شناسهٔ خبر: 69750201 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

یهودیت در نظر بنیانگذار روانکاوی

صاحب‌خبر -

زیگموند فروید، اندیشمند یهودی‌تبار و پایه‌گذار روان‌کاوی، در کتاب «موسی و یکتاپرستی» تلقی یهودیان از خود به‌عنوان قوم برگزیده را توهم می‌خواند. او همچنین می‌نویسد یهودیان در اقدامی خشونت‌بار، موسی را به قتل رسانده و دین آتون را اختیار کرده‌اند که فرقی با دین اقوام مجاورشان نداشته است.

فروید همچنین به تحریف خروج یهودیان از مصر و تحریف تورات اشاره کرده و می‌گوید تدوین رسمی متن مقدس توسط عزرا و نحمیا، ۸۰۰ سال پس از خروج از مصر بوده اما در آن سعی شده قوانین شریعت را به‌عنوان قوانینی کهن حقنه کنند.

گفتنی است فروید همزمان با این اشارات تأمل‌برانگیر در کتاب مذکور، دست به تحریف‌های کثیری در خصوص شخصیت حضرت موسی(ع) و تمایز میان موسی تاریخی و موسی در مقام اسطوره نهاده و از دومی ستایش کرده است. او ضمن تصریح به خداناباوربودن‌اش و حتی هذم باور به موسی تاریخی، اما قوم یهود را ستایش می کند. بنابراین اذعان او به توهم‌بودنِ برگزیدگی قوم یهود، قابل‌اعتناتر خواهد بود. ستایش قوم یهود توسط او بدون اعتقاد به خدا و باور مومنانه به پیامبر آن، یادآور یهودپرستی و نژادپرستیِ صهیونیست‌هایِ مؤسس رژیم جعلی در عین بی‌اعتقادی آنها به خدا و نبی است.

یک مصداق بارز و آغازین این وضعیت، بن گورین نخستین نخست وزیر رژیم غاصب است که فردی بی اعتقاد به دین و به زبان دقیق، کافر بود.

قابل یادآوری است که هانا آرنت فیلسوف مشهور در شرح مواجهه اش با یک صهیونیست از این جمله او که «من به خدا ایمان ندارم، به  یهود ایمان دارم» ابراز شگفتی کرده و یکه خورده است.

پی نوشت

چنانکه اشاره شد، فروید در کتاب مذکور همچنین می‌گوید حضرت موسی کلیم‌الله (علیه‌السلام) طی شورشی خشن توسط قوم یهود به قتل رسیده است.
این روایت او برخلاف روایت درست است. چراکه کلیم‌الله (علیه‌السلام) با اجل طبیعی جسم خاکی‌اش را وداع گفته است. 
اما در روایت رسمی اسلامی هم گفته شده که آن حضرت مورد بی توجهی، انزوا و آزار قوم یهود بوده است و شاید این واقعیت سبب شده تا برخی همچون فروید به قتل آن حضرت توسط یهود باور داشته باشند.
در‌عین‌حال، روایت فروید از قتل ایشان، به‌نحو نمادین درست است. چراکه امروز صهیونیسم در ادامه‌ی تحریف یهودیت، موسی نبی را به موشه و بیش از پیش فردی تندخو تحریف کرده است. به‌زبان‌دیگر، نبیِ باعظمت و مهربان الهی را به یک قهرمان قومی خشن و عصبانی بدل کرده است. غم‌انگیز است که فروید نیز در کتاب مذکور چنین چهره‌ای از شخصیت والای کلیم‌الله داده و راه تحریف پیموده است.