به نظر میرسد که این تعبیرها و تفسیرها عمدتا ناشی از خوشبینیهای مخربی است نسبت به سیاستهای ترامپ در دوره جدید مطرح میشود. واقعیت آن است که قطعا دولت دوم دونالد ترامپ با دولت اول او تفاوتهایی بنیادین و جدی دارد، اما این تفاوتها در راستای تندترشدن دولت آتی ایالات متحده بخصوص در مورد جمهوری اسلامی ایران است.
این موضوع ناشی از رویکرد شخصی و کابینهای است که او برای مدیریت امور اجرایی دور خود جمع میکند و هم به دلیل شرایط سیاسی داخل آمریکا است. از این جهت که ما در این دوره شاهد همراهی کامل قوه قضاییه این کشور یعنی دیوان عالی و قوه مقننه یعنی مجموعه کنگره، مجلس سنا و مجلس نمایندگان هستیم.
هر دو قوه در آمریکا جمهوری خواه هستند و تحت تاثیر ترامپ قرار دارند و از این رو، همراهی این قوا، امکان اجرایی بیشتری برای پیشبرد سیاستها در اختیار رئیس جمهور جدید ایالات متحده خواهد گذاشت و اگر در دولت اول ترامپ از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ شاهد آن بودیم که جلوی برخی از اقدامات ترامپ در حوزه سیاست خارجی را کنگره یا دیوان عالی میگرفتند الان شرایطی را داریم که این دو قوه حتی تحریک کننده و تسهیل کننده سیاستهای رئیس جمهور جدید آمریکا خواهند بود؛ بنابراین گمان اینکه سیاستهای ترامپ در قبال ایران ذرهای قرار است همراهانه تر، واقع بینانهتر و در مسیر تعامل باشد فارغ از تحلیلهای سیاسی بر روی زمین هم چنین چیزی واقعیت ندارد. البته ممکن است در حوزههایی تلاشهایی چه از طرف مقابل و چه از طرف تیم ایرانی صورت بگیرد، اما این به معنای روند نیست.
در همین قضیه دیدار ادعایی یکی از اطرافیان نزدیک رئیس جمهور منتخب آمریکا با نماینده ایران در سازمان ملل هم شاهد هستیم دوگانگی در تیم ترامپ وجود دارد و برخی مدعی هستند که این خبر فارغ از راست یا دروغ بودن آن از سوی تیم مخالف و جناح تندرو صورت گرفته است.
از این رو، فرایند ارتباط ایران و آمریکا حتی در دولت دموکرات هم شرایط عادی که به سمت توافق یا تبادل مذاکرات جدی بروند وجود نداشت چه برسد به زمانی که دولت جدید ترامپ با این کابینه تندرو و ضد ایرانی و با این همراهی قوای مقننه و قضاییه ایالات متحده بر سر کار آید.