گروه سیاسی: مهرداد خدیر درعصر ایران نوشت: از معاون مرحوم رییس جمهور سابق که نامزد انتخابات اخیر ریاست جمهوری شده و خروار خروار وعده داده و گفته بود انصراف نخواهد داد ولی در نهایت 48 ساعت مانده به مرحله اول کنار رفت مدتی خبری نبود تا ویدیویی که به تازگی منتشر شده و دوباره همه را به یاد وعده های او انداخته است.
از آقای سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی سخن میگوییم که شورای نگهبان در حالی او را واجد شرایط ریاست جمهوری دانست که به علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری و محمود احمدینژاد و عباس آخوندی ( با سابقه ریاست مجلس و معاون اولی و ریاست جمهوری و وزارت) و حتی شماری از وزیران دولت متبوع آقای قاضیزاده و کسانی چون مهرداد بذرپاش و محمد مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد که نزدیک ترین شخص به رییس جمهور فقید بود اجازه شرکت در رقابت ندادند.
میخواهیم دوباره از نامزدی یاد کنیم که متولد 1350 است یعنی در سال پیروزی انقلاب کودکی 7 ساله بوده اما در شرح مبارزات خود گفته بود پیش از انقلاب اعلامیههای امام خمینی را توزیع میکرده است.
حالا چرا 4 ماه و 10 روز بعد از انتخابات نابه هنگام ریاست جمهوری یاد او را تازه کردهایم؟ از او که تا پایان مناظرهها لباس سیاه را از تن به در نمیآورد (بنر تبلیغاتی او در دوراهی قلهک البته البته با پیراهن آستین کوتاه آبی بود) و "رییسی عزیز رییسی عزیز" هم از دهانش نمیافتاد اما ناگهان به رغم قولی که داده بود انصراف داد و مردم را با انبوه وعدههای خود تنها گذاشت و خیلیها نگران و دلتنگ او بودند که بی وام ازدواج او چگونه سر و سامان بگیرند و تکلیف سهامشان در بورس چه میشود؟
این هم جای تعجب داشت که طی سه سالی که معاون مرحوم رییسی بود چرا طرح حل مشکل بورس در سه روز را که سال 1400 مطرح کرده و دستمایه طنز هم شده بود طی سه سال در اختیار همان دولتی که در آن عضویت داشت و مرید و مجذوب و ذوب در رییس آن بود قرار نداد و آنان را از ایده های مشعشع خود محروم کرد و هر وقت از او می پرسیدند آخر از اقتصاد چه می دانی به عملکرد خود در بنیاد شهید اشاره می کرد و آن قدر که او شرکتهای بنیاد شهید را به خود نسبت میداد شاید ایلان ماسک از تسلا نگفته باشد!
حالا و چهار ماه و 10 روز بعد از انتخاباتی که قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی در وعدههای پوچ و پوک با هم مسابقه گذاشته بودند باز سروکله اولی پیدا شده و این بار گفته اگر من رییس جمهوری شده بودم به اندازه 10 برابر موشکهایی که اسراییل به ایران فرستاد موشک میفرستادم. یعنی اگر آنها 300 فروند، ما 3000 فروند و لابد اگر اسراییل بار دیگر 3000 تا ما 30 هزار تا. البته نگفته وقتی دو روز قبل از انتخابات مرحله اول انصراف داده منطقاً چطور احتمال داشته او رییس جمهور شود تا موشک بفرستد یا نفرستد؟ حالا اگر نامزدهای دیگر که ماندند و باختند بگویند باز یک چیزی! این را هم نگفته بعد از روی کار آمدن ترامپ چه؟ باز می فرستاد یا نه؟!
مهمترین وعده انتخاباتی قاضیزاده هاشمی در 1403 البته وام ازدواج یک میلیارد تومانی برای ازدواج جوانان بود. در حالی که سه سال قبل در انتخابات 1400 گفته بود 500 میلیون تومان و همین به معنی آن بود که طی سه سال دولت متبوع او قدرت خرید دست کم نصف شده است! با این حال مثل 1400 هی به روحانی بد و بیراه میگفت!
خیلیها آقای قاضی زاده هاشمی را تنها با دو انتخابات ریاست جمهوری 1400 و 1403 و انبوه وعده های خیالی و در نهایت انصراف و ایفای نقش نامزد پوششی میشناسند یا به خاطر نسبت خانوادگی با وزیر دولتی که مدام به آن حمله میکرد اما 4 دوره نماینده مجلس هم بوده است (دوره های هفتم و هشتم و نهم و کمی در یازدهم ). در دوره دهم نبود چون مجلس به دست نیروهای اعتدالی و میانه رو افتاد و در مجلس یازدهم نماند چون به دولت رفت و طبعا برای مجلس دوازدهم چون معاون مرحوم رییسی و در دولت بود کاندیدای مجلس نشد. او حتی به نایب رییسی اول مجلس هم در یک دوره رسید.
نماندن او در انتخابات به قدری واضح بود که پزشکیان او را کلا نادیده گرفت و حتی مثل زاکانی به او نگفت: "تا آخر میمونی دیگه؟" چون میماند هم اهمیت نداشت!
یادآوری این نکات از این رو لازم است تا بدانیم عرصه سیاست تا چه حد به آدمهای واقعبین و رجل سیاسی به معنی واقعی کلمه نیاز دارد و حالا که گرفتار خاموشیهای نوبتی شدهایم می توان یادآوری کرد وعدههای دمدستی دادند اما از طلب 263 میلیون یورویی ایران از ترکیه به خاطر برق نگفتند که در همین مجلس و دولتی که ایشان عضو آن بوده تصویب کردند اختلاف به داوری سوییس ارجاع شود و ریاست جمهوری پیگیری کند. در حالی که طلب مان را باید می گرفتیم تا نیروگاه بسازیم.
برای انبساط خاطر و برای این که قدر بدانیم تا اندازهای از این جور آدمها خلاص شدهایم بد نیست نگاهی بیندازیم به پیام انصراف او بعد از آن همه ادعا و وعده و دو روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری در 8 تیر 1403:
« انجام تکلیف شرعی گاهی در اصرار بر اصول متجلی میشود، گاهی در رعایت صلاح امت. در شرایط فعلی تکلیف شرعی ضمن تأکید بر اصول، تحفظ بر مصالح کلان کشور است.
به منظور حفظ انسجام نیروهای انقلاب و در پاسخ به درخواست مکتوب شورای عالی اجماع نیروهای انقلاب و برخی از علما و دلسوزان از ادامه مسیر انصراف داده، امیدوارم سه برادر دیگرم نیز در فرصت باقیمانده اجماع نموده تا جبهه انقلاب تقویت گردد.
از ملت شریف ایران، شورای محترم نگهبان، وزارت کشور و تمامی اعضای ستادهای انتخاباتیام قدردانی مینمایم. باشد که راه شهید رئیسی عزیز به بهترین نحو ادامه یابد.» البته میدانیم از سه برادر دیگر او (محمد باقر قالیباف و سعید جلیلی و علیرضا زاکانی) تنها نفر آخر کنار کشید و دو برادر دیگر نیز ماندند و به جای آنها مسعود پزشکیان رییس جمهوری شد! هم او که میگفتند از جبهه انقلاب خارج است و حالا توقع دارند مدیران خود را از میان آنها منصوب کند و وزیر او را به مجلس میکشانند که چرا یکی از ما را منصوب نمیکنی؟! و توقع دارند پزشکیان دستور میداد تعداد موشکهای ارسالی اسراییل از آسمان کشور دوست و برادر عراق را میشمردند و ضربدر دَه میکردند و به کیلومترها آن سوتر میفرستادند و لابد کشورهای دیگر هم میایستادند و کف میزدند.
اینها از سیاست و مناسبات جهانی و با ادبیات مندرس خودش (صلاح امت) همین قدر میفهمند واقعا یا شعور ما را دستکم گرفتهاند؟! طبعا این پرسش در ذهن شکل میگیرد که شورای نگهبان آخر چگونه فردی با این سطح از تحلیل و درک سیاسی و بین المللی را دو بار نامزد واجد صلاحیت ریاست جمهوری شناخت؟ تنها توجیه این است که در 1400 تأیید شد چون میدانستند قابلیت رأیآوری ندارد و مانع انتخاب فرد مورد نظر نخواهد شد و در 1403 هم چون مشخص بود در بازی نیست و کسی او را و وعدههای او را جدی نمیگیرد وگرنه اگر قرار بر انتخاب کسی بود که راه مرحوم رییس جمهور فقید را ادامه دهد طبعا به مهرداد بذرپاش اجازه میدادند که یک سرو گردن از او بالاتر است.
با این اوصاف میرسم به اصل مطلب: بامزهترین حرف قاضیزاده هاشمی تعداد موشکهای ارسالی در صورت ریاست جمهوری نیست. این است که گفته اگر رییس جمهور میشدم! آخر مگر قرار بود رییس جمهور شوید شما؟!
∎
از آقای سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی سخن میگوییم که شورای نگهبان در حالی او را واجد شرایط ریاست جمهوری دانست که به علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری و محمود احمدینژاد و عباس آخوندی ( با سابقه ریاست مجلس و معاون اولی و ریاست جمهوری و وزارت) و حتی شماری از وزیران دولت متبوع آقای قاضیزاده و کسانی چون مهرداد بذرپاش و محمد مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد که نزدیک ترین شخص به رییس جمهور فقید بود اجازه شرکت در رقابت ندادند.
میخواهیم دوباره از نامزدی یاد کنیم که متولد 1350 است یعنی در سال پیروزی انقلاب کودکی 7 ساله بوده اما در شرح مبارزات خود گفته بود پیش از انقلاب اعلامیههای امام خمینی را توزیع میکرده است.
حالا چرا 4 ماه و 10 روز بعد از انتخابات نابه هنگام ریاست جمهوری یاد او را تازه کردهایم؟ از او که تا پایان مناظرهها لباس سیاه را از تن به در نمیآورد (بنر تبلیغاتی او در دوراهی قلهک البته البته با پیراهن آستین کوتاه آبی بود) و "رییسی عزیز رییسی عزیز" هم از دهانش نمیافتاد اما ناگهان به رغم قولی که داده بود انصراف داد و مردم را با انبوه وعدههای خود تنها گذاشت و خیلیها نگران و دلتنگ او بودند که بی وام ازدواج او چگونه سر و سامان بگیرند و تکلیف سهامشان در بورس چه میشود؟
این هم جای تعجب داشت که طی سه سالی که معاون مرحوم رییسی بود چرا طرح حل مشکل بورس در سه روز را که سال 1400 مطرح کرده و دستمایه طنز هم شده بود طی سه سال در اختیار همان دولتی که در آن عضویت داشت و مرید و مجذوب و ذوب در رییس آن بود قرار نداد و آنان را از ایده های مشعشع خود محروم کرد و هر وقت از او می پرسیدند آخر از اقتصاد چه می دانی به عملکرد خود در بنیاد شهید اشاره می کرد و آن قدر که او شرکتهای بنیاد شهید را به خود نسبت میداد شاید ایلان ماسک از تسلا نگفته باشد!
حالا و چهار ماه و 10 روز بعد از انتخاباتی که قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی در وعدههای پوچ و پوک با هم مسابقه گذاشته بودند باز سروکله اولی پیدا شده و این بار گفته اگر من رییس جمهوری شده بودم به اندازه 10 برابر موشکهایی که اسراییل به ایران فرستاد موشک میفرستادم. یعنی اگر آنها 300 فروند، ما 3000 فروند و لابد اگر اسراییل بار دیگر 3000 تا ما 30 هزار تا. البته نگفته وقتی دو روز قبل از انتخابات مرحله اول انصراف داده منطقاً چطور احتمال داشته او رییس جمهور شود تا موشک بفرستد یا نفرستد؟ حالا اگر نامزدهای دیگر که ماندند و باختند بگویند باز یک چیزی! این را هم نگفته بعد از روی کار آمدن ترامپ چه؟ باز می فرستاد یا نه؟!
مهمترین وعده انتخاباتی قاضیزاده هاشمی در 1403 البته وام ازدواج یک میلیارد تومانی برای ازدواج جوانان بود. در حالی که سه سال قبل در انتخابات 1400 گفته بود 500 میلیون تومان و همین به معنی آن بود که طی سه سال دولت متبوع او قدرت خرید دست کم نصف شده است! با این حال مثل 1400 هی به روحانی بد و بیراه میگفت!
خیلیها آقای قاضی زاده هاشمی را تنها با دو انتخابات ریاست جمهوری 1400 و 1403 و انبوه وعده های خیالی و در نهایت انصراف و ایفای نقش نامزد پوششی میشناسند یا به خاطر نسبت خانوادگی با وزیر دولتی که مدام به آن حمله میکرد اما 4 دوره نماینده مجلس هم بوده است (دوره های هفتم و هشتم و نهم و کمی در یازدهم ). در دوره دهم نبود چون مجلس به دست نیروهای اعتدالی و میانه رو افتاد و در مجلس یازدهم نماند چون به دولت رفت و طبعا برای مجلس دوازدهم چون معاون مرحوم رییسی و در دولت بود کاندیدای مجلس نشد. او حتی به نایب رییسی اول مجلس هم در یک دوره رسید.
نماندن او در انتخابات به قدری واضح بود که پزشکیان او را کلا نادیده گرفت و حتی مثل زاکانی به او نگفت: "تا آخر میمونی دیگه؟" چون میماند هم اهمیت نداشت!
یادآوری این نکات از این رو لازم است تا بدانیم عرصه سیاست تا چه حد به آدمهای واقعبین و رجل سیاسی به معنی واقعی کلمه نیاز دارد و حالا که گرفتار خاموشیهای نوبتی شدهایم می توان یادآوری کرد وعدههای دمدستی دادند اما از طلب 263 میلیون یورویی ایران از ترکیه به خاطر برق نگفتند که در همین مجلس و دولتی که ایشان عضو آن بوده تصویب کردند اختلاف به داوری سوییس ارجاع شود و ریاست جمهوری پیگیری کند. در حالی که طلب مان را باید می گرفتیم تا نیروگاه بسازیم.
برای انبساط خاطر و برای این که قدر بدانیم تا اندازهای از این جور آدمها خلاص شدهایم بد نیست نگاهی بیندازیم به پیام انصراف او بعد از آن همه ادعا و وعده و دو روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری در 8 تیر 1403:
« انجام تکلیف شرعی گاهی در اصرار بر اصول متجلی میشود، گاهی در رعایت صلاح امت. در شرایط فعلی تکلیف شرعی ضمن تأکید بر اصول، تحفظ بر مصالح کلان کشور است.
به منظور حفظ انسجام نیروهای انقلاب و در پاسخ به درخواست مکتوب شورای عالی اجماع نیروهای انقلاب و برخی از علما و دلسوزان از ادامه مسیر انصراف داده، امیدوارم سه برادر دیگرم نیز در فرصت باقیمانده اجماع نموده تا جبهه انقلاب تقویت گردد.
از ملت شریف ایران، شورای محترم نگهبان، وزارت کشور و تمامی اعضای ستادهای انتخاباتیام قدردانی مینمایم. باشد که راه شهید رئیسی عزیز به بهترین نحو ادامه یابد.» البته میدانیم از سه برادر دیگر او (محمد باقر قالیباف و سعید جلیلی و علیرضا زاکانی) تنها نفر آخر کنار کشید و دو برادر دیگر نیز ماندند و به جای آنها مسعود پزشکیان رییس جمهوری شد! هم او که میگفتند از جبهه انقلاب خارج است و حالا توقع دارند مدیران خود را از میان آنها منصوب کند و وزیر او را به مجلس میکشانند که چرا یکی از ما را منصوب نمیکنی؟! و توقع دارند پزشکیان دستور میداد تعداد موشکهای ارسالی اسراییل از آسمان کشور دوست و برادر عراق را میشمردند و ضربدر دَه میکردند و به کیلومترها آن سوتر میفرستادند و لابد کشورهای دیگر هم میایستادند و کف میزدند.
اینها از سیاست و مناسبات جهانی و با ادبیات مندرس خودش (صلاح امت) همین قدر میفهمند واقعا یا شعور ما را دستکم گرفتهاند؟! طبعا این پرسش در ذهن شکل میگیرد که شورای نگهبان آخر چگونه فردی با این سطح از تحلیل و درک سیاسی و بین المللی را دو بار نامزد واجد صلاحیت ریاست جمهوری شناخت؟ تنها توجیه این است که در 1400 تأیید شد چون میدانستند قابلیت رأیآوری ندارد و مانع انتخاب فرد مورد نظر نخواهد شد و در 1403 هم چون مشخص بود در بازی نیست و کسی او را و وعدههای او را جدی نمیگیرد وگرنه اگر قرار بر انتخاب کسی بود که راه مرحوم رییس جمهور فقید را ادامه دهد طبعا به مهرداد بذرپاش اجازه میدادند که یک سرو گردن از او بالاتر است.
با این اوصاف میرسم به اصل مطلب: بامزهترین حرف قاضیزاده هاشمی تعداد موشکهای ارسالی در صورت ریاست جمهوری نیست. این است که گفته اگر رییس جمهور میشدم! آخر مگر قرار بود رییس جمهور شوید شما؟!