سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفته گذشته مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
برای خدمت علم به صلح باید «آگاهی اخلاقی» در دانشمند ایجاد شود
حسین معصومی همدانی
وقتی از عالم یا دانشمند صحبت میکنیم غالبا یک شخص را در نظر میگیریم که مثلا گوشه کتابخانهاش نشسته است، یک مقداری کتاب اطرافش است یا یک شخصی را در نظر میگیریم که در آزمایشگاهی مشغول به کار آزمایشگاهی است و یا در طبیعت دنبال یک گونه جانوری یا گیاهی است. درباره دانشمندان به خصوص از راه زندگینامههایی که از دانشمندان بزرگ میخوانیم (و معمولاً این زندگینامهها خیلی وقتها ممکن است با اغراق همراه باشد) تصورمان این است که او آدمی است که با بقیه آدمها تفاوت دارد. هوش سرشار، نبوغ بینظیر و پشتکار فراوانی دارد. کلماتی که در توصیف دانشمند به کار میگیریم اینگونه است. شاید این مفهوم علم و این تصور از علم و دانشمند در گذشته هم خیلی اعتبار نداشته ولی به هر حال چرا این تصور آنقدر رایج است دلایل مختلفی دارد که این مجال محل بحث آن نیست.
امروزه وقتی از علم، عالم و فعالیت علمی صحبت میکنیم، علم را بیشتر به عنوان یک نهاد اجتماعی در نظر میگیریم نه به عنوان یک فعالیت فردی. عالم و دانشمند کسی است که به یک جمع علمی تعلق دارد و کسانی که با او کارهای تقریباً مشابهی انجام میدهند و خیلی وقتها این جمعهای علمی به اصطلاح فراسرزمینی است، یعنی یک فیزیکدان ایرانی قاعدتاً با یک فیزیکدان استرالیایی باید در تماس باشد و ممکن است در پروژهها و مسائل مشترکی کار کنند و این جمع علمی، همگی نابغه و موجودات عجیب و غریبی نیستند! در این جمع تعداد بسیاری آدمهایی هستند که در این مجال کارهایی میکنند که به ظاهر کارهای کوچک و خردی است ولی اگر این کارها انجام نشود، فعالیت علمی هم انجام نمیشود. یک مسئله همین است، یعنی جامعه علمی یا جمع علمی که امروز در این علمی که در اینگونه کاربردها مثل مفهوم «علم در خدمت توسعه و صلح» میآید مراد و مفهوم مرکزی است و یکی دیگر اینکه ما علم را به عنوان یک نوع فعالیت بدون غرض، بدون توقع سود و فایده مادی برای شناخت طبیعت، برای شناخت جامعه یا برای شناختن انسان و... در نظر میگیریم، این تصور اگر در گذشته اعتبار داشته است، امروز خیلی اعتبار ندارد.
امروزه ممکن است یک دانشمندی شخصا فکر کند یک فعالیتی انجام میدهد که این فعالیت برای شناخت در زمینهای لازم است، اما باید توجه داشت، این دانشمند از یک نهادی پول میگیرد، یعنی یا دولتها یا کمپانیهای بزرگ حامی انجام این پروژه هستند که معمولاً در کشورهای پیشرفته بخشهای تحقیقاتی دارند، پول میگیرند و آن کمپانیها و آن دولتها مجموعهای از هدفهای خاصی را از این شناخت دنبال میکنند و به همین دلیل برای انجام هر تحقیقی پول نمیدهند و این هدفها ممکن است برای کمک به «صلح» باشد و همچنین ممکن است برای کمک به «جنگ» باشد.
فیلترینگ مطلق، از نگاه فقهی و دینی مورد تایید نیست
حجتالاسلام محمدحسن موحدی ساوجی
برداشت بنده از متون این است که آموزههای دینی به ما اجازه نمیدهد یک فرد و یا افراد محدودی نظر خود را بر دیگران تحمیل کنند؛ اگر سراغ سیره حضرات معصومین(ع) برویم با توجه به اینکه ایشان نظرشان از پشتوانه عصمت برخوردار است و خطا در آن نیست خواهیم دید که آنها هم نظرشان را بر مردم تحمیل نکردهاند و فقط توصیه داشتهاند و البته مذمت هم کردهاند.
من نمیدانم چرا نسلهای متعددی از ما گرفتار این مشکل بودهاند که عدهای در ابتدا با ابزارهای جدید مخالف بوده و مبارزه میکردند؛ مثلا روزی رادیو آمد و گفتند حرام است؛ بعد تلویزیون و ویدئو و ماهواره و رفتن بانوان به استادیوم و ... حرام شد ولی وقتی مقاومت صورت گرفت در نهایت نه تنها به آن تن دادیم بلکه خودمان هم رادیو و تلویزیون و ... راه انداختیم؛ ما با ابزار و اینترنت نمیتوانیم مبارزه کنیم و از جهت فقهی هم چنین حقی نداریم.
برخی مسئولان تصور میکنند مردم مانند بچه صغیر هستند و اهل تشخیص نیستند ولی این درست نیست؛ ما تا مردم و نسل جوان را قانع نکنیم نمیتوانیم در این امور موفق شویم؛ جوان امروز را اگر بخواهیم در امور عقیدتی و فرهنگی با فیلتر منع کنیم بدون اینکه او را قانع کنیم، بیشتر حریص خواهد شد؛ بنابراین بنده معتقدم از منظر فقهی از جهت اولی و یا دستکم با عنوان ثانوی فیلترینگ در زمینههای معرفتی و علمی و فرهنگی درست نیست. البته این صرفاً برداشت من از متون دینی است و نمیگویم قطعا سخن خدا و دین است زیرا ما باید در محضر خداوند پاسخگو باشیم. وقتی امام زمان(عج) باشند چون معصوم هستند ما باید هرچه میفرمایند تسلیم باشیم و سمعا و طاعتا قبول کنیم ولی در دوره غیبت، چارهای نداریم جز اینکه اجتهاد در متون داشته باشیم.
عذاب کسی که خدا را نشناسد فراموشی خودش است
آیتالله جوادی آملی
انبیاء چند چیز آوردند؛ اول اینکه اساس علم، علم حضوری است و نه حصولی و علم حضوری هم از معرفت نفس شروع میشود. انسان خودش را با مفهوم نمیشناسد بلکه با علم حضوری میشناسد و مییابد؛ او وقتی خود را مییابد حقیقت و وجود خارجی است نه صورت ذهنیه؛ گاهی انسان مسجد و خیابان و ... را تصور میکند و تصویر و مفاهیم آنها را به ذهن میآورد که علم حصولی است ولی گاهی خود اینها را مشاهده میکند که علم حضوری است.
فرمودند من عرف نفسه عرف ربه؛ در آیه نورانی وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ نظر علامه طباطبایی این است که این آیه نقیض حدیث نورانی است که فرمود: من عرف نفسه عرف ربه؛ هر کسی خود را درست بشناسد خدا را هم میشناسد ولی آیه فرموده است که اگر کسی خدا را نشناخت خودش را هم نخواهد شناخت. کسی که به فکر خداشناسی نیست خدا او را به این عذاب گرفتار میکند که به فکر همه چیز هست مگر به فکر خودش؛ به فکر خانه و اتومبیل و خوردن و ... هست ولی اینکه من چه هستم و که هستم و از کجا آمدهام و به کجا میروم و وقتی وارد برزخ شدم چه خواهد کرد، نیست.
انبیاء و اولیاء به ما گفتهاند علمی که عالم را زنده نگه میدارد مفهوم حصولی نیست بلکه علم حضوری است؛ پیامبر(ص) از اصحاب نمیپرسیدند که فلان خطبه را که من چند روز قبل گفتم خوب حفظ کردید یا نه؛ غالبا این سوال بود که چه دیدید؟
هدف امر به معروف، دعوت کردن مردم به اسلام است نه تفرقهافکنی
مسلم نادعلیزاده
به کار بردن کلمه قیام برای حرکت امام حسین(ع) چندان دقیق نیست. در واقع امام حسین(ع) به حکومت ظالمانه یزید که بر مبنایی غیر از توافقات و نظر عموم جامعه به حکومت رسیده بود اعتراض داشت. بنابراین امام حسین(ع) فرمود من برای طغیان یا ستمگری یا شرارت حرکت نکردم بلکه اعتراض من برای این است که جلوی ظلم را بگیرم و در جامعه اصلاح صورت بدهم. من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم که عدالت در حکومت بود عمل کنم.
امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر را تعریف کرده و در بیانی فرموده امر به معروف و نهی از منکر دعوت کردن و علاقمند کردن مردم است به اسلام از طریق جبران ظلمها؛ یعنی اگر امر به معروف و نهی از منکر موجب تنفر و گریزاندن مردم از اسلام شود، امر به معروف و نهی از منکر حقیقی نیست.
از قدیم گفتند مردم آنگونه زندگی میکنند که حاکمان و مسئولانشان زندگی میکنند، بنابراین اگر جریان حاکمیت اصلاح شود زندگی عموم مردم اصلاح میشود و امور تربیتی در مسیر درست خودش قرار میگیرد. اگر میبینیم در زندگی مردم اشرافیت، تجملگرایی و اسراف وارد شده به خاطر این است که مسئولین جامعه وارد این مسیرها شدند و دچار ریختوپاش و تجمل شدند لذا اگر مسئولان درست زندگی میکردند مردم از آنها الگو میگرفتند و درست زندگی میکردند. اگر آنها عدالت را اجرا میکردند شکافهای اجتماعی و فقر و فساد و ناامیدی و تبعیض در جامعه وجود نداشت. بنابراین اگر کسانی دیندار هستند و علاقمندند به این فریضه الهی یعنی امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند باید مسئولان را مورد بازخواست قرار دهند و آنها را به اجرای عدالت امر کنند و از ظلم و خیانت و رشوه و فساد نهی کنند تا جامعه اصلاح شود.
مبنای تفسیر المیزان روایات تفسیری است
حجتالاسلام محمدعلی مروجی طبسی
ممکن است برخی روایات تفسیری سند مخدوش داشته باشند و در صدور آن تردید داشته باشیم ولی علامه تفسیرش را بر پایه نظرات تفسیری اهل بیت(ع) قرار داده است. در حوزه مباحث قرآن و حدیث باید از حجیت روایات تفسیری عبور کنیم؛ این سخن به معنای آن نیست که اینها مهم نباشند زیرا روایات اعم از تفسیری و غیرتفسیری نیازمند اعتبارسنجی است ولی نباید مانع جستوجوی دیدگاههای تفسیری اهل بیت(ع) شود. این مرجعیت باید در کارهای ما نمود یابد لذا بنده در این نشست به این مسئله میپردازم تا به اثبات بازتاب وسیع دیدگاههای تفسیری اهل بیت(ع) در آثار قرآنی علامه طباطبایی از جمله المیزان بپردازم.
علامه طباطبایی قبل از المیزان در البیان که در تبریز آن را نوشت و از ابتدا تا میانه سوره یوسف است نسبت آیات و روایات را مورد بحث قرار داده است. از شاگردانشان نقل است که ایشان بحارالانوار را سه مرتبه خوانده لذا جلوههای تفسیری اهل بیت(ع) در چند حوزه مانند عقاید قابل شناسایی است.
نکته مهم این است که ایشان با وجود رویکرد تفسیر قرآن به قرآن از نظرات اهل بیت(ع) غافل نیست. جالب است که علامه در مواردی از تعبیر قرائت اهل بیت(ع) هم استفاده کرده است یعنی حتی قرائت حفص را در نظر نمیگیرد. شان نزول هم مقولهای است که او به نظر اهل بیت(ع) در آن اهتمام جدی دارد و نظر اهل بیت(ع) را مقدم بر دیگران شمرده است. در مدنی و مکی بودن هم مکررا به نظرات اهل بیت(ع) رجوع میکند و برای او نظر اهل بیت(ع) مسجل است.
انتهای پیام