جوان آنلاین: تمایز سریال بازنده در وهله اول به سر و شکل جذاب و خوش آب و رنگ آن مربوط میشود که در گام اول نوید فضایی متفاوت میدهد که سازندگان برای پلان به پلان آن وقت و فکر گذاشتهاند. طراحی صحنه فیلم با توجه به اینکه بخش مهمی از سریال در داخل خانهها میگذرد از اهمیت دوچندانی برخوردار است به خصوص اینکه وقتی مقایسه کنیم با دیگر آثار نمایش خانگی که خیلی سرسری به بیان موضوع پرداخته و کمترین شانی برای شعور تماشاگر قائل میشدند. حالا سریالی در بستر فیلیمو در حال نمایش است که به جزئیات بصری اهمیت زیادی داده و این حق را به مخاطب داده که حظ بصری مضاعفی را از تماشای یک سریال جنایی معمایی ببرد.
برگ برنده دوم و مهم دیگر سریال بازنده به قصه و پرداخت شخصیتهایی مربوط میَشود که با دقت و وسواس طراحی شدند. ۹ قسمت از سریال گذشته و کمتر میتوان صحنه زائد و کاراکتر اضافی در سریال پیدا کرد که به جهت خودنمایی و فاقد کارکرد در مسیر درام تعبیه شده باشند. به علاوه اینکه در شروع هر قسمت به مثابه سریالهای فرنگی با جزئیات شخصیتهایی مواجه میشویم که در آن اپیزود بسیار موثر هستند و به نوعی رمزگشایی آن قسمت با آن شخصیت صورت گرفته است. برای نمونه همین قسمت نهم که با کاراکتر پارسا دستیار کارآگاه شروع میشود و بخش مهمی از رمزگشایی قصه با حضور او در این اپیزود صورت میگیرد.
استراتژی قسمت نهم این گونه بود که دو ماجرا به طور موازی روایت میشود و از طریق تدوین موازی این دو ماجرا، تعلیق و هیجانی مضاعف به مسیر معمایی درام تزریق میشود. از یک طرف پارسا طالب پیدا کردن سارق بچه با نام فرهاد است و از طرف دیگر آوا حجازی با کشتن برادر و مثله کردن آن، تلفنی با فردی در ارتباط است که بعدها این طور به نظر میرد که مکالمه او با فرهاد بوده است. هر کدام از این مسیرهای روایی نیز با فراز و فرودها و التهابات خاص خود همراه بوده است.
ماجرای پارسا و پیدا کردن انفرادی سارق در نهایت به مرگ او میانجامد و در این مسیر، شخصیتها و کنشها طوری طراحی میشود که مرگ پارسا تراژیک شود و مخاطب با او همذات پنداری کند. علاوه بر فضاسازی بصری این بخش، برخورد نامناسب همکار پارسا با او در نفرستادن نیروی کمکی که بعدتر موجب پشیمانی او میشود و از آن مهمتر، نزاع روزهای گذشته پارسا با سرگرد کیانی که از اقوام او نیز بوده، فضای دراماتیک مرگ پارسا را به نحوی مضاعف ترسیم میکند و این مرگ را با شدت و حدت بیشتری به تماشاگر نمایش میدهد.
از سوی دیگر، شاهد کشتن و مثله کردن برادر آوا توسط او هستیم که تاحدی فضای خشن و مهیجی به سریال داده است. این بخش اگرچه با انتقاداتی از سوی برخی کاربران در خصوص نشان دادن خشونت روبرو شده، اما به نظر میرسد این شکل از قتل یکی از رایجترین و شاید راحتترین انواع آن است که در سالهای اخیر بسیار مرسوم شده و در ماجرای آرمان و غزاله نیز چنین تمهیدی از سوی قاتل اجرا شده بود.
آوا حجازی درکنار پارسا، شگفتانه قسمت نهم است چرا که کلید معمای سرقت بچه تا حد زیادی با نشان دادن حضور پر رنگ او، حل و رمزگشایی میشود. آوا حجازی از یک طرف با کشتن برادر فضای خشن و حتی رئالیستی سریال را تقویت میکند و از طرف دیگر با ارتباطی که از سوی پلیس کشف میشود ردپای او در ارتباط با فرهاد و دزدیدن بچه افشا میشود. بار دیگر، موضوع دعوت برای مهمانی و کشاندن کاوه و ارغوان و خالی شدن خانه از سوی آوا برای تماشاگر تداعی میشود و به نوعی سرنخ اصلی قصه نمایان میشود.
حالا نوبت رسیدن قهرمان زخم خورده و باهوش قصه یعنی سرگرد کیانی است. او از یک طرف از زندگی شخصیاش زخم خورده، پسرش را از دست داده و همسرش بدین خاطر او را مقصر دانسته و از او جدا شده است و از سوی دیگر، با کشته شدن پارسا عذاب وجدان مضاعفی گرفته که شاید اگر آن دعوای شبانه را با پارسا نداشت و اندکی صبورتر بود شاید پارسا قبل از اقدام انفرادی با او مشورت میکرد و حالا کشته نشده بود. کیانی ارتباط فرهاد و آوا را کشف میکند و زمانی به خانه آوا میرسد که جسد او روی زمین پهن شده است.
در قسمت نهم خبری از کاوه، ارغوان و ونوس نیست و داستان انحرافی بهروز صابری نیز به کلی خاتمه پیدا کرده است، اما ردپای منصور رفیعی همسر ونوس افتخاری و پدر ناتنی ارغوان امینی در این ماجرا قابل مشاهده و حدس است. این تعلیق باعث دنبالکردن دو قسمت پایانی سریال میشود، اما به نظر میرسد کارفرمای اصلی این ماجرا همان منصور رفیعی بوده و آوا و فرهاد زیردستان و کارمندان او محسوب میشدند. پول زیاد و تحقیر فراوان میتواند انگیزه اصلی منصور برای ارتکاب به این اتفاقات باشد، اما همچنان پرونده انگیزه سارق برای دزدیدن بچه با وجود اینکه پول را گرفته مشخص نشده است.