جوان آنلاین: تأثیرگذاری بانوان خیر و نیکوکار در آبادانی ایران، آنچنان در تاریخ پررنگ است که کسی قدرت انکار آن را ندارد. بانوانی مؤمن و متمکن با روحیهای ایثارگرانه، عاشق وطن و مردم دوست که در قرون گذشته تاریخ ایران زمین، اقدام به ساخت و وقف مکانهای عمومی عامهالمنفعه کرده و ثمرات کارشان، حتی تا امروز باقی است. دو نفر از این بانوان نیکوکار - که از قضا خواهر هم هستند- نقش بیبدیلی در آبادانی سرزمینمان در شهرهای مشهد، یزد و هرات افغانستان داشتهاند. دو بانوی اثرگذار دوره تیموری که هر دو سیاستمدار، همراه و یاور همسر و واقف بودهاند. یکی گوهرشاد خانم و دیگری ستّی فاطمه خاتون. در مقال پی آمده ضمن بررسی زمانه و وضعیت سیاسی و اجتماعی آنها، نگاهی به اقدامات تأثیرگذارشان برای آبادانی ایران زمین داشتهایم. امید آن که تاریخ پژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
ایران در دوره کودکی گوهرشاد و ستّی فاطمه
بعد از یک قرن و نیم حاکمیت مغولان بر ایران، کم کم قیامهایی علیه پادشاهان این طایفه شکل گرفت و در مناطق مختلف کشورمان، حکومتهای محلی برقرار شد. البته این حکومتهای محلی، شدیداً با هم رقابت داشتند و نتیجه آن رقابت و کشمکشها، وقوع هرجومرج و دعوای قبایل و طوایف در کل ایران شده بود. در چنین شرایطی، حاکمان مغول به فکر بازگشت به دوران پرشکوه خود افتادند. در آن دوره «سلطان محمد تغلقخان» پادشاه مغول، بر بخش بزرگی از مناطق شرقی ایران تسلط داشت. او به صورت موروثی، ریاست طایفه برلاس را در دست داشت. آن قیامها و تشکیل حکومتهای محلی، باعث شده بود وی از طریق قدرت سپاری به جنگاوران مغول، بخواهد با اینگونه حرکتها مقابله کند. بر همین اساس وی به «تیمور لنگ» که از امرای ارتشش بود، حکومت ناحیه «کش» و توابع آن را سپرد. خودش نیز برای سامان دادن به وضعیت آشفته منطقه ماوراءالنهر، عازم آن خطه شد. مشاهدات بعدی وی از بیلیاقتی امرایش در تمام منطقه ماوراءالنهر، یعنی از ساحل جیحون تا سمرقند، موجب شد، وی اختیار آن مناطق را هم به تیمور - که فردی جنگجو و شجاع بود- بسپارد.
تیمور بعد از مدت تقریباً کوتاهی، توانست کل آن مناطق را به زیر قدرت خود بگیرد. او پس از تسلط کامل بر چند منطقه در خراسان شمالی امروز ایران، به فکر کشورگشایی و پادشاهی افتاد. برای رسیدن به این هدف، اول پیمان خود را با تغلق، زیر پا گذاشت و بعد با شراکت با یکی از امرای بزرگ به نام «امیرحسین خان» که از بزرگان مغول بود، هوس سلطه پیدا کردن بر کل ایران را در سر پروراند. کمی بعد نیز تیمور با «الجایترکان» خواهر امیرحسین خان، ازدواج کرد و با دریافت لقب «گورکان» یعنی داماد، موقعیت مهمی در میان بزرگان مغول پیدا کرد. این ازدواج چنان اعتباری برای تیمور به ارمغان آورد که بعدها عنوان سلسلهاش به گورکانی شهرت پیدا کرد. البته کم کم و با گذشت زمان، اختلافاتی میان تیمور و امیرحسین بروز کرد. به ویژه بعد از فوت الجایترکان –همسر تیمور و خواهر امیرحسین- دوستی تیمور و هم پیمانیاش با او پایان یافت و رفاقتشان، به دشمنی تبدیل شد! در نهایت امیرتیمور، در رمضان سال ۷۷۱ هجری قمری، توانست لشکر امیرحسین و دو پسرش را کاملاً شکست دهد و بعد همه امیران و بزرگان اولوس جفتای و ماوراءالنهر را، در مجلسی جمع گرد آورد و با آنان پیمان ببندد. پیمانی که موجب قدرتمندتر شدن تیمور شد. سپس با هجوم خونباری که به مناطق مختلف ایران و حتی هندوستان و روسیه کرد، به یکی از قدرتمندترین پادشاهان زمانه خود تبدیل شد (۱).
جانشینان فرهنگ دوست تیمور!
پس از سلطه خونبار تیمور بر مناطق وسیعی از قاره آسیا، وی برای اداره این امپراطوری بزرگ، هر قسمت از سرزمینهای فتح شده را به یکی از پسران و بستگانش سپرد. با نگاهی به عملکرد تیمور گورکانی، میتوان وی را فردی دارای صفات کاملاً متضاد رفتاری و اخلاقی دانست. وی از جنبه نظامی، انسانی کاملاً جنگاور، قدرت طلب و خونریز بود، اما از سوی دیگر روحیهای لطیف و هنر دوست نیز داشت! صاحبان هنر و ادبا را تکریم میکرد و از گسترش هنرهای ظریف، در قلمرواش حمایت میکرد. همچنین تیمور به لحاظ مذهبی، به اندیشه تشیع گرایش داشت و به حضرات ائمه (ع)، سادات و علمای شیعه، احترام ویژهای میگذاشت. حتی در هنگام محاصره شهر دمشق، مردمان آن دیار را به سبب رضایت و پیروی از معاویه بن ابوسفیان و پسرش یزید، توبیخ و سرزنش کرد (۲). اما جالب است که خود در خونریزی و مقابله با مردمانی که جلوی لشکرش ایستادگی میکردند، دست کمی از معاویه و یزید نداشت! به هر روی تیمور، تا سال ۸۰۷ هجری قمری، بر قلمرو وسیع خویش حکومت کرد. اما با مرگ او در این سال، میان امرا و فرزندان سر جانشین اش جنگ درگرفت.
تیمور هفتپسر داشت. پسران او به ترتیب غیاثالدین جهانگیر، عمرشیخ، میران شاه و شاهرخمیرزا، خلیل، ابراهیم و سعدوقاص نام داشتند. شاهرخ میرزا که پسر چهارم تیمور بود و سالهای طولانی و در زمان حیات پدرش، در منطقه خراسان و مشهد زندگی کرده بود، شدیداً تحتتأثیر فرهنگ و تمدن ایرانی قرار گرفته بود. بسیار هنر دوست و حامی هنرمندان بود و به جهت تقید به مناسک دینی و شریعت، از پدرش دیندارتر بود. او به عمران و آبادانی و همچنین خدمت به مردم ایران اعتقاد داشت. مبارزه او با شرابخواری در دوره پادشاهیاش، در تاریخ مشهور است. این علاقهمندی به هنر و ادبیات و حمایت از آن، البته نه تنها در زمان شاهرخ که بعدها از سوی پسران و نوههایش مانند: الغبیگ، بایسنقرمیرزا و سلطان حسین بایقرا هم ادامه پیدا کرد. شاهرخ میرزا بعد از مرگ پدر، در حالی که ۳۸ ساله بود، ابتدا در منطقه تحت سلطه خود - که حکم فرمانداریاش را از پدر گرفته بود- باقی ماند. اما پس از مدتی توانست برادران و رقبایش را در مازندران، ماوراءالنهر، فارس و سپس کرمان، یزد و آذربایجان شکست دهد و بر بخش بزرگی از امپراطوری پدرش، تسلط پیدا کند. او سپس پایتخت حکومتش را، از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد (۳). شاهرخ نزدیک پنج دهه پادشاهی کرد و با روحیه هنردوستی و مردم دوستیاش، خدمات زیادی به ایران و ایرانیان نمود. اما نباید در این راه، از نقش همسرش «گوهرشاد خاتون» غافل بود و آن را به طاق نسیان سپرد.
دختران فرهیخته شیخ شمسالدین محمد
اول: گوهرشاد خاتون
شاهرخ میرزا چند همسر داشت، اما یکی از مقتدرترین و تأثیرگذارترین آنها، «گوهرشاد خاتون» دختر یکی از علمای شیعه آن دوره ایران زمین به نام شیخ امیر شمسالدین محمد بود. البته نسب این عالم، به یکی از امرای معروف لشکر چنگیزخان مغول میرسید. «گوهرشاد خاتون» همسر شاهرخ تیموری، بانویی بسیار معتقد و مدبر بود. به فرمان او، بزرگان هنر و ادب مورد تکریم قرار میگرفتند و از آنها حمایت میشد. مثلاً توجه ویژه ایشان به عبدالرحمانجامی، نویسنده کتاب «بهارستان» و «شواهد النبوه»، از جمله اقدامات این چنینی اوست. همچنین حمایت ایشان از «مهرالنساءهروی» از زنان شاعره قرن نهم، موجب ماندگار شدن دیوان اشعار وی شد.
گوهرشاد خاتون دستور داده بود که معماران به عمران حرم مطهر امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بپردازند. همچنین به دستور او در داخل حرم، دارالحفاظ، دارالسیاره، دارالتوحید و دارالضیافه ساخته شد، تا زوار جایی برای غذاخوردن، استراحت کردن و مکانی برای قرآنخوانی و پرسش و پاسخ دینی داشته باشند. این بانو همچنین در ابتدای قرن نهم هجری قمری، دستور ساخت مسجدی را در نزدیکی حرم مطهر داد. مسجدی که در سال ۸۲۱. ق، ساخت آن به اتمام رسید و بعدها به نام واقفش «مسجد گوهرشاد» نام گرفت. البته گوهرشاد خاتون، به غیر از این مسجد، مسجدی را هم در شهر هرات ساخت و برای آن مسجد هم مانند مسجد گوهرشاد، مستغلاتی را وقف کرد. اما نکته جالب این است که ظاهراً در سلسله تیموری، ساخت و وقف مستغلات از سوی بانوان این خاندان مرسوم بوده است. زیرا همسر تیمور گورکانی هم در سال ۸۰۱. ق قمری، مسجدی بزرگ و زیبا در شهر سمرقند ساخته بود و مستغلاتی هم برایش در نظر گرفته بود. این مسجد، به نام «بی بیخانم» مشهور است (۴).
دوم: ستّی فاطمه خاتون
گوهرشاد خاتون خواهری داشت که وی نیز بسیار معتقد، مدبر و فرهیخته بود. نام ایشان فاطمه خاتون ملقب به «ستّی فاطمه» بود. البته در برخی از کتب تاریخی، به «فاطمه خاتون بیگم» هم معروف است. وی همسر امیر جلالالدین چقماق شامی، حاکم یزد بود. امیرجلالالدین بن تیمور شامی، در دوره جوانی حاکم منطقه شام بود. وقتی در سال ۸۰۳ هجریقمری، تیمور لنگ دمشق را محاصره کرد، وی خود را تسلیم پسر چهارم تیمور یعنی شاهرخ میرزا کرد و از آنجا دوستی آن دو شروع شد. البته بعد از مرگ تیمور، دوستی و همکاری امیرجلال الدین - که دیگر به «امیر چقماق» معروف شده بود- با شاهرخ بیشتر شد. به ویژه زمانی که در نقش فرمانده سپاه شاهرخ میرزا در لشکرکشی به منطقه فارس و سپس یزد و ابرقو شرکت کرد، بیشتر مورد توجه شاه گورکانی قرار گرفت. اما کمی بعد و زمانی که امیرچقماق با خواهر زن شاهرخ میرزا، یعنی فاطمه خاتون ازدواج کرد، منزلت و اعتبارش در نزد وی بالاتر رفت. به این ترتیب امیرچقماق، در سال ۸۱۸ هجری قمری، با حکم شاهرخ میرزا به حکومت یزد منصوب شد. امیرچقماق در طی ۳۰ سال، دو دوره بر کل منطقه یزد حکومت کرد. به عبارت دیگر و در آغاز، تنها به مدت حدود یک سال (۸۴۶. ق) امیری بر «حمزه چورا»، حکومت یزد را در دست داشت، اما بعد از آن دوباره زمام امور در یزد به دست امیرچقماق افتاد.
در طی این ۳۰ سال، عمران و آبادانی زیادی در یزد و شهرها و روستاهای اطراف آن ایجاد شد که در به وجود آمدن آن، فاطمه خاتون معروف به ستّی فاطمه، نقشی اساسی داشت. ستّی، واژهای در زبان سانسکریت است و به آن دسته از زنان هندی گفته میشده که به همراه جسد همسران خود سوزانده میشدند! مردم هندو، اینکار آنها را نشانه وفاداری تلقی میکردهاند. این واژه از دوره مغولان، وارد دایره واژگانی بخشی از مردمان مناطق جنوبی و مرکزی ایران شده و به بانوان عفیف و وفادار گفته میشده است. مردم یزد هم به سبب همراهی و وفاداری فاطمه خاتون با امیرچقماق، این لقب را به وی داده بودند (۵). ستّی فاطمه، ارادت خاصی به اهلبیت (ع) داشت و برای اعتلای تشیع و به ویژه سادات، اقدامات زیادی انجام داد. امیرچقماق با همراهی و مدیریت همسرش، موفق به ساخت مسجد جامع امیرچقماق شد که بزرگترین وقف او و ستّی فاطمه است. همچنین ساخت میدان بزرگ امیرچقماق و بازارچه حاجی قنبر، ایجاد ۹۰ دکان در بازار برای رونق اقتصادی شهر یزد، خانقاه که آن نیز از بناهای میدان امیرچقماق است، با هدف وقف امورات آن به نفع مردم، از دیگر اقدامات خیرخواهانه این زن و شوهر است. عواید این موقوفهها، با نیت سکونت تمامی مسلمانان از جمله سادات، علما و فقرای مؤمن و پرهیزگار، در هنگام سفر به این دیار صرف مخارج سفر آنان میشده است. همچنین اطعام فقرا با آش، یکی دیگر از نیتهای این زن و شوهر واقف، برای محل صرف درآمد موقوفاتشان بوده است. به غیر از این موارد، ساخت حمام، تکیه و عزاخانه اباعبدالله الحسین (ع)، کاروانسرا، آب انبار و ایجاد قنات جدید (قنات خیرآباد دهوک و احیای قنات احمدآباد اردکان) و نهر آب و حفر چاه آب سرد برای رفع عطش تشنگان در گرمای کویری تابستان یزد، از دیگر اقدامات خیرخواهانه امیرچقماق و ستّی فاطمه بوده است.
همچنین ستی فاطمه خاتون علاوه بر موقوفاتی که در بالا ذکر شد، تعمیرات و تغییراتی نیز در برخی از بناها ایجاد کرده است. از دیگر اقدامات جالب و مفید ایشان، میتوان به مفروش کردن مسجد جامع با سنگ مرمر و نصب دو ستون مرمرین در دو طرف صفه، ساخت باغ بیگم، احداث گرمابه و حفر چندین حلقه چاه در یزد اشاره کرد که البته همسرش نیز در این امور، تأمینکننده ملزومات و یاریدهنده او بوده است. کارهای دیگری هم منسوب به همسر امیرچقماق در یزد است که ازجمله آنها، تعویض منبر چوبی مسجد جامع با منبری مزین به کاشی الوان بوده و طبق گفتهها، خاک مصرفی در آجر و کاشی این منبر، از کربلای معلّی به یزد آورده شده است. خدمات عمرانی این بانوی نیکاندیش در یزد، به همینها ختم نمیشود. از ماندگارترین اقدامات ستّی فاطمه، احداث یک مسجد دیگر در یزد بوده است که اهمیت و زیبایی آن پس از مسجد جامع، در مرتبه دوم است (۶). البته امیرچقماق همسر دیگری نیز در دوران دوم حکومت خود با نام بیکه سلطان (دختر بایسنقر و نوه شاهرخ تیموری) داشته است که این بانو هم عواید یک باغ بزرگ را به نفع مسلمین وقف کرده است و اکنون این باغ، با نام «بیکه سلطان» شناخته میشود.
کلام آخر
گرچه در تاریخ، اطلاعات زیادی از ارتباط خواهری دو بانوی نیکوکار عصر تیموری یعنی «ستّی فاطمه خاتون» و «گوهرشاد خاتون» برای ما باقی نمانده، اما از طرفی جایگاه امیر جلالالدین چقماق در نزد شاهرخ میرزای تیموری و دوستی نزدیک این دو و همراهی آنها باهم در جنگهای مختلف و از طرف دیگر مشابهتهای فراوان میان آثار معماری شهر یزد و شهر هرات افغانستان، نشان از ارتباط این دو خواهر با هم در زمینه ساخت مکانهای عامالمنفعه دارد. شباهتهای قابلتوجهی بین مقبرههای آنها که یکی در یزد و دیگری در هرات افغانستان است، وجود دارد که این مورد هم جالب توجه است. مقبره ستّی فاطمه، در ضلع شمالی امیرچقماق واقع شده است. این بقعه را که ستّی فاطمه در زمان حیات خود ساخته است، شامل قبری دو طبقه میباشد که روی سنگ مرمر آن، فقط نقش یک سرو حک شده است. روی بقعه گنبد گلی وجود دارد و در داخل بقعه، انواع تزئینات گچ بری و نقاشی دیده میشود. مقبره گوهرشاد خاتون در شهر هرات، مانند مقبره خواهرش در یزد، دارای تزئینات گچبری و نقاشی است و گنبدی بر بالای بقعه دارد. این مقبره و مصلای کنار آن، در زمان حیات گوهرشاد خاتون و قبل از کشته شدنش در سن ۸۰ سالگی و در جریان شورش علیه حکومت نوهاش ساخته شده و در آن شاهرخ میرزا، همسر گوهرشاد خاتون، پسرش بایسنقر، برادرش و نوهاش نیز مدفون میباشند.
باید در نظر داشت که چه بسا اگر ازدواج شاهرخ میرزا و امیرچقماق با دختران شیخشمسالدین محمد اتفاق نمیافتاد، این همه خدمات فرهنگی و ادبی، عمران و آبادانی و خدمات عامالمنفعه برای مردمان عصر تیموری، نه به این کیفیت و نه به این میزان انجام نمیشد. در واقع وجود این دو بانوی مقتدر ایرانی - که ایمانی قوی و اندیشهای ژرف، برای آبادانی و خدمت به ایران و ایرانی داشتند- موجب احداث حجم وسیعی از ساختمانهای عامالمنفعه و وقفیات مؤثر، در حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایرانیان عصر تیموری شده است.
منابع:
۱- دانشنامه بزرگ اسلامی، جلد ۱۶، ص ۶۶۳ تا ۶۷۰،
۲- شامی، نظام الدین، «ظفرنامه» - تاریخ فتوحات امیرتیمور گورکانی-، انتشارات بامداد (چاپخانه آشنا)، چاپ ۱۳۶۳. ش، صفحات ۱۰ و ۱۱، ۵۷ تا ۶۰، ۹۵ و ۱۲۸،
۳_ امیرخانی، غلامرضا، مقاله «بازشناخت جریانهای فرهنگی هرات در عصر شاهرخ»، فصلنامه پژوهشهای علوم تاریخی، دوره ششم، شماره ۲، مورخ اسفند ۱۳۹۳. ش
۴- دانشنامه دانشگستر، جلد ۱۴، ص ۲۱۷ و ۲۱۸ - و- جلد ۱۵، ص ۵۰۵ و ۵۰۶،
۵- هاشمی، سیده زهرا، مقاله «خدمات ارزنده ستی فاطمه در داخل حصار شهر یزد»، ویژهنامه همایش علمی فرهنگ رضوی و بانوان فرهیخته و نیکوکار، زمستان ۱۳۹۸. ش
۶- کاظمینی، محمد، «متن کامل وقفنامه امیرچقماق و زوجه او ستی فاطمه- بنت سلطان محمد»، نشر صحیفه خرد (قم)، چاپ اول ۱۳۹۸. ش