دیپلماسی ایرانی: روابط بینالملل هر بازیگر که بخشی از سیاستگذاری خارجی آن محسوب میشود، تلاش دارد تا علاوه بر تضمین بقای بازیگر، الگوی حکمرانی خود را در نظام جهانی عرضه و تثبیت کند. این عرضه الگوی حکمرانی میتواند در یک منطقه یا یک ائتلاف بزرگ نژادی، دینی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی و ... دنبال شود که با هویت و بسترهای زیستی، فرهنگی و ... بازیگران همخوانی داشته و با برخی نمادهای اسطورهای آنان پوشش داده شده باشد.
در قرن بیست و یکم که برخی آن را عصر پسامدرن و اوج شکوفایی دانش و فرهنگ بشری میدانند، همچنان با رویکردهای اسطورهای برخی بازیگران روبهرو میشویم. رویکرد اسطورهای دولت اسرائیل در پاکسازی قومی دشمنان، رویکرد اسطورهای ایرانیان در دفاع از مظلوم، رویکرد اسطورهای اعراب در پرستش بتها و تلاش برای کسب جایگاه بتوارهگی در نظام جهانی!
اگر چه بتپرستی یا هرگونه تقدس گرایی دوران باستان بهویژه قرون وسطای اروپایی از عصر رنسانس به مرور زمان کاهش یافته است و فراموش شدهاند اما در عصر پست مدرن کنونی نیز همچنان اسطورهها در فرهنگهای مختلف در سراسر جهان دارای اهمیت هستند. اسطوره گرایی بخشی از همان بت پرستی و بتوارهگی یا پوششی برای این مؤلفه اصلی جهان باستان است.
تاریخ کشورهای عرب به دو دوره بسیار تاریخی پیشااسلام و پسااسلام تقسیم میشود که مؤلفه اصلی دوره پیشااسلام را بتپرستی مطلق و مؤلفه دوره اسلامی را شکستن بتها و کنار نهادن بتها در نظام فرهنگی، سیاسی و ... این قلمرو تعریف میکنند. بتپرستی جهان عرب باستان که با پیکرههای سنگی و چوبی بزرگ و معروفی مانند: لات، منات، عزی، بعل و ... نمایه شده در عصر پسامدرن کنونی به "بیت پرستی" مطلق تبدیل شده است.
بتپرستی مطلق جهان عرب به معنای خاندان سالاری و تقدس خاندانهای سلطنتی موروثی است که بر کشورهای عرب حاکم شده و البته مانند بتهای جاهلی در مقابل رویدادها و تحولات جهانی بهخصوص بحرانهای جهان اسلام و عرب مانند جنگ غزه، لبنان و پاکسازی نژادی اسرائیل در جهان عرب سکوت مطلق دارند!
مؤلفهای حکمرانی بتهای نوین عربی و اثرگذاری آنان بر ژئوپلیتیک آشوبناک منطقه را می توان در موارد زیر مشاهده کرد:
یکم – بتهای پیشااسلام سودمندتر از بتهای ژئوپلیتیک قرن 21: مشخصه بارز بتهای باستان، جنس سنگی، چوبی، سفالین و فلزی این خدایان باستانی است توان هیچ حرکتی ندارد و تنها مورد تماشا و پرستش نیازمندان عصر خود بر اساس انگارههای قدرتمندان حاکم بودند. اکنون نیز خاندانهای (بیتهای) حاکم در کشورهای عربی در قالب همان بتهای جاهلی عمل میکنند و گویا در مقابل بحرانها و جنگهای خانمانسوز و هراسناک جهان عرب، کور و به سنگ و آهن بیجان تبدیل شدهاند!
بتهای پسامدرن جهان عرب یا دولتهای عربستان، قطر، امارات متحده عربی، مصر، بحرین، کویت و ... که بر پاکسازی نژادی فراگیر دولت صهیون در فلسطین، لبنان و ... چشم بستهاند و تنها به چند بیانیه محکومیت عادی در محکومیت جنگ افروزی اسرائیل و کشتار بیسابقه همنژادان عرب خود بسنده کردهاند، هویت جهان عرب در قرن کنونی را خدشهدار کردهاند.
بتهای قرن بیستویکم جهان عرب، بسیار ناتوانتر و خطرناکتر از بتهای عصر جهالت پیشااسلام هستند، زیرا سکوت، ماهیت و شکل سنگی یا فلزی بتهای 1500 سال پیش بر زندگی شهروندان و بقای آنان اثر ناخوشایند کمتری داشت، زیرا آن بتها بیشر انگارهای و آرمانی بودند. اما بتهای نوین عربی (خاندانها و حاکمان) پیامدهای بسیار خسارتباری بر زندگی و حیات جهان عرب و سایر همسایگان آنها دارند.
بتهای قرن 21 جهان عرب نهتنها انگارههای حکمرانی استبدادی عصر جاهلی را ادامه داده و تقویت کردهاند، بلکه بسیاری از شهروندان جهان عرب را نیز قربانی خویش کردهاند، گویا ریختن خون و گرفتن جان کودکان و زنان بیگناه غزه، لبنان، سوریه، عراق و ... توسط اسرائیل برای حیات و تقویت این خاندانهای حاکم عرب، مباح و خوشایند است!
دوم – دولتهای عرب، بتهای ژئوپلیتیک امت اسلامی: بتوارههای مدرن عرب که در قالب خاندانهای حاکم دولتهای عربی برآمدهاند، نمادی از همان پیکرههای بیجان و خاموش (چشم، گوش و دست بسته) هستند که از سوی قبیلههای بزرگ یا خاندانهای اشراف عرب عصر جاهلیت ساخته شده بودند تا دنیا و آخرت شهروندان آن دوران مدیریت و سامان دهند!
دولتهای عرب یا همان خاندانهای حاکم بر کشورهای عرب مهم جهان اسلام و عرب، در یک دهه اخیر نشان دادهاند برای تضمین بقای حکمرانی و حیات خاندان خود حاضرند تا عزت، شرف و استقلال کشورهای خود را پایمال قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی قرار دهند. رویکرد این دولتهای عربی در مقابل فاجعه جنگهای خسارتبار در سوریه، عراق، لیبی، سودان و ... پس از بهار عربی 2011 تا سکوت خفتبار سران عرب در برابر کشتار بیرحمانه شهروندان فلسطین و لبنان در یک سال گذشته را میتوان تنها به بتهایی نسبت داد که هیچ جانی ندارند و عزت، شرف، آزادی و انسانیت را نیز درک نمیکنند.
پیامد حضور و بقای این بتهای نوین جهان عرب در ژئوپلیتیک منطقه، سرکشی و گستاخی بدون مرز اسرائیل در تهاجم به همه کشورهای منطقه و کشتار دهها هزار شهروند بیگناه کشورهای عربی بوده است.
دولتهای عرب منطقه یا همان بتها و بیتهای قدرتمند و دیکتاتور عرب همانند بتهای ژئوپلیتیک عمل کردهاند و هیچ کنش کارآمد و اثربخشی در نظام جهانی ندارند. این بتهای ژئوپلیتیک عربی را باید پایانی بر اندیشه یا انگاره امت اسلامی دانست.
*
سلطه بتها بر جهان عرب از دوران باستان تاکنون ادامه دارد، سلطهای که گاه از سوی بتهایی با پیکرهای سنگی، چوبی و فلزی اعمال شده و اکنون در قرن 21 با بیتها یا خاندانهای ثروتمند و مستبد عربی.
حکمرانی بتها بر سرنوشت جهان عرب از نسلی به نسل دیگر ادامه داشته و از عاملی (پیکره سنگ و فلز) به عاملی دیگر (پیکره انسانی خاندانهای قدرت) منتقل شده است. مانایی بتها در اندیشه سیاسی و اجتماعی جهان عرب و اسلام را میتوان ریشه بسیاری از مشکلات، بحرانها و دردهای بیپایان آنان دانست.
دولتهای عرب یا همان خاندانهای قدرتمند عرب که در عصر پسامدرن کنونی با آخرین فناوریهای دانش تجهیز شده و در اقتصاد، تجارت و فناوری نوین جهانی دارای مقام برتر هستند، در حمایت از همنوعان و همنژادهای خود در مقابل اسرائیل سکوت کرده یا همیاری میکنند.
سکوت یا همان یاری دولتهای عرب با اسرائیل در بحران جنگ غزه و لبنان با دهها هزار کشته و ویرانی مطلق این مناطق از خاک جهان عرب را میتوان نمادی از سلطه بتهای بیاراده بر جهان عرب قلمداد کرد که هیچ توانی برای کاهش یا پایان درد و رنج میلیونها شهروند عرب در منطقه را ندارند. دل بستن سایر بازیگران منطقهای مانند ایران به چنین بتهای ژئوپلیتیک در مناسبات نظام جهانی نیز چندان عقلانی نیست.