خطبه فدکیه که پس از ماجراهای ناظر به غصب خلافت از امیرالمومنین (ع) توسط حضرت زهرا (س) ایراد شده است از پراهمیتترین نصوصی است که روایت بکری از آن روزها ارائه میکند و تصویر جامعه اسلامی پس از پیامبر (ص) را به دست میدهد. با سعید طاووسی مسرور، تاریخنگار و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره زوایای تاریخی و سیاسی-اجتماعی و همچنین تحول فهم ما از ابعاد محتوایی این خطبه صحبت کردهایم. طاووسی معتقد است همانطور که در بین خود اهل بیت (ع) تحفظ از این خطبه و خواندن آن مرسوم بوده در جامعه کنونی ما هم باید در بین خانوادهها ارتباط بیشتری با آن برقرار شود.
- با توجه به اینکه خطبه فدکیه در ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) حائز اهمیت است، درباره سندیت این خطبه چه بین اهل تشیع و چه بین اهل تسنن به ما توضیح بدهید.
خطبه فدکیه در کتاب «بلاغات النساء» که نوشته ابن ابیطاهر طیفور است در قرن سوم نقل شده است. ابن ابیطاهر طیفور یک مورخ و نویسنده مشهوری است که کتاب بغداد را هم دارد. ایشان خطبههای زنان را که از نظر ادبی ارزشمند بوده را جمع کرده است. از جمله خطبههایی که نقل کرده، خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها است که آن را از زید ابن علی ابن حسین که دوباره نسبش تکرار میشود، یعنی زید ابن علی ابن حسین ابن زید ابن علی ابن حسین روایت میکند. زید پسر امام سجاد (ع) یک نوهای داشته همنام خودش که راوی خطبه فدکیه است.
نکتهای که او در نقل این خطبه بیان میکند این است که در بین خاندان اهل بیت (ع) و سادات علوی این خطبه رواج داشته است؛ یعنی میگوید فکر نکنید فقط من این خطبه را نقل میکنم و دست من است و کس دیگری از آن خبر ندارد. در خاندان ما این امر رایجی است و آن را همه حفظ هستند، میخوانند و نقل میکنند.
علاوه بر روایتی که از این طریق به ما رسیده، روایتهای دیگری هم وجود دارد. مثلاً ابوالفرج اصفهانی که زیدیمذهب و از نوادههای پیامبر (ص) است میگوید این خطبه را از عقیله بنیهاشم حضرت زینب (س) شنیدم و از ایشان خطبه فدکیه را نقل میکند. ظاهراً ابن ابیطاهر طیفور سنیمذهب بوده است و در کنار ابوالفرج که زیدیمذهب است، بنابراین خطبه فدکیه از طریق هم شیعه و هم سنی نقل شده است.
- در واقع سندهایی که از خطبه فدکیه داریم مربوط به قبل از قرن هفت هستند. درست است؟
بله بله. در واقع کتاب «بلاغاتالنساء» برای قرن سوم است و کتاب «مقاتل الطالبیین» هم که ابوالفرج اصفهانی در آن به این خطبه اشاره میکند برای قرن چهارم است.
- صحبت از خطبه فدکیه در ایام فاطمیه صحبت مهم و رایجی است. چه مطالب مهمی درباره وجوه اجتماعی این خطبه وجود دارد؟ چون به نظر میرسد درباره مسائل تاریخی این خطبه صحبتهایی شده اما به ابعاد اجتماعی آن کمتر پرداخته شده است.
از نظر محتوایی گویی خطبه فدکیه جامعهشناسی آن زمان است که حضرت زهرا (س) دارند آن را بیان میکنند. خطبه روایتی از مسیری جامعهای است که در دوره جاهلی به سر میبرده به اسلام رسیده و پس از اینکه افراد آن مسلمان شدند و به یاری دین خدا پرداختند، چه اتفاقی افتاد که از اصول و آرمانهایشان فاصله گرفتند. در واقع خطبه فدکیه فقط به مسئله فدک نپرداخته بلکه به مسئله تحول اجتماعی در جامعۀ عصر نبوی از جاهلیت به اسلام و مجدداً یک حرکت رو به عقب که نوعی بازتولید جاهلیت است، پرداخته است که از زبان حضرت فاطمه زهرا (س) در این خطبه اشاره میشود.
علت بیان این خطبه مسئله فدک بوده در حالی که در این خطبه به مسئله «ولایت» و اینکه این جامعه چرا زیر بار ولایت نمیرود، پرداخته میشود و این چنین جامعهای از طرف حضرت زهرا (س) نقد میشود. ما خیلی به خطبه فدکیه نپرداختهایم و صرفاً در ایام فاطمیه به آن توجه میکنیم که شاید آن هم خیلی توجه دقیقی نباشد و توجهات صرفاً از باب مظلومیت و اینکه فدک را از ایشان غصب کردند بوده است.
- در واقع این یک آسیب در مواجهه ما با این خطبه مهم است.
بله در واقع خطبه فدکیه باید در جامعه بین شیعیان در خانوادهها مطرح بشود. به زبان ساده انواع و اقسام شرحها بر آن نوشته بشود و بخشهایی از آن در کتب درسی باشد یا شرحهایی ارائه شود که در سطح دانشجویان باشد؛ یا اگر شرحی هست معرفی بشود. باید بین مردم و خطبه فدکیه یک پیوند بیشتری برقرار بشود.
البته کارهایی شده؛ مثلاً در کتابی به نام «شِکوِه یاس» که کار آقای سیدحسین حسینی هست، متن عربی و ترجمه را به صورت دوزبانه و مقابلهای عرضه و لغات خطبه فدک را معنا کرده است. این کتاب برای اینکه فرد بتواند مروری بر این خطبه داشته باشد مناسب است. سایز کتاب و کیفیت چاپ کتاب که انتشارات منیر منتشر کرده هم مناسب است. یا مثلاً شرحی که مرحوم آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی بر خطبه فدکیه نوشتهاند هم کتاب خوبی است ولی اینها باید معرفی بشوند، خوانده بشوند، محل رجوع بشوند و در کتابخانه نمانند و خاک بخورند.
- من میخواهم برگردم به صحبتی که قبل از این داشتید که فرمودید حضرت زهرا (س) در خلال خطبه فدکیه در یک سیر تاریخی اجتماع آن زمان را بررسی کردند. این توضیح را که میشنوم ناخداگاه فکر میکنم این خطبه یک خطبه سیاسی بوده است که آمده در یک سیر تاریخی تحول اجتماعی را بررسی کرده است. آیا این برداشت درست است؟
بله قطعاً سیاسی بوده است. یک حرکت سیاسی اجتماعی توسط آن حضرت زهرا (س) بوده و باید از این جهت هم به آن نگاه بشود. اگر هفتاد سال به عقب برگردیم، در دهه ۳۰ شمسی، حتی از سوی بعضی علما این گونه مطرح میشد که خطبه فدکیه یا مسئله فدک یک مسئله شخصی بوده است! یعنی بخشی از اموال حضرت (س) را گرفته بودند و ایشان میخواسته آن را پس بگیرد. همین!
در حالی که در همان زمان در عراق، شهید سیدمحمد باقر صدر در جوانی کتابی نوشتند به نام «فدک فی التاریخ». ایشان در کتاب «فدک در تاریخ» گفتند اصلاً فدک یک نماد است و فدک و خطبه فدکیه نماد یک مبارزه و انقلاب است. بارها و بارها در کتابشان تعبیر «ثوره» به معنای انقلاب را در مورد کار حضرت زهرا (س) به کار بردند.
مدتی بعد، یعنی از دهه ۴۰ به بعد که فضای انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت و در خود انقلاب و پس از آن، نوع نگاه و فهم از خطبه فدکیه و ماجرای فدک در ایران تغییر کرد. در واقع میتوانیم به جای اینکه بگوییم «تغییر» کرد بگوییم «اصلاح» شد. یعنی دیگر کسی نمیآید بگوید فدک یک مسئله شخصی سر زمین و ارث و میراث بود؛ بلکه میگوید غصب فدک نماد غصب خلافت است و مبارزه حضرت زهرا (س) یک مبارزه سیاسی-اجتماعی است و خطبه فدکیه هم باید در همین راستا فهم بشود.
-به عنوان سوال آخر اگر بخواهیم ماجرای دهه محرم و روز عاشورا را با دهه فاطمیه مقایسه بکنیم، آن چیزی که متوجه میشویم این است که ما در دهه محرم و عاشورا بیشتر کنشخیزتر است و کنشهای سیاسی بیشتری الهام گرفته از این واقعه انجام شده است. حتی مثلاً حضرت امام خمینی (ره) در روز عاشورا دستور دادند مردم به خیابانها بریزند. با وجود اینکه طبق فرمایش شما بعد از انقلاب فهم نسبت به موضوع خطبه فدکیه اصلاح میشود اما به چه علت هنوز فاطمیه به عنوان نقطه اصلی کنش سیاسی تعریف نمیشود؟
این چیزی که در مورد محرم هست به هیچ وجه اشکال نیست. خود خاندان اهل بیت (ع) خواستهاند بیشترین تمرکز و برداشت مبارزاتی و سیاسی ما از عاشورا و محرم باشد. این تأکیدی که در مورد عاشورا و عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) است، درباره هیچ وقت دیگری در روایات ما نیامده است. حالا فاطمیه و مثلاً شهادت حضرت علی (ع) هم همینطور است. یعنی توجهی که بر محرم و عاشورا در روایات شده و تأکیدی که شده، در مورد فاطمیه و شهادت امام علی (ع) نیست؛ ولی این به این معنا نیست که شیعیان به فاطمیه اهمیتی نمیدادند یا به قضیه شهادت حضرت زهرا (س) توجه نمیکردند.
از قرون اولیه در تاریخ شیعه میبینید که آن را گرامی میداشتند و در گزارشهایی از قرن چهارم داریم، شیعیان کسانی هستند که برای حضرت زهرا (س) عزاداری میکنند و اینها را اهل سنت نوشتهاند. در واقع همان قضیه محرم و عاشورا بیشتر به عنوان عزاداری و تراژدی و مصیبت محل توجه بوده است. اینکه ما از عاشورا و محرم برداشت سیاسی داریم به خاطر انقلاب اسلامی است. البته همین به فاطمیه هم سرایت کرده است. اما در دوره قاجار اصلاً از عاشورا و قیام اباعبدالله (ع) فهم انقلابی و مبارزه با ظلم استنباط نمیشده. خود دولت قاجار تعزیههای بزرگی در تکیه دولت برگزار میکرده و حامی مجالس عزاداری بوده و اگر قرار بود این مجالس ضد ظلم باشد، خود قاجاریه به خطر میافتاد.
بنابراین در آن مقطع چنین کارکردی نداشت و صرفاً جنبه اشک و اندوه و گریه و ماتم و حسرت و غربت و اینها بوده است. پس تحول فهم ما از مناسک محرم به جنبه سیاسی که به فاطمیه هم سرایت میشود یکی از نتایج انقلاب اسلامی است. الان ما این زوایا را میبینیم و به آن خو کردهایم و ممکن است تصور کنیم در طول تاریخ هم همینطوری بوده است؛ خیر، فقط در برخی مقاطع میبینیم جنبه حماسی این ایام برجسته میشود و الا در اکثر دورههای تاریخی صرفاً به جنبه مصیبت این ایام توجه میشده است.