شناسهٔ خبر: 69760449 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

فرصت‌های زیادی برای حل مسائل داشتیم

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی: برجام از یک سو نقطه اوج نرمش میان آمریکا و ایران بود و از سوی دیگر، تحلیلگران بر این باورند که می‌توانست نقطه آغازی برای حل مسائل میان دو کشور باشد. برجام به دلایل مختلف داخلی و خارجی از دست رفت. حالا که ترامپ بار دیگر به کاخ سفید می‌رود، تحلیلگران به بررسی این مساله می‌پردازند که باید برای چهار سال آینده چه مسیری را در پیش بگیریم. 
به گزارش فرارو، تحلیلگران در قبال برجام، احیای آن و تعامل با غرب و شرق نظرات بنیادین متفاوتی دارند. صادق ملکی تحلیلگر ارشد مسائل استراتژیک معقتد است که ایران باید حل مسائل با آمریکا را در اولویت قرار بدهد و برای ورود به این مسیر برنامه داشته باشد. این موضوع را در گفتگویی با او تحلیل و بررسی کردیم. 
با بازگشت ترامپ و مشخص شدن تدریجی تیم سیاست خارجی و امنیتی او، صحبت‌های بیشتری راجع به لزوم مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا مطرح می‌شود. این نیاز به مذاکره مستقیم به چه دلیل مطرح می‌شود؟ 
در حال حاضر ما به دنبال مذاکره برای مدیریت بحران هستیم و آمریکا و خصوصا اسرائیل چندان مایل به این امر نیستند. از لحاظ منطقه‌ای متحدان غیردولتی ایران دچار صدمات بسیار زیاد و اگر نگوییم بلااثر شدند، توان تاثیرگذاری‌شان کاهش زیادی پیدا کرده و بدنبال مفری آبرومند برای خروج از شرایط بحرانی هستند. از لحاظ داخلی نیز ایران با انباشت مشکلات و مطالبات بدون پاسخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در داخل مواجه است. مجموع تهدیدات بیرون و مشکلات داخلی، شرایط را برای ما دشوار ساخته و عبور از وضعیت حاضر امر مذاکره را اجتناب‌ناپذیر کرده است. این در حالی است که طرف مقابل از موضع بالا به مذاکرات نگریسته و بیشتر به دنبال رسیدن به اهدافی است که بتواند در مذاکرات و بدون جنگ، نتایج جنگ را به دست آورد. ما به عنوان ایران از حالت نه جنگ و نه مذاکره، امروز به جنگ و مذاکره و به جایی رسیده‌ایم که امارات به خود اجازه می‌دهد تهدید کننده حاکمیت و تمامیت ارضی ما باشد و دلخوش به محکومیت نقض حاکمیت ایران از سوی اسرائیل توسط عربستان سعودی شده‌ایم.
به طور مشخص آقای گروسی در حاشیه اجلاس کاپ ۲۹ باکو مطرح کرد که از برجام پوسته‌ای باقی مانده. ریل‌گذاری مسیر جدید در این مورد به خصوص باید به چه صورت باشد؟
ریل و سایه‌ای از برجام نمانده است که بشود به آن دلخوش بود. برجام اگر در ریکاوری بود شاید قابل احیا می‌شد ولی برجام مرده است. امید به زنده کردن مرده نه تنها اتلاف وقت بلکه از دست دادن فرصت‌ها است. در شرایط جدید و پیش رو خصوصاً با روی کار آمدن ترامپ و اوضاع بحرانی منطقه، باید برنامه‌ها و راهبرد‌های جایگزین داشت. شرایط جدید بین المللی و منطقه‌ای را باید درک و فهم کرده و برای آن برنامه داشت.
پرونده‌های فی‌مابین ایران و آمریکا در شرایط فعلی کدام است و درباره آنها چه سناریویی را پیشنهاد می‌کنید؟
پرونده‌های متعددی میان ایران و آمریکا مطرح است، اما اول باید به مذاکرات بی واسطه رسید. سپس یک اصل در رویکرد را اساس قرار داد؛ ایران و آمریکا به جای آن که سیاست مدیریت بحران را پیگیری کنند، به مدیریت حل بحران برسند. این امر اگرچه ساده نیست، اما اگر اراده باشد امکان عملی شدن هموار می‌گردد.
نکته آنکه درک مردم و مقامات از مذاکرات برد _ برد، نباید به معنای پنجاه - پنجاه باشد. برد _ برد در عالم واقع با توجه به ظرفیت‌ها تعریف می‌شود. تا زمانی که این درک از مذاکرات نزد مذاکره‌کنندگان ایرانی نهادینه نشود، گام اساسی در مذاکرات برداشته نخواهد شد. ما سهمی برای خود در روابط بین المللی و منطقه‌ای قائل هستیم که با ظرفیت ما همخوانی ندارد و تا این نگاه اصلاح نشود، توقع تحول بنیادین در سیاست‌های ایران دور از انتظار است. البته به نظر می‌رسد وقایع و تحولات تلخ و شرایط برخواسته از آن در بعد داخلی و خارجی طی یک سال اخیر نشانه‌های تغییر را در ایران نمایان کرده است. آمریکای ترامپ، آمریکای عریان از پوشش‌های حقوق بشری و هالیوودی است. این آمریکا عملا در پی سهم‌خواهی از ظرفیت خود در اعمال سیاست‌ها و منافع تعریف شده خویش است. پس از انتخاب ترامپ بسیاری از کشور‌ها منتظر ژانویه نشدند. به استقبال وی رفته و خود و سیاست‌هایشان را با شرایط جدید تنظیم کرده و یا در حال تنظیم آن هستند.
ما فرصت‌های بسیاری برای عبور از چالش‌های میان ایران و آمریکا داشتیم. اما چون بیشتر فرصت‌سوزی کرده‌ایم، ما به عنوان ایران بیش از آنکه خود به تغییر سیاست‌ها و بازتعریف آنها بپردازیم، شرایط تحمیلی ما را مجبور به تن دادن به جام زهر و برجام می‌نماید. به روز‌های آخر چالش و بحران میان تهران و واشنگتن رسیدیم و دیر یا زود میان ایران و آمریکا یا صلح و یا جنگ خواهد شد. در عملی شدن جنگ اسرائیل نقش اساسی خواهد داشت و در این صورت دشمنان و حتی دوستان در بحران و بی ثباتی ایران سهمی از کیک بزرگ ایران برای خود مدنظر خواهند داشت. این تحلیل بدبینانه نیست بلکه نگاهی به همسایگان و نوع نگاه آنان به ایران مبین آن است که بسیاری از آنان در آرزوی روزی هستند که قامت بلند ایران خم شده تا بر آن بتازند.