[لیلامهداد] شاید یکی از دلایل دروغگویی و بدگویی در میان ایرانیان این باشد که در برخی خانوادهها، دروغگویی، ابزاری برای فرار از مشکلات یا حفظ آبرو مورد استفاده قرار میگیرد. البته در شرایطی که افراد تحتفشار هستند، ممکن است به دروغگویی برای حفظ موقعیت اجتماعی خود یا فرار از انتقادات روی بیاورند. این در حالی است که در جوامعی که اعتماد میان افراد پایین است، ممکن است شهروندان به دروغگویی به عنوان یک راهکار برای مقابله با عدماعتماد روی بیاورند. البته در شرایط رقابتی، افراد ممکن است برای پیشی گرفتن از دیگران به دروغگویی و بدگویی متوسل شوند. گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی هم باعث شده اطلاعات نادرست و شایعات به سرعت پخش شوند و این خود میتواند به رواج بدگویی و دروغگویی کمک کند. هرچند برخی افراد به دلایل روانشناختی مانند نیاز به توجه یا کنترل دیگران به دروغگویی روی میآورند. درواقع این عوامل میتوانند به تنهایی یا به صورت ترکیبی باعث رواج دروغگویی و بدگویی در جامعه شوند.
مصلحتاندیشی پایه دروغ را تقویت میکند
فرهنگ مصلحتاندیشی در ایران بهویژه در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارای ویژگیها و تأثیرات خاصی است. این فرهنگ بهطور عمده تحتتأثیر تاریخ، سنتها و شرایط اجتماعی و سیاسی کشور شکل گرفته است. ایران دارای تاریخ طولانی از حکومتها و نظامهای مختلف است که در آنها مصلحتاندیشی بهعنوان یک روش مدیریتی معمول بوده است. این موضوع بهویژه در دورانهایی که کشور با بحرانهای داخلی و خارجی مواجه بوده، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. بنابر گفتههای مهرداد امیری، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان به «شهروند» مصلحتاندیشی پایه دروغ را تقویت میکند. این در حالی است که ما چه در زندگی اجتماعی و چه فردیمان، مصلحتاندیش بودیم و هستیم و این ریشه در فرهنگ ما دارد. بنابرنظر امیری، ما از کودکی در خانواده میآموزیم که رفتار داخل خانه با محیط بیرونمان متفاوت باشد. او میگوید: «یکی از دلایل دیگر این پدیده اجتماعی، این است که مسائل ناگفته در خانوادهها زیاد است و این یکی از پایههای ایجاد دورنگی و دروغگویی است.»
یکی از دلایل رواج دروغگویی، فرار از مسئولیت است
دروغگویی به دلیل فرار از مسئولیتپذیری یک پدیده اجتماعی و روانشناختی است که میتواند در زمینههای مختلفی از جمله روابط شخصی، حرفهای و اجتماعی مشاهده شود. درواقع افراد برای حفظ تصویر مثبت از خود در نظر دیگران، ممکن است واقعیت را تغییر یا اطلاعات نادرست ارائه دهند. بعضی افراد هم برای توجیه رفتارهای ناپسند یا نادرست خود به دروغگویی متوسل میشوند تا خود را از بار مسئولیت رها کنند. به گفته این عضو هیاتعلمی دانشگاه فرهنگیان یکی از دلایل رواج دروغگویی، فرار از مسئولیت است. بنابرنظر امیری، افراد ممکن است به دلیل ترس از مجازات، انتقاد یا عواقب منفی ناشی از اشتباهات خود به دروغگویی روی بیاورند. درواقع افرادی که احساس میکنند، نمیتوانند با مسئولیتهای خود به خوبی کنار بیایند، ممکن است به دروغگویی به عنوان راهی برای فرار از فشارها و انتظارات استفاده کنند. این روانشناس عنوان میکند: «یکی از دلایل رواج دروغگویی به سودجویی افراد برمیگردد. شهروندانی که اغلب مسئولیتهایشان را به درستی انجام نمیدهند برای فرار از این مساله به دروغ پناه میبرند.» امیری اظهار میکند: «ترس از قضاوت شدن هم گاهی اوقات شهروندان را به دروغگویی سوق میدهد. البته نکته قابل تامل این است که گاهی اوقات اجتماع خریدار این دروغهاست.»
سیطره دروغگویی بر جامعه، بنیاد سیستم اجتماعی را بهم میریزد
دروغگویی و بدگویی میتوانند آثار مخربی بر اعتماد اجتماعی داشته باشند. وقتی افراد متوجه میشوند که دروغ گفته شده یا بدگویی شده است، اعتمادشان به یکدیگر و به نهادهای اجتماعی کاهش مییابد. دروغگویی و بدگویی میتواند باعث ایجاد شکوتردید در ارتباطات اجتماعی شود. البته این دو خصلت، افراد را نسبت به نیتهای یکدیگر مشکوک میکند. این روانشناس با اشاره به اینکه وقتی بخش اعظمی از جامعه دروغ بگویند، دروغگویی بر جامعه سیطره پیدا میکند. در این شرایط بیشک، بنیاد سیستم اجتماعی بهم میریزد، عنوان میکند: «همین مساله که فرد مراقب است، کجا راست بگوید و کجا دروغ به این معناست که نقش دو شخصیت را بازی میکند.» امیری بیان میکند: «نقاب به چهره زدن از دیرباز در جامعه ایران وجود داشته است. دلیل این رویکرد هم به اتفاقاتی برمیگردد که در طول تاریخ شاهد آن بودیم.» این روانشناس با اشاره به اینکه دروغگویی به مرور سرمایههای اجتماعی را از بین میبرد، ادامه میدهد: «طبق پژوهشهای انجام شده در دانشگاه تهران، سرمایه اجتماعی در ایران طی چهاردهه گذشته بهطور متوسط حدود 30 تا 40درصد کاهش یافته است. این کاهش به عوامل مختلفی از جمله تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، کاهش اعتماد عمومی و ضعف در روابط اجتماعی مرتبط است.»
افراد دروغگو مضطرب و افسردهاند
دروغگویی و بدگویی میتوانند روابط خانوادگی، دوستی و کاری را هم تضعیف کنند و به انزوا و تنهایی افراد منجر شوند. بدگویی و دروغگویی میتواند به افزایش تنش و درگیریهای اجتماعی منجر شود، زیرا افراد به جای همکاری، به دفاع از خود و انتقامجویی میپردازند. این رفتارها میتوانند تأثیرات منفی بر سلامت روان افراد داشته باشند و احساس اضطراب و افسردگی را افزایش دهند. به گفته امیری، فرد دروغگو برای لو نرفتن دروغهایش مدام دروغ میگوید و این به مرور باعث اضطرابش میشود. او با ارائه تعریفی از اضطراب عنوان میکند: «اضطراب یعنی ما از پیامدهای کاری که انجام ندادهایم، بترسیم. تداوم اضطراب در فرد پایههای افسردگی را پیریزی میکند.»
سرمایههای اجتماعی در جامعهای که دروغ رواج دارد از بین میرود
وقتی افراد به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، تمایل کمتری به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و گروهی خواهند داشت. بهطور کلی، دروغگویی و بدگویی میتوانند بهطور جدی ساختار اجتماعی را تحتتأثیر قرار دهند و سلامت جامعه را به خطر بیندازند. بنابرنظر این عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان بدگویی به دلیل احساس کمبود در فرد است. شخص میخواهد با بدگویی از دیگری، خودش را مطرح کند. امیری اظهار میکند: «دروغگویی در جامعه ایران وجود دارد و این را نمیتوان کتمان کرد.» او بیان میکند: «بزرگترین اثر مخرب دروغگویی از بین رفتن اعتماد در جامعه است. درواقع سرمایههای اجتماعی در جامعهای که دروغ رواج دارد از بین میرود چون شهروندان مدام وقت و انرژیشان را صرف این مساله میکنند که افکار دیگران نسبت به خودشان را پیشبینی کنند.»
جامعه را در برابر دروغ ایمن کنیم
ایمنسازی جامعه در برابر دروغ نیازمند اقداماتی چندجانبه است. شاید اولین گام، آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و تشخیص اطلاعات نادرست باشد چون این آموزشها به افراد کمک میکنند تا بهتر بتوانند اطلاعات را ارزیابی کنند. البته آموزش نحوه استفاده صحیح از رسانهها و تشخیص اخبار معتبر از اخبار جعلی هم در این زمینه راهگشاست. تشویق به صداقت در روابط اجتماعی هم یکی دیگر از راههای ایمنسازی جامعه در قبال دروغگویی است. شفافیت در تصمیمگیریهای دولتی و سازمانی هم بیشک تاثیرگذار خواهد بود. ایجاد گروهها و انجمنهایی که به تقویت روابط اجتماعی و اعتماد میان افراد کمک کنند، هم به نوبه خود در این ایمنسازی موثر خواهند بود. هرچند وضع قوانین سختگیرانه علیه دروغپراکنی هم میتواند کمک شایانی به تحقق این مهم کند. بنابرنظر مهرداد امیری دردی که جامعه را تهدید میکند، دروغگویی است، بنابراین برای درمان آن باید در سه حوزه فعالیت کنیم. امیری اولین حوزه را مربوط به خانواده میداند و میگوید: «خانوادهها به این مساله دقت داشته باشند که فرزندان در هر جامعهای به حرف والدین گوش نمیدهند بلکه کاری را که انجام میدهند میبینند و یاد میگیرند. اگر میخواهیم فرزند راستگویی داشته باشیم، دروغ نگوییم.» این روانشناس حوزه بعدی را آموزش عنوان میکند چه آموزش توسط آموزشوپرورش چه آموزش عمومی. سومین حوزه از نظر او مسئولان هستند. روراست بودن با شهروندان بیشک به ترغیب جامعه به راستگویی موثر خواهد بود. این روانشناس وضع قوانین سختگیرانه را هم تاثیرگذار میداند.
دروغگویی از صفات منافقین است
در دین اسلام، دروغگویی و بدگویی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و از آنها به عنوان رفتارهای ناپسند یاد شده است. دروغگویی در اسلام به عنوان یک گناه بزرگ شناخته میشود. در قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (ص) به صراحت دروغ منع شده است. به عنوان نمونه در آیه 222 سوره بقره آمده است: «و دروغ را نگوید، زیرا دروغ از صفات منافقین است.» حدیثی از پیامبر (ص) داریم که میفرمایند:« دروغگویی از ایمان نیست.» و در حدیث دیگری آمده است: «دروغگو در روز قیامت در زمره منافقین خواهد بود.» بدگویی و غیبت هم در دین اسلام نکوهش شده است. غیبت یعنی سخن گفتن درباره دیگران به شیوهای که آنها حاضر نیستند، در اسلام به شدت منع شده است. به عنوان نمونه در سوره حجرات آیه 12 آمده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها پرهیز کنید، زیرا بعضی از گمانها گناه است و تجسس نکنید. بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند.» در این زمینه پیامبر (ص) فرمودهاند: «غیبت کردن مانند خوردن گوشت برادر مرده است» که نشاندهنده زشتی این عمل است.
دروغ سبب فساد همهچيز مىشود
اعتماد، به عنوان عنصری اساسی در زندگی اجتماعی انسان، زمانی حاصل مىشود كه صداقت در بين انسانها حاكم باشد و در این میان فرقی بين فعاليت علمى، فرهنگى، اقتصادى و سياسى نيست. امام علي(ع) میفرمايد: «راستگويى سب اصلاح و دروغ سبب فساد همه چيز مىشود.» در حدیث دیگری میفرمایند: «راستگو سه چيز را به دست مىآورد: اعتماد مردم، محبت و دوستى، ابهت و شخصيت». همچنین میفرماید: «دروغگو و مرده يكساناند، زيرا برترى زنده بر مرده، اعتماد به او است، هنگامى كه به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودنش بىاثر است.»
∎