رویکرد اصلی تفسیر «المیزان» تمرکز بر تربیت و تکامل روحی و رشد معنوی فرد و جامعه است.
تفسیر گرانقدر «المیزان» تألیف علامه آیت الله سید محمد حسین طباطبایی (ره) با اقتباس نور از مشکات روایات معصومین(ع) و بهره گیری از مصباح عقل و منطق، ابعاد تازه ای از حقایق و معارف قرآن کریم را در دوران کنونی به جامعه عرضه کرد، و با سنجه قرآن کریم و عیار فرقان عظیم میزان صحت و سقم اندیشه های بشری را در عرصه اخلاق، اجتماع و هستی شناسی، به نقد و چالش کشید.
چه بسا بسیاری از مردم تصور کنند که چون نویسنده این تفسیر مرحوم علامه طباطبایی یک فیلسوف و استاد بزرگ در حوزه فلسفه و علوم عقلی است طبعا باید تفسیرشان از قرآن کریم ناظر به جنبه های علمی و فلسفی آیات بوده و صرفا با نگاه فلسفی قرآن را تفسیر کرده باشد. اما بر خلاف این تصور باید گفت که:
اولا ـ این تفسیر در میان سایر تفاسیر از جامعیت کم نظیری برخوردار است. زیرا المیزان تفسیری است:
- 1) ادبی؛ حاوی مباحث دقیق لغت شناسی ، اشارات لطیف بلاغی، طرح قواعد صرفی و نحوی.
- 2) اجتماعی؛ شامل ده ها بحث نوظهور اجتماعی، ریشه یابی پدیده ها و تحولات جامعه در عصر حاضر، پاسخگویی به پرسشهای پیچیده اجتماعی در حوزه خانواده، فرهنگ، دین، عقیده، سیاست و اقتصاد.
- 3) تربیتی و اخلاقی ؛ با رویکرد تهذیب نفس و حاکمیت عنصر اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی.
- 4) عقلی و فلسفی؛ با طرح دقیق ترین مباحث فلسفی در ذیل آیات مربوط به خداشناسی و معاد و حتی نبوت و امامت.
- 5) روایی؛ طرح مباحث گسترده روایی در پایان هر بخش که نشانگر اعتقاد عمیق و بی شائبه علامه به جایگاه ویژه روایات معصومان (ع) در فهم صحیح قرآن است. ایشان در مواردی هم از جرح و تعدیل برخی روایات غافل نمانده و به مباحث فنی در حوزه حدیث شناسی پرداخته است.
ثانیا ـ این تفسیر در عین جامعیت و فراگیری موضوعات اعتقادی، اخلاقی، فقهی، سیاسی، حقوقی، تاریخی، ادبی و غیره، دارای یک رویکرد ویژه است، رویکردی که در تمام صفحات و در همه موضوعات خود را نشان می دهد. و آن عبارت است از تمرکز بر تربیت و تکامل روحی و رشد معنوی فرد و جامعه. به گونه ای که می توان گفت «المیزان» یک تفسیر تربیتی و اجتماعی است و صبغه انسان سازی آن بر سایر جنبه ها غلبه دارد. زیرا روح این تفسیر، اثبات ولایت حقه الهیه است و از هر فرصت برای بیان رموز خودسازی و تکامل نفس و تقرب به ذات حضرت باری، جلت عظمته، بهره گرفته است.
به یک معنی تفسیر المیزان شرح اسماء و صفات ذات اقدس پروردگار است و گویی مؤلف محترم وظیفه و هدف خود را در این می دانسته که با توضیح معنای «ربوبیت» در ذیل تمامی آیه ها و سوره ها، خواننده را پله پله تا آسمان معرفت و توحید صفات و افعال بالا ببرد تا جایی که او را به این حقیقت نزدیک کند که همه چیز در برابر خدا هیچ است و هرچه هست همه اوست.
نماد این حقیقت را در سوره یوسف می توان مشاهده کرد که علامه بزرگوار این سوره را سوره «ولایت» دانسته، زیرا این سوره داستان انسانی است که دست ولایت و سرپرستی خداوند او را از عمق چاه به مسند پادشاهی می رساند بدون اینکه اسباب جدیدی را به کار گرفته باشد. طرفه آنکه همان اسبابی را که موجب محرومیت، خواری و گرفتاری یوسف و یعقوب شده بود همان ها را وسیله عزت و چشم روشنی آنان قرار داد. و این معنی را هم به کمک روایات و هم با استفاده از منطوق و مفهوم آیات و هم به اتکاء قوانین ساری و جاری در خلقت و نگاه دقیق جهان شناسانه به اثبات رسانده است، با این بیان که سببیت همه اسباب و علل در عالم هستی به یک نقطه منتهی و تحت سیطره اوست. چه بسا خداوند سبب ساز، همان عاملی را که برای تحقیر و ذلت به کار گرفته شده است سبب ترفیع و عزت گرداند، و برای اثبات این معنی «عقل» و «نقل» و «حس» هر سه، گواهی می دهند. بنابراین اگر ادعا شود که هدف اصلی و مقصد اعلای تفسیر «المیزان» تبیین دو واژه «ربوبیت» و «ولایت» با رویکرد ساختن جامعه ای پویا، پیشرو، سالم، عدالت پیشه، کمال اندیش و حقمدار است ادعای گزافی نخواهد بود.