روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: چاه به آب نرسید اما برای گروهی تا دلت بخواهد نان داشت. این جمله بیانِ واقعیت برخی از طرحهاست، طرحهایی که برای کشور آبی ندارد اما سفره برخیها را خوب رونق میدهد. اگر موضوع صرفا به همین هم خاتمه مییافت، باز میشد چشم بر هم نهاد. اما این مطلب، مثل سکهای است که روی دیگری هم دارد؛ چاه به آب نمیرسد اما تا دلت بخواهد آبرو میبرد از ملک و ملت و دین و مذهب و انقلاب. نانی که در این میان به خانه میبرند، در برابر بزرگی آسیبی که میرسانند، رقمی به حساب نمیآید. برخی انگار کار نکنند کم ضررترند.
به نظر، کلینیک ترک بیحجابی را بشود در این شمار دسته بندی کرد. عایدی که برای آن متصور نیست اما هزینه، فراوان تحمیل میکند. اولین و کم هزینهترین آن همین به طنز گرفتنِ موضوع است. دومینش هم در نگاه جدی برداشت "توهین" به افراد است که نهتنها همراهی به بار نمیآورد که راه با هم بودن را به جد کوتاه میکند.
نگاهِ بیمار پندارانه، سلامتی به بار نمیآورد بلکه بارِ نگاه منفی به واجب شرعی و قانونی حجاب را سنگینتر میکند. طرحهایی از این دست، بوی تحقیر میدهند. دست کم بخشی از جامعه چنین نگاهی دارد. با تحقیر هم مردم نوعا تحریک میشوند به مخالفت و نمیشود کسی را همراستا و بزرگ کرد.
درختِ به ثمر نشسته را هم با تیشه تحقیر میشود نابود کرد اما با تکریم و احترام، میشود از یک نهالِ لرزان، درختی قامت کشیده یافت که با میوه و سایهاش به مردم نعمت میرساند.
امروز به نگاه کرامتمند در همه ساحتها نیاز داریم تا جامعه را به آرامش برساند. در فضایی چنین میتوان با گفتگوهای عالمانه و برنامههای مؤمنانه، به احیای معارف و اکمال کرامتهای اخلاقی و حفظ حدود شرعی همت کرد.
فضای تقابل ما را به تفاهم نمیرساند چه رسد به تعامل. آنان که دلشان برای کشور میسوزد. آنان که شرایط را بیشتر و بهتر از ما میدانند همت کنند تا راه بر طرحهایی که بیشتر کارکرد تیشه دارند بسته شود. آن وقت میتوان به درهای باز به سوی همراهی و همدلی و رونق معرفتی جامعه امید داشت.