. 

خبرنگار: زینب اصغریان