به گزارش ایکنا، محمد اسنفدیاری؛ نویسنده و عاشوراپژوه، شامگاه 24 آبان در مراسم چهارمین سال درگذشت حجتالاسلام داود فیرحی، استاد فقید دانشگاه تهران که در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر برگزار شد با بیان اینکه در مورد امام حسین(ع) در 50 سال اخیر کتب متعددی نوشته شده که شاید به 5 هزار عدد برسد، گفت: کتاب آقای فیرحی(عاشورا، فساد و اصلاح) یکی از این چند هزار اثر است ولی به نظر بنده به لحاظ اهمیت با چند کتاب برابری دارد با اینکه کمتر از 200 صفحه است ولی مختصر و مفید است.
اسفندیاری با بیان اینکه این اثر محصول 12 سخنرانی آن مرحوم است، اظهار کرد: این کتاب محصول سخنرانی است نه قلم و کار آکادمیک، لذا نباید از آن توقع اثری دقیق داشته باشیم؛ کتابی مختصر اما مفید است؛ اگر آن مرحوم مجال داشت ایدههای خود ر ا بنویسد به نظر بنده اثری مهم میشد زیرا خیلی از کتب مفید هستند ولی مهم نیستند و بنده در اینجا به چند ویژگی این کتاب اشاره میکنم.
این نویسنده اضافه کرد: اول اینکه این کتاب تکرار مکررات نیست برعکس خیلی از آثاری که تکرار را در آن شاهدیم و با انفجار اطلاعات در این زمینه مواجهیم؛ به نظر بنده این هنر است که کتاب تکراری نیست؛ دیگر اینکه نویسنده در صدد تحلیل قیام امام حسین(ع) بوده است برعکس گذشتگان که بیشتر درصدد توصیف بودهاند. تحلیلهای این کتاب هم سنجیده و دقیق است برعکس برخی نویسندگان که در تحلیل، نصسازی کرده و خوشامد و ناخوشامدی خود را دخالت میدهند.
محمد اسفندیاری با بیان اینکه نویسنده از نظریات جامعهشناسی و علوم سیاسی برای تحلیل قیام امام حسین(ع) استفاده کرده است، اضافه کرد: مرحوم فیرحی شاید در مورد قیام امام حسین(ع)، اطلاعات گسترده نداشت ولی چون با تئوریهای علوم سیاسی و جامعه شناسی آشنا بود توانست اثر خوبی تولید کند ضمن اینکه ایشان توجه داشت که با مفاهیم مدرن، سنت را تحلیل میکند مثلا وقتی سخن از حقوق بشر است آن را با حقالناس یکسان نمیگیرد یا وقتی میگوییم آزادی؛ برخی میگویند ما در دین، شورا و حریت داریم و قصد دارد حریت را منطبق بر شورا کند و از بیعت، دموکراسی بیرون بیاورد؛ ایشان توجه داشت شناسنامه این واژهها از دل فرهنگهای مارکسیستی و لیبرالی بیرون آمده است.
این نویسنده و عاشوراپژوه بیان کرد: ایشان برای تحلیل قیام امام حسین(ع) به قبل و بعد از آن توجه داشته است زیرا ما تا با 60 سال عمر ایشان آشنا نباشیم نمیتوانیم شش ماه منجر به شهادت را بررسی کنیم زیرا هر رخدادی علل بعیده و قریبه دارد و گاهی علل بعیده در رخداد مؤثرتر است مثلا وقتی انقلاب در سال 1357 رخ داد 17 شهریور 57 از علل قریبه بود ولی پیروزی اصولیون و بر اخباریون در 200 سال قبل علت اصلی بعیده انقلاب بود و اگر این پیروزی نبود انقلاب هم ایجاد نمیشد.
اسفندیاری با بیان اینکه ویژگی دیگر این کتاب آن است که اشتباهات درشت در آن وجود ندارد، تصریح کرد: خطاهای اهل علم گاهی فردی و گاهی گروهی و عمومی و شایع است، مثلا صد عالم در یک مسئله اشتباه میکنند ولی گاهی فردی است که بنده در این اثر ندیدم. مهم اینکه یک نفر بتواند نظریهپردازی و فکر نوینی ارائه کند و اگر خطایی هم داشت دیگران آن را اصلاح خواهند کرد.
خطبه منا بدون سند است
وی افزود: از جمله اشتباهات این کتاب در بحث خطبه امام حسین(ع) در منا است زیرا این خطبه سند ندارد؛ دوم اینکه یک منبع بیشتر ندارد و آن تحف العقول است که نویسنده آن یعنی حرانی از غلات است ولی این کتاب از خوشخوانترین کتب حدیثی است. سوم اینکه اصلا برای امام امکان نداشت در منا یا در یک جمع عمومی چنین سخنرانی داشته باشد زیرا شیعیان را از زیر سنگ بیرون آورده و میکشتند؛ البته این خطبه در تحف آمده و بحار هم آن را آورده است و شیخ انصاری و صاحب جواهر هم به آن استناد کردهاند؛ البته باید بررسی شود که سند دارد یا خیر و آیا سخنرانی است یا در قالب نامه بیان شده است.
حرکت امام حسین(ع) قیام بود
اسفندیاری با بیان اینکه برخی میگویند تعبیر قیام و انقلاب برای حرکت امام حسین(ع) درست نیست و این تعبیر مولود ادبیات چپ است که روشنفکران دینی مانند شریعتی این مطلب را بیان کردهاند، گفت: ولی به نظر بنده حرکت امام حسین(ع) چند مرحله داشت که یک مرحله آن کاملا جهاد و قیام بود که شیخ مفید هم از این تعبیر(جهاد) استفاده کرده است؛ یا در حدیثی که امام فرمودند من رای سلطانا جائرا؛ تاکید کردند من سزاوارترین فرد برای تغییر اوضاع هستم و با این دلایل و دهها دلایل دیگر میتوان گفت که حرکت، قیام است؛ امام ابتدا از مدینه که رفتند قصد داشتند که بیعت نکنند ولی وقتی نامههای متعدد آمد امام تکلیف دیگری پیدا کرد.
وی افزود: برخی میخواهند با امر به معروف و نهی از منکر همه قیام امام را تحلیل کنند ولی ضمن اینکه تردیدی در این کار نیست ولی نمیتوان صرفا با این تعبیر، تحلیل کنیم و در فرمایشات امام هم از این تعبیر استفاده نشده است جز کتاب فتوح که از تعبیر «ان آمر بالمعروف ...» استفاده کرده است.
این عاشوراپژوه بیان کرد: مسئله دیگر پرده آخر قیام امام(ع) است؛ در اینجا بحث بیعت مطرح نیست بلکه از ایشان تسلیمشدن میخواستند؛ ابن زیاد به عمرسعد نامه نوشت و گفت از حسین و یارانش بخواه تا تسلیم من شوند یعنی من در آن موقع خودم تصمیم میگیرم که چه رفتاری با او داشته باشم بنابراین بحث دوراهی بیعت و آزادی نیست و امام هم اگر بخواهد تسلیم شود یا قصد خواری او را دارند یا کشتن. ابن زیاد خانواده پستی داشت و نمیتوانست خاندان امام را تحمل کند و نفس وجود امام تحقیر ابن زیاد بود.
الیگارشی از دوره خلیفه دوم
وی همچنین به برخی اشکالات و نقاط مثبت ظاهری کتاب اشاره کرد و گفت: ایشان گفته الیگارشی از زمان خلیفه سوم ایجاد شد ولی به نظر بنده از دوره خلیفه دوم ایجاد شد زیرا او سهم بیتالمال را برای برخی اقشار بیشتر کرد و عثمان که آمد به بستگانش بخشید و آن را توجیه میکرد و میگفت برای صله رحم است؛ این مسئله سبب ایجاد یکسری دانه درشتها شد و بعد هم خانوادههای اختاپوسی هزارپا آمدند جنبه تقدس هم به آن دادند و گفتند اینها اصحاب پیامبرند و همه قداست دارند و به تعبیر آقای فیرحی پدیده تئوالیگارشی ایجاد شد که این تعبیر از سوی خود ایشان تولید شده است.
انتهای پیام