شناسهٔ خبر: 69800541 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

مستند «درد مشترک»‏؛ روایتی از آسیب‌های جنگ

در نشست مستند «درد مشترک» مطرح شد:« با وجود اینکه بیش از یک دهه از ساخت مستند می‌گذرد، استرس‌های جنگ نه تنها ما را رها نکرده که بیشتر هم شده است. ما این مستند را سال ۹۰ شروع کردیم ولی پروسه تولید آن تا سال ۹۵ به طول انجامید.»

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، هشتادمین برنامه از سری برنامه‌های مستندات یکشنبه‌های خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ به نمایش فیلم مستند «درد مشترک»‏ (۱۳۹۵) به کارگردانی فیما امامی و رضا دریانوش اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور محمدرضا فهمیزی منتقد سینما برگزار شد. 

فیما امامی روایت‌گر این فیلم، تجربه خود را درمورد خانواده‌اش که با اختلال ptsd درگیر است، با تماشاچی به اشتراک می‌گذارد که این روایت در قالب خودنگاری‌ست و نشان می‌دهد که جنگ برای خانواده‌هایی که پدر، همسر و یا برادر جانباز، خصوصا جانباز اعصاب و روان دارند، تمام نشده و اثرات و تبعات منفی آن بر زندگی تک‌تک افراد خانواده تاثیرگذار است. این مستند، داستان مادری است که این گذشته تلخ را تجربه کرده و به همین دلیل، برای آینده جنینی که در شکم دارد نگران است.

محمدرضا فهمیزی در این نشست گفت: اگر فیلم را مانند یک ساختمان در نظر بگیریم، باید بگویم که هیچ ساختمانی در دنیا بدون نقشه ساخته نشده و هیچ ساختمانی با نقشه بد و غلط نمی‌تواند به صورت مطلوبی ساخته شود. فیلمنامه در سینما، تلویزیون حکم نقشه را دارد. در واقع اگر فیلمنامه خوبی نداشته باشیم، هر کارگردانی هم که داشته باشیم، نمی‌تواند فیلم خوبی بسازد. یکی از حسن‌های این فیلم، فیلمنامه و داستان خوب آن بود. داستان اثر خیلی سخت و پرریسک بود. در دل دو داستان موازی اثر، امید، شادی، رنج، غم و غصه وجود دارد اما با این همه، هیچ‌کدام از داستان‌ها، روی دیگری سنگینی نمی‌کند. این کار دشواری بوده که کارگردان از پس آن برآمده است. تدوین در اینگونه از آثار بسیار اهمیت دارد و به بالانس شدن کار کمک زیادی می‌کند. 

فیما امامی در ادامه این نشست، درباره دو روایت موازی در مستند و بالانسی که بین آنها اتفاق افتاده است، گفت:این مستند واقعا روایت دشواری داشت. سعی کردم بخش وبلاگ‌نویسی را به این داستان اضافه کنم تا رابطی برای من باشد که در حال روایت و هدایت دو داستان هستم. در بخش تدوین بسیار تلاش کردیم تا سمتی که خودم در آن هستم، زیاد نشود. در واقع داستانی که مربوط به ما بود، خیلی سنگین‌تر نشود. شخصا درام را دوست دارم و در آثار داستانی و مستند خود آن را در نظر می‌گیرم. وقتی حس دراماتیک را در اثر خود داشته باشید، می‌توانید تماشاگران را حفظ کنید. در نهایت باید بگویم که در این اثر تمام سعی خود را کرده‌ام تا دو روایت را به صورتی بیان کنم که یکی بر دیگری نچربد. 

او همچنین درباره چگونه شکل‌گیری این اثر توضیح داد: دغدغه من و رضا دریانوش، خانواده، جنگ و تاثیرات آن است. در این راستا چند فیلم هم ساختیم. حتی در کشورهای خارجی نیز درباره شرایط جنگ آنجا فیلم ساختیم. به طور کل دیدگاهی ضد جنگ داریم. بر همین اساس روند تولید مستندی را پی گرفتیم که به دلیل شرایط مالی نتوانستیم آن را به انتها برسانیم اما بعد در زمانی که فرزندم رایان در حال به دنیا آمدن بود، این موضوع برایمان جالب بود و روند تولید آن را پی گرفتیم. 

فهمیزی در ادامه این نشست گفت: این فیلم را برای بار دوم دیدم و باید بگویم که در این حین داشتم به این فکر می‌کردم که تماشاگری که این مستند را می‌بیند، اگر نداند که فیلم چه زمانی ساخته شده؟ فکر می‌کند که همین امروز ساخته شده است. زیرا فضای آن بسیار شبیه به فضایی است که امروز در جامعه خود با آن مواجه هستیم. در حالی که فیلم مربوط به ۱۰، ۱۲ سال پیش است. می‌توان عنوان این فیلم را به جای «درد مشترک»‏، «درد مستمر» هم گذاشت. زیرا آدم‌هایی از نسل گذشته را می‌بینینم که چه آسیب‌هایی از جنگ دیده‌اند و این آسیب‌ها به فرزندانشان هم منتقل شده است. برای خود من نیز، باتوجه به تجربه‌ای که از صدای موشک‌های زمان جنگ دارم، وقتی صدای افتادن ظرفی هم به گوش برسد، بی‌اختیار می‌پرم. این درد به نسل بعدی منتقل شده و در مستند مادر می‌گوید که من نگرانم این وضعیت به فرزند من که سومین نسل هم به شمار می‌آید، منتقل شود و او وارث این دردها و رنج‌ها باشد و نتواند در دنیایی زندگی کند که آرامش وجود داشته باشد. از این بابت فیلم تلخ و دردناک تمام می‌شود.

امامی در ادامه بیان کرد: باوجود اینکه بیش از یک دهه از ساخت مستند می‌گذرد، استرس‌های جنگ نه تنها ما را رها نکرده، که بیشتر هم شده است. ما این مستند را سال ۹۰ شروع کردیم ولی پروسه تولید آن تا سال ۹۵ به طول انجامید. 

رضا دریانوش در ادامه این نشست گفت: در مورد فیلم، خیلی حرف محتوایی ندارم. در واقع فکر می‌کنم فیلم به معنای کامل هرچه می‌خواست را درباره این فضا گفته است. در مورد بخش روایت داستان نیز، بسیار صحبت کردیم تا به‌گونه‌ای باشد که هم مخاطب بتواند آن را پی بگیرد و هم داستان درست جا بیفتد.سال ۹۰ تصمیم قطعی گرفتیم که فیلم را کامل کنیم؛ همان زمان سناریوی کاملی برای آن نوشتیم و با یک پلان مشخصی وارد پروسه تولید شدیم.

انتهای پیام