شناسهٔ خبر: 69813226 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنو | لینک خبر

یک جامعه‌شناس و روان‌شناس بررسی کرد:

ریشه قتل‌های خانوادگی | روزنو

مطالعات نشان می‌دهد خشونت خانگی ۹۶ درصد علیه زنان و ۴ درصد علیه مردان صورت می‌گیرد. الان ما در وضعیتی هستیم که جامعه تب‌دار است و هر حرکت اقتصادی که صورت می‌گیرد، منجر به فشار اقتصادی به جامعه و در نتیجه موجب فشار روانی به خانواده‌ها می‌گردد و بیشتر مردان به خود اجازه می‌دهند، فشار روانی که در جامعه تحمل می‌کنند و در خانواده انباشته شده را بر روی زنان تخلیه کنن

صاحب‌خبر -
روزنو :

گروه اجتماعی: براساس مطالعات انجام شده توسط سرپرست دفتر سلامت روان وزارت بهداشت 25 درصد ایرانیان دچار اختلال روانی شده‌اند! البته این بیماری دلایلی دارد که مهمترین آن درآمد پایین افراد است. وقتی مشکلات در خانواده افزایش پیدا می‌کند، نخست اختلاف و مشاجره و درگیری فیزیکی رخ می‌دهد، هنگاهی که آستانه تحمل یکی از طرفین تمام می‌شود، فرد کنترل خود را از دست می‌دهد و اقدام به ضرب و جرح و حتی قتل می‌کند. قتل یک خبرنگار زن به دست شوهرش و همچنین زن دیگری که در مشهد با کلنگ کشته شد و فرد دیگری که در تهران زن و فرزندش را کشت شوک به جامعه وارد کرد و این اتفاقات یک تراژدی است. مسئولان توضیح دهند که چرا 25 درصد افراد جامعه دچار اختلال روانی شده‌اند و چرا همسر کشی رخ می‌دهد. علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس و روان‌شناس اجتماعی می‌گوید: هر ۴ روز یک زن به دست شوهرش کشته می‌شود! در ادامه گزیده نظرات وی را می‌خوانید.

مطالعات نشان می‌دهد خشونت خانگی ۹۶ درصد علیه زنان و ۴ درصد علیه مردان صورت می‌گیرد. الان ما در وضعیتی هستیم که جامعه تب‌دار است و هر حرکت اقتصادی که صورت می‌گیرد، منجر به فشار اقتصادی به جامعه و در نتیجه موجب فشار روانی به خانواده‌ها می‌گردد و بیشتر مردان به خود اجازه می‌دهند، فشار روانی که در جامعه تحمل می‌کنند و در خانواده انباشته شده را بر روی زنان تخلیه کنند. دلیل دیگر اینکه به طور سنتی خشونت علیه زنان یک امر نهادینه شده است و تا حدی و با کمال تأسف پذیرفته شده است. یکی از دلایل آن‌ عدم حمایت قانون از زنان و کودکان است. دچار خلاء قانون در حمایت از زنان در مقابل خشونت مردان هستیم. در زمینه قتل در قانون، وقتی زنی توسط پدر خود کشته شود برای نمونه ماجرای قتل رومینا توسط پدرش، زمانی که با آن پدر مصاحبه می‌شود که چرا دختر خود را کشتی نه پسر را مانند یک حقوقدان با اشراف به قانون پاسخ می‌دهد، اگر پسر را می‌کشتم قصاص می‌شدم و این حاکی از آن است که قانون در زمینه قتل زن توسط پدر خلاء دارد.


هر ۴ دقیقه یکبار روح و روان یک زن خراشیده می‌شود


در مورد مردان دیگر مانند همسر، زمانی فرد را قصاص می‌کنند که قرار باشد توسط خانواده زن، نصف دیه داده شود. اگر قانونی وجود دارد باید برابر باشد، چون این قانون برابر نیست مردان به خود اجازه می‌دهند این خشونت را حتی تا فجیع‌ترین شکل خود یعنی قتل زنان پیش ببرند. طبق آمار هر ۴ روز یک زن در کشور به دست مردان خود کشته می‌شود، چرا که هر ۴ دقیقه یکبار روح و روان یک زن خراشیده می‌شود و این در هیچ جا ثبت نمی‌گردد. باید بدانیم که میزان خشونت علیه زنان و عمق آن زیاد است. بخش اورژانس اجتماعی باید در این نوع خشونت‌ها ورود کند، اما متاسفانه مداخله مشخصی برای این موضوع وجود ندارد.

نابرابری حقوق
تا زمانی که زن را تحت قیمومیت مرد می‌شناسیم و برابری حقوق برای آن قائل نیستیم متاسفانه همچنان شاهد این گونه فجایع در جامعه خواهیم بود. تفاوت دیدگاه بین نسل‌ها میزان خشونت را در درون خانواده‌ها افزایش می‌دهد و قربانی آن تاکنون عمدتاً زنان بوده‌اند که باید فکری برای آن کرد.
این استاد جامعه‌شناسی در خصوص کمک به زنان در مقابل خشونت‌های خانگی گفت: کمک‌ها معمولاً یا از خانواده است و زن باید از خانواده پدری درخواست کمک کند که عمده خانواده پدری سنتی و فرودست باور دارند که زن باید با لباس سفید برود و با کفن برگردد. هنوز در قشرهای متوسط تا جایی که امکان دارد تلاش می‌شود زن را در آن رابطه و خانواده نگه دارند. واقعیت این است که خانواده همکاری نمی‌کند و در خانواده‌ای که حمایت صورت می‌گیرد، زن می‌تواند از آن زندگی مشترک خارج شود. قانون هم در زمینه خشونت علیه زنان سکوت کرده است. اگر زنی به پزشکی قانونی مراجعه کند و اثبات شود که زن توسط همسر خود مورد ضرب و جرح قرار گرفته، باید به استناد آن برود اقامه دعوی کند که دیگر زندگی مشترک بهم می‌ریزد.

نداشتن امنیت اقتصادی
زنان نسبت به خشونت خانگی اعتراض جدی نمی‌کنند، به دلیل نداشتن امنیت اقتصادی است. میزان اشتغال زنان در دوره دکتر روحانی تنها ۱۴ درصد بوده و اخیراً این عدد به ۱۲ درصد رسیده است و لذا دیگر شرایط اقتصادی اجازه نمی‌دهد که زنان روی پای خود بایستند. ۸۸ درصد زنان بدون اشتغال وقتی خشونت علیه آنان در خانه اعمال می‌شود، کار جدی انجام نمی‌دهند و با این شرایط وضعیت اقتصادی‌، عدم حمایت خانواده پدری و خلاء قانونی چگونه می‌خواهند معیشت زندگی خود را تأمین کند؟

ترس جدایی از فرزند بعد از طلاق
از دلایل دیگر سکوت بیشتر زنان قربانی در مواجهه با خشونت خانگی، موضوع فرزند است. زنانی که دارای فرزند هستند از ترس اینکه از فرزندشان جدا شوند، چون تنها تا ۷ سال فرزند متعلق به مادر است، سختی‌ها را به جان می‌خرد. مشکل اصلی زنان ابتدا به خلاء قانون حمایتی برمی‌گردد و سپس مربوط به مباحث فرهنگی می‌شود.

خودکشی دماسنج جامعه است
وقتی مرد بعد از کشتن همسر و فرزند خود اقدام به خودکشی می‌کند، اگر از بعد روانشناسی نگاه کنیم، این جنس قتل‌ها برای انسانی است که اختلال شخصیت سایکوپتی یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا شخصیت مرزی دارد که به نقطه جنون رسیده است یا فردی که با بیماری سایکوز که انقطاع از محیط دارد. اما یک جامعه‌شناس بزرگ می‌گوید: اساساً خودکشی‌ها و دگرکشی‌ها رخدادهای فردی و روانی نیستند، بلکه در واقع دماسنج یک جامعه است و یک حرکت اجتماعی محسوب می‌شود. آنچه که شاهد آن هستیم و در حال افزایش است، نوع قتل‌هایی است که تمام اعضای خانواده کشته می‌شوند. خانواده به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی شرایط خوبی را تجربه نمی‌کند به طوری که یک مرد حاضر است همسر، فرزند و خودش را نابود کند و این خود نوعی بیان اعتراض است. تکرار و افزایش قتل‌ها به این معنی است که با یک جامعه تب‌دار رو به رو هستیم که این زنگ خطری است. وقتی در درون خانواده‌ها گرایش به انواع مواد مخدر، روان گردان و مشروبات الکی افزایش پیدا کرده و گرایش خانم‌ها به مصرف سیگار بالا رفته، نشان می‌دهد که حال خانواده ایرانی خوب نیست. برگرفته از ایلنا