شناسهٔ خبر: 69760374 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

خاطرات محمد محمدی از «زندان شاه»؛ قسمت سیزدهم؛

رقابت با سازمان چریک‌های فدایی خلق و اثرپذیری از سیاهکل

واقعیت هم این بود که ما و چریک‌های فدایی رقیب یکدیگر بودیم. آنها برای اهداف خودشان و ما برای اهداف خودمان کار سیاسی میکردیم؛ لذا احمد میگفت: ما باید سازمان هم میدید در جامعه و بین مردم جاذبه پیدا کنیم و اگر خون ندهیم، نمیتوانیم پیام خود را به توده‌ها برسانیم؛ خون پیام ما است. شاید از جمله عواملی که سازمان به شکل عجولانه به «عمل» کشیده شد یکی کادر‌های پایینتر و هوادار سازمان بودند، که تیپ‌های خیلی کم عمق و نظامی بودند، البته نه همگی، اما بودند.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»:کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه، اثر محمد محمدی (گرگانی) از نشر نی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات محمد محمدی در زندان‌های زمان شاه و درگیر شدن با ماجرا‌های تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ است. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند.

«سیاهکل حقانیت و خون»
سیاهکل محبوبیت زیادی برای چریک‌های فدایی ایجاد کرد. این عملیات خاطره میرزا کوچک خان را تداعی کرد و خیلی بازتاب خوبی در جامعه پیدا کرد؛ البته به نظر بعضی، چون جامعه مذهبی بود، گرایش زیادی به آنها پیدا نمیکرد ولی قشری که درگیر مبارزه بود، علاقه نشان میداد. سازمان هم میدید که عمل ندارد؛ مخصوصاً شهید «احمد رضایی» همیشه میگفت: ما عمل نداریم فایده ندارد باید تکان بخوریم.
واقعیت هم این بود که ما و چریک‌های فدایی رقیب یکدیگر بودیم. آنها برای اهداف خودشان و ما برای اهداف خودمان کار سیاسی میکردیم؛ لذا احمد میگفت: ما باید سازمان هم می دید در جامعه و بین مردم جاذبه پیدا کنیم و اگر خون ندهیم، نمی‌توانیم پیام خود را به توده‌ها برسانیم؛ خون پیام ما است. شاید از جمله عواملی که سازمان به شکل عجولانه به «عمل» کشیده شد یکی کادر‌های پایینتر و هوادار سازمان بودند، که تیپ‌های خیلی کم عمق و نظامی بودند، البته نه همگی، اما بودند. مثل «بهرام آرام» که تیپ نظامی و چریک قابل شهری بود اشونی به اعتقاد من کار اجتماعی خیلی پیچیده است و فرد باید جامع نگری زیادی داشته باشد هیچ کس نمیتواند بدون یک جهان بینی قوی، یک فلسفه سیاسی قوی داشته باشد؛ و هیچکس نمیتواند بدون «فلسفه سیاسی» قوی، «استراتژی» داشته باشد؛ زیرا «استراتژی»، عمل نظامی صرف نیست، عمل نظامی، پشتوانه می‌خواهد این حرف آن موقع بین بچه‌ها خیلی مشهور بود که عمل مسلحانه ۷۵ درصد تئوریک است و ۲۵ درصد نظامی؛ یعنی تو باید حرف داشته باشی، پشتوانه داشته باشی و با آن عمل کنی. عمل نظامی، هدف نبود کسب قدرت سیاسی هدف نبود، عمل نظامی هم انفجار و ترور نبود و تمام عملیات مربوط به بدنسازی جودو کاراته، تعلیم اسلحه و تیراندازی جزء عملیات نظامی بود. 
این شعار مطرح بود که، چون تور پلیسی گسترده شده، ما کلام و پیاممان را در بمب می‌گذاریم و منفجر می‌کنیم تا با انفجارش مردم بفهمند ما چه میگوییم؛ بنابراین اول باید حرفی برای گفتن داشت، بعد به فکر رساندن آن به مردم بود مثلاً یادم هست که ما هیچ گونه نمیتوانستیم اعلامیه هــای سازمان را به دست مردم برسانیم. برای هر یک از آنها باید یک نفر کشته می‌شد؛ همراه با احمد رضایی یک دستگاه تکثیر دستی با شناسنامه جعلی من و احمد، خریده بودیم و اعلامیه‌ها را تایپ و تکثیر کرده بودیم. حالا که چگونه آن‌ها را پخش کنیم و به دست مردم برسانیم! یک روز «احمد» نشست و طرح داد که بیاییم یک بالون درست کنیم، اعلامیه‌ها را با نخ ببندیم به آن و بفرستیم هوا و برای این که نخ در آسمان پاره شود و اعلامیه‌ها در هوا پخش شود مقداری داروی نظافت حمام به مانده بودیم نخ بمالیم. این یک ابتکار بود فضا خیلی بسته بود و امکان ارتباط گرفتن با مردم و انتقال حرف و دردمان محدود بود. البته بعد‌ها رادیو عراق راه افتاد و مقداری توانست اخبار سازمان را پوشش بدهد، ولی کافی نبود. 
 در همان دوره اعلامیه‌های حوزه علمیه و روحانیون پخش میشد و هراسی نداشتند که دستگیر و زندانی شوند؛ زیرا حداکثر کارشان، چاپ اعلامیه بود که تبلیغ علیه نظام شاهنشاهی محسوب میشد و ۶ ماه تا یک سال زندان داشت؛ اما خطر کار ما خیلی بیشتر بود. کادر سازمان فلسطین رفته بودند، درگیر کار نظامی بودند و اسلحه داشتند. بچـه هـا مـدام مراقــب بودند سازمان لو نرود که ساواک متوجه شود که غیر از جریان «سیاهکل» چریک‌های فدایی یک جریان مذهبی هم وجود دارد. هنوز سازمان، اعلام موجودیت نکرده بود و کسی از وجود آن خبر نداشت؛ حتی بچه‌هایی که ارتباط داشتند سعی می‌شد اطلاعاتشان گسترده نشود.

لینک کوتاه کپی لینک