شناسهٔ خبر: 69749008 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مثلث | لینک خبر

مهرداد نیویورک

راز قتل فجیع مهرداد نیویورک خواننده پولدار لس آنجلسی در تهران

مهرداد نیویورک و راز جنایت هولناک

صاحب‌خبر -
آنچه دیگران می خوانند: پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مهرداد نیویورک از کشور خارج نشده است.بررسی‌های تیم جنایی نشان می داد،از سوی دیگر معلوم شد که به تازگی مقدار زیادی از اموال و املاک مهرداد به نام سر دفتری در غرب تهران ثبت شده است. این موضوع مشکوک بود و ماموران به سراغ سردفتر رفتند اما او مدعی شد که در دوبی با پرداخت دلار به مهرداد، املاک وی را به صورت قانونی خریداری کرده است.

او حتی دست خطی از مهرداد و مبایعه‌نامه‌ها را نشان داد که کارشناسان خط تایید کردند متعلق به مهرداد است. اما در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که سردفتر جوان با سرایدار خانه ویلایی مهرداد در یوسف‌آباد تهران تماس‌های مشکوکی داشته و مقداری پول به حساب یکدیگر واریز کرده‌اند. ارتباط این دو نفر، مشکوک بود و هردو بازداشت شدند. آنها وقتی با مدارک و شواهد پلیسی مواجه شدند به قتل خواننده لس‌آنجلسی اعتراف کردند و گفتند که چون اموال و املاک مهرداد ارزشی بیش از ۴هزار میلیارد تومان داشت، وسوسه شدند که برای تصاحب این اموال او را به قتل برسانند.

متهمان اقرار کردند که برای اجرای نقشه‌شان ۲ قاتل اجیر کردند که یکی از آنها مدیر تبلیغات خواننده لس‌آنجلسی بود.با اعترافات متهمان قاتلان اجیر شده نیز دستگیر شدند و اعتراف کردند که پس از قتل خواننده لس‌آنجلسی، جسد او را مثله کرده و در بیابان‌های اطراف دماوند آتش زدند. به این ترتیب ماموران به همراه آنها راهی دماوند شدند و بخشی از جسد خواننده ثروتمند را پیدا کردند و برای انجام آزمایش دی‌ان‌ای در اختیار پزشکی قانونی قرار دادند. متهمان در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

مهرداد نیویورک و ادعای یکی از قاتلان

 قاتل اجیره شده مدعی است که در نقش مامور سراغ خواننده لس‌آنجلسی رفته و او را ربوده تا به قتل برساند. 

مقتول را می‌شناختی؟

اصلا خبر نداشتم که خواننده است. من سر دفتر را می شناختم. او سراغم آمد و خواست به همراه مردی به نام شاهرخ، مهرداد را ربوده و به دفترخانه‌اش در غرب تهران ببریم. من به خاطر پول خوبی که پیشنهاد کرده بود، قبول کردم.

یعنی خبر نداشتی که برای آدمکشی، اجیر شده‌ای؟

نه. قرار بود ما آدم‌ربایی کنیم نه جنایت. سرایدار خانه مقتول می‌گفت که دختری به نام النا دارد که مقتول به او قول ازدواج داده بود. اما ناگهان زده بود زیر قولش و به النا گفته بود که تو به اندازه کافی زیبا نیستی. ظاهرا مقتول می‌خواسته با دختری زیبا ازدواج کند و ۲۰ فرزند داشته باشد. سرایدار هم وقتی متوجه شده که مهرداد قرار نیست با دختر او ازدواج کند و با دختری به نام سارا ازدواج کرده و قرار است اموال مهرداد از دست خانواده آنها خارج شود، با همدستی سردفتر تصمیم گرفته بودند مهرداد را گروگان گرفته و بخشی از اموالش را تصاحب کنند.

پس چه اتفاقی رخ داد که نقشه گروگانگیری تبدیل به جنایت شد؟

النا، دختر سرایدار از رفت و آمدهای مهرداد خبر داشت. او به ما گفت که او در شمال است. من هم به همراه جوانی به نام شاهرخ رفتیم به ویلای مهرداد در شمال. من به عنوان مامور وارد شدم و با تزریق آمپول بیهوشی، او را بیهوش کردم. سپس با کمک شاهرخ، مهرداد را ربودیم و به تهران انتقالش دادیم. او را به دفترخانه بردیم. تقریبا ۱۰ روز در آنجا گروگان بود. در این مدت او را شکنجه کرده و مجبورش کردیم که اسناد خانه‌اش را به نام سردفتر منتقل کند. از او اقرار نامه و دست خط گرفتیم و او هم از ترس جانش تسلیم شد. اما بعد ترسیدیم که اگر آزادش کنیم، ما را لو بدهد. به همین دلیل او را خفه کردیم و جسد مثله شده‌اش را در اطراف دماوند آتش زدیم تا شناسایی نشود.