شرق: قطعیهای پیدرپی برق به دلیل کمبود ظرفیت تولید، نهتنها مردم را در زندگی روزمره تحت تأثیر قرار داده، بلکه شبکههای ارتباطی جادهای و روستایی کشور را نیز بهعنوان یکی از شریانهای اصلی ارتباطی دچار چالشهایی جدی کرده و امنیت روانی جامعه را با خطر مواجه کرده است.
بحران خاموشیهای ارتباطی در شبکههای جادهای و روستایی: در ماههای اخیر، به دلیل محدودیتهای تولید برق و همچنین ممنوعیت استفاده از مازوت در نیروگاههای اصلی، کشور با بحران قطعیهای مداوم مکرر و بینظم برق مواجه شده است. این قطعیها نهتنها در خانهها و مشاغل، بلکه در زیرساختهای ارتباطی مناطق دورافتاده، بهویژه جادههای روستایی و مسیرهای بینشهری، مشکلاتی جدی ایجاد کرده است. در این شرایط، بخش اعظمی از دکلهای مخابراتی و تجهیزات ارتباطی موجود در سایتهای ارتباطی که باید ارتباطات جادهای و امنیت سفرها را تضمین کنند، بر اثر قطعیهای مکرر، دچار استهلاک شدید شده و توان ارائه خدمات پایدار به کاربران را از دست دادهاند. بر اساس اطلاعات جسته و گریخته واصله از مانیتورینگ ارتباطی اپراتورها و شبکههای ارتباطی، برای مثال تنها در 24 ساعت، بیش از «هزار سایت» ارتباطی در نقاط مختلف کشور دچار قطعیهای مقطعی از نیمساعت تا بیش از سه ساعت شدهاند که در مجموع معادل چهار هزار ساعت اختلال سراسری در شبکهها بوده است. این مشکل بهویژه در استانهای فارس، کردستان و کرمان بهعنوان سه استان با بیشترین میزان قطعی ارتباطات جادهای و روستایی، بیشتر به چشم آمده و مشترکان تلفن همراه موجود در آن مناطق را سردرگم کرده است. علاوه بر این استانها، استانهای دیگر مانند آذربایجان شرقی، گیلان، هرمزگان، مازندران، اردبیل، آذربایجان غربی، یزد، خراسان رضوی، خوزستان، خراسان شمالی و... نیز که اغلب دارای جادههای کوهستانی و راههای مواصلاتی روستایی بسیاری با شدت وابستگی بالا به ارتباطات پایدار برای امنیت و اطلاعرسانی در طول مسیر هستند، این قطعیها را تجربه کردهاند. این قطعیها اکنون نهتنها رفاه شهروندان، بلکه امنیت اجتماعی و حتی جان انسانها را نیز به خطر انداخته است.
کاهش عمر باتریها و خرابی تجهیزات ارتباطی: هر بار قطعی برق، فشار مضاعفی بر سیستمهای برق اضطراری مانند باتریهای پشتیبان دکلهای مخابراتی وارد میکند. این باتریها که بهطور معمول در شرایط اضطراری مورد استفاده قرار میگیرند، با هر بار خاموشی، مجبور به تأمین برق مورد نیاز تجهیزات مخابراتی میشوند و این روند مکرر، عمر مفید آنها را بهشدت کاهش میدهد. در نتیجه، دکلها و تجهیزات مخابراتی در جادهها و مناطق دوردست به تدریج دچار استهلاک شده و در مواقع اضطراری از کار میافتند. کاهش عمر باتریها به معنای کاهش زمان فعالیت این تجهیزات در شرایط قطعی برق است و این امر میتواند عواقب جبرانناپذیری بهدنبال داشته باشد. در شرایطی که استفاده از مازوت به دلیل ملاحظات زیستمحیطی محدود شده و برقرسانی به نیروگاهها دچار اختلال است، شبکههای مخابراتی با پایداری کمتری به کار خود ادامه میدهند و ممکن است خدمات ارتباطی در شرایط حساس، مانند حوادث جادهای و اضطراری، دچار وقفههای طولانی شود.
تأثیرات اجتماعی و اقتصادی قطع ارتباطات جادهای: ارتباطات پایدار در جادههای بینشهری و روستایی اهمیت بسیار زیادی دارد. نبود ارتباط در این مناطق به معنای عدم دسترسی به خدمات اورژانسی در زمانهای حادثه، نبود اطلاعرسانی سریع به نیروهای امداد و نجات و حتی خطر از دست دادن جان انسانهاست. برای مثال، اگر حادثهای در جادهای دورافتاده رخ دهد و شبکه ارتباطی قطع باشد، تأخیر در اطلاعرسانی و رسیدن امدادگران ممکن است جان حادثهدیدگان را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، این قطع ارتباطات بر فعالیت اقتصادی مناطق روستایی و جادهای نیز تأثیرگذار است. با از کار افتادن سیستمهای ارتباطی، کسبوکارهای محلی که وابسته به اینترنت و شبکههای مخابراتی هستند نیز دچار زیانهای شدیدی میشوند. بسیاری از مناطق روستایی و عشایری که با ارتباطات اینترنتی و موبایل در ارتباط با بازارهای شهری هستند، به دلیل قطع شبکه ارتباطی دچار محدودیت در فروش محصولات و معاملات خود میشوند؛ این وضعیت میتواند نابرابری اقتصادی بین مناطق شهری و روستایی را تشدید کند و باعث مهاجرت بیشتر به شهرها شود.
تهدیدات امنیتی ناشی از قطعیهای ارتباطی: امنیت جادهای و حفظ سلامت مسافران بهشدت وابسته به ارتباطات پایدار و عملکرد صحیح دکلهای مخابراتی است. قطع این ارتباطات به معنای از بین رفتن امکان ردیابی خودروهای عبوری، هشداردهی در مواقع خطر و همچنین دشواری در اطلاعرسانی به نیروهای پلیس و اورژانس است. از طرف دیگر، قطع ارتباطات میتواند در شرایطی بحرانی، دسترسی مجرمان و افراد متخلف به جادهها را تسهیل کند و موجب افزایش جرم و جنایت در این مناطق شود؛ ضمن اینکه نرخ بالایی از سرقت تجهیزات سایتهای ارتباطی مستقر در جادهها ناشی از حضور همین افراد در جادهها و امنیت پایین نظارتی از سوی نهادهای متولی برقراری امنیت جادهای است. همچنین قطعیهای پیدرپی برق که به کاهش کارایی دکلها منجر میشود، میتواند در مقاطع حساس مانند بحرانهای طبیعی، زلزله یا سیل، چالشهایی جدی برای امدادرسانی ایجاد کند. برای مثال اگر در منطقهای زلزله یا سیل رخ دهد و ارتباطات قطع باشد، انتقال اطلاعات و هماهنگی امدادگران بهشدت به تأخیر خواهد افتاد.
نیاز به بازنگری در مدیریت زیرساختهای انرژی و ارتباطات: این وضعیت پیچیده نشان میدهد کشور نیازمند برنامهریزی جامع و استراتژیک برای بهبود زیرساختهای خود است. توجه به توسعه زیرساختهای انرژی پاک، مانند انرژیهای بادی و خورشیدی، میتواند به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک کند و از بحرانهای قطعی برق نیز جلوگیری کند. این در حالی است که تجهیز و بهروزرسانی دکلهای مخابراتی و افزایش ظرفیت باتریهای پشتیبان، میتواند پایداری ارتباطات در جادهها را تضمین کند و از بروز حوادث ناگوار جلوگیری کند. در نهایت قطعیهای مکرر برق و تأثیرات آن بر زیرساختهای ارتباطی جادهای، هشداری جدی برای آینده است. اگرچه محدودیتهای زیستمحیطی استفاده از سوخت مازوت قابل درک است، اما باید به این نکته نیز توجه شود که بحرانهای قطعی برق میتوانند آسیبهایی جدی به امنیت اجتماعی، اقتصادی و حتی سلامت عمومی وارد کنند. ازاینرو، نیاز است که با استفاده از راهکارهای جدید، مانند افزایش بهرهوری انرژی و توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر، به سمت کاهش اثرات این بحرانها حرکت کنیم تا بتوانیم زیرساختهای ارتباطی و امنیت شهروندان را در جادهها حفظ کنیم.