شناسهٔ خبر: 69738200 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

«هیرمند» نمی‌گرید

در افسانه‌ها آمده است که «هیرمند» دختر پادشاه سیستان بزرگ بود که در دسیسه‌ای اهریمنی ناخواسته موجب مرگ پدر می‌شود و پس از آگاهی بر سر گور پدر آن ‌قدر اشک می‌ریزد که رودخانه‌ای بزرگ پدیدار می‌شود.

صاحب‌خبر -

متأسفانه در سال‌های گذشته ناملایمات جوی و جفا به عهد و پیمان‌های بین‌المللی از طرف کشور دوست و همسایه افغانستان موجب شده اشک‌های دختر پادشاه سیستان نیز خشک شود.
سیستان که روزگاری به‌ عنوان انبار غله ایران از آن یاد می‌شد و قوت بسیاری از مردم کشور را مهیا می‌کرد حال به دلیل خشکسالی و نامهربانی‌های طبیعت، ساکنانش را بر آن داشته تا برای امرار معاش دست نیاز به سوی دولتمردان دراز کنند.
خشکیدگی تالاب‌ هامون به‌ عنوان هفتمین تالاب بین‌المللی جهان در حال حاضر زندگی بسیاری از ساکنان حاشیه آن را نیز به خشکی کشانده و چینی نازک اقتصاد آن‌ها را ترک بخشیده است.
هامون که تا کمتر از دو دهه پیش میزبان بیش از صدها هزار پرنده مهاجر بود سال‌هاست رنگ پرواز را ندیده و آوای میهمانان محیط زیست خود را نشنیده است.
زنان و کودکان سیستانی که تا دیروز از نیزارهای انبوه میان دریاچه کارگاه‌های ایجاد اشتغال و تولید صنایع دستی بنا کرده بودند امروز تار و پود خانواده‌شان را فقر و تنگدستی فرا گرفته و اقتصاد خانواده‌شان به اندازه قطر نی باریک و شکننده شده است.   
قطع جریان آب هیرمند و خشکی‌ هامون جمعیت ۱۲۰ هزار رأسی گاوهای سیستانی را که تا دیروز در ۷۰ هزار هکتار از اراضی دریاچه به چرا مشغول بودند به کمتر از ۱۰ هزار رأس کاهش داده است.
سرنوشت انبار غله ایران
هامون در حال حاضر برای ساکنان حاشیه خود طوفان شن و گرد و غبار به ارمغان دارد آن هم نه به رسم و پیمان گذشته و به مدت ۱۲۰ روز بلکه بیش از ۲۰۰ روز تا جایی که دیگر هیچ پنجره خانه‌ای رنگ آفتاب را به خود نبیند.
فقر و ناامنی، نابودی صنایع دستی، مهاجرت به استان‌های شمالی کشور و ابتلا به بیماری‌های تنفسی تنها بخشی از سرنوشت غم‌انگیز مردمان انبار غله ایران است که آن‌ها را در انتظار فرو برده است تا شاید به واسطه این همه شوربختی باری دیگر دختر پادشاه سیستان به حال آن‌ها بگرید و زندگی در هامون جاری شود.
حقی که ناحق شد
با جدا شدن افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس، مسئله حقابه رودخانه هیرمند به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی دو کشور مبدل شد.
 پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان در سال‌های ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷ با مداخله سه کشور آمریکا، کانادا و شیلی، قراردادی در سال ۱۳۵۱ میان سران حکومتی دو کشور در کابل منعقد و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه‌ هامون باشد.
 این قرارداد میان محمد موسی شفیق، نخست‌وزیر وقت افغانستان و عباس هویدا، نخست‌ وزیر حکومت وقت ایران در کابل امضا شد.
پیش از امضای این معاهده همواره کشمکش‌هایی بر سر چگونگی استفاده از آب هیرمند میان افغانستان و ایران وجود داشت و دو طرف با امضای این معاهده خواستند بر این مشکل نقطه پایان بگذارند.
از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش نزولات جوی و حاکم‌ شدن شرایط خشکسالی بر سیستان، میزان ورودی آب هیرمند به‌ هامون مرتباً کاهش یافت.
به دلیل عدم حاکمیت و دولتی مقتدر در افغانستان ساخت سد کجکی با ظرفیت هزار و ۸۰۰ میلیون مترمکعب روی هیرمند و نصب و به‌ کارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند برای کشت خشخاش توسط کشاورزان افغانستانی، خشک شدن دریاچه ‌هامون که هفتمین تالاب بین‌المللی جهان بوده را در پی داشته است.
«کجکی» مسیر آب را کج می‌کند
ساخت سدهای متعدد در افغانستان از جمله دلایل کاهش آب تالاب‌های‌ هامون است.
ظرفیت سد کجکی در افغانستان حدود ۲/۸ میلیارد مترمکعب یعنی حدود یک سوم ذخیره دریاچه ‌هامون و ظرفیت سد کمال‌خان این کشور نیز ۵۲ میلیون مترمکعب است که با سیلاب‌های عظیم به سرعت پر می‌شود، ولی سرریز آن به سمت پایین‌دست ایران راه نمی‌یابد، بلکه افغانستان آب مازاد ظرفیت سد کمال خان را از طریق کاسه اول به کاسه دوم و سپس به «گودزره» به عنوان یک منطقه شوره‌زار در نزدیکی ایران هدایت می‌کند تا آب به ایران نرسد.
بر خلاف ادعاهای مطرح شده میزان آب ورودی به ایران امسال تنها به‌ دلیل دیپلماسی آب کشورمان نبود و به بارندگی‌های افغانستان نیز مرتبط است و حیات این حوضه آبریز اکنون به دو بخش پیش و پس از تأسیس سد کمال‌خان تقسیم شده و بخش اعظمی از مشکلات ‌هامون وابسته به سد کمال‌خان است.
از آنجایی که افغانستان قادر به کنترل این سیلاب‌ها نیست، این آب وارد ایران می‌شد، ولی از زمان ساخت سد کمال‌خان جلو این سیلاب‌ها نیز گرفته شده است.
به گفته وی، سد کمال‌خان یک سد انحرافی است که ظرفیت ذخیره آب‌بند آن ۵۲ میلیون مترمکعب بوده و قادر است حجم زیادی از آب را از طریق سرریز خود به سمت شوره‌زار گودزره منحرف کند.
سد راه‌ هامون 
دریاچه و تالاب‌ هامون در منطقه سیستان استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌اند. این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نام‌های «هامون پوزک»، «هامون صابری» و «هامون هیرمند» تشکیل شده است.  
این دریاچه‌ها در زمان فراوانی آب به هم می‌پیوندند و دریاچه مشترک‌ هامون میان افغانستان و ایران را تشکیل می‌دهند و از طریق شیله در ایران آب وارد شوره‌زار گودزره می‌شد.
در حالی کشور افغانستان نسبت به سدسازی روی رودهای منتهی به تالاب بین‌المللی‌ هامون اقدام کرده که این تالاب مایه حیات ۲۸۴ گونه جانوری است و به گفته رئیس پژوهشکده تالاب بین‌المللی ‌هامون با شرایطی که پیش می‌رود، امیدی به احیای مجدد این حوضه آبریز نیست!
شاید به واسطه بارش‌هایی مانند امسال، آب از هیرمند و فراه به ما برسد، ولی با توجه به اینکه «سد بخش‌آباد» روی رود فراه ساخته می‌شود، با تکمیل آن، رود فراه که تأمین‌کننده آب‌ هامون صابری بود، عملاً بسته خواهد شد.
رودخانه «خاشرود» نیز که آب‌ هامون پوزک را تأمین می‌کرد، سدی از سوی کشور افغانستان روی آن در حال ساخت است و این رود نیز عملاً بسته می‌شود.
بر اساس این واقعیات نمی‌توان خیلی امیدوار بود که‌ هامون احیا شود. دریاچه ارومیه دستکاری خودمان در کشور بود که به خشکی گرایید، ولی‌ هامون نیازمند همکاری کشور افغانستان است و باید زبان مشترکی با این کشور بیابیم.
آن چیزی که روی‌ هامون رخ می‌دهد، تنها ایران مشمول آن نیست، بلکه تبعات آن حتماً سایر کشورها نظیر افغانستان و پاکستان را درگیر می‌کند.