شناسهٔ خبر: 69736677 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

نگاهی به کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر»

دیپلماتی که از کار در داروخانه به وزارت خارجه فراخوانده شد/ او هواپیمای بنی‌صدر را به کشور بازگرداند

کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» به مروز خاطراتی از عرصه تاریخ اختصاص دارد و به‌ویژه نکاتی خواندنی از خانواده صدر و وضعیت سیاسی ایران در اوایل انقلاب.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مهر؛ کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» نوشته محمد قبادی یکی از آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است که دهه‌های پیش از انقلاب و یک‌دهه پس از انقلاب را پوشش می‌دهد. بازه زمانی خاطرات صدر در این کتاب از تولد در ۱۲ مرداد ۱۳۳۰ در قم شروع شده و تا ۱۳۶۴ و خروج وی از وزارت امور خارجه را پوشش می‌دهد.

 ورود به نخست‌وزیری با دعوت شهید رجایی

سید محمد صدر پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئول داروخانه‌ای در ساوه بود. پس از پیروزی انقلاب هم به کار در همان‌ داروخانه مشغول بود که محمدعلی رجایی (نخست‌وزیر وقت) پیام داد در نخست‌وزیری به تعدادی نیروی سیاسی مسلمان نیاز است. به این‌ ترتیب به‌ عنوان مشاور سیاسی شهید رجایی مشغول به کار شد.

در آن‌روزها چون بین ابوالحسن بنی‌صدر (رئیس‌جمهور وقت) و شهید رجایی بر سر سه‌وزارتخانه «خارجه»، «بازرگانی» و «اقتصاد» توافق صورت نگرفت، سرپرستی این‌ سه‌ وزارتخانه به شهید رجایی سپرده شد. شهید رجایی نیز از سید محمد صدر خواست در سامان‌ دادن به اوضاع وزارت امور خارجه او را کمک کند و پس از ۶ ماه به نخست‌وزیری بازگردد. اما از خردادماه ۱۳۶۰ که شهید رجایی به شهادت رسید، صدر در وزارت خارجه ماندگار شد که تا سال ۱۳۶۴ مدیرکل سیاسی اروپا و آمریکا بود و نیمه دوم آذر ۶۴ به وزارت کشور منتقل شد و تا سال ۶۸ در این‌وزارتخانه ماند. او سال ۱۳۷۱ به وزارت خارجه بازگشت.

صدر با کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) در دفتر روابط عمومی نخست‌وزیری همکار بود و در خاطرات خود با اشاره به صابری فومنی و حضورش در نخست‌وزیری می‌گوید ارتباط این‌ چهره رسانه‌ای و مطبوعاتی ایران با شهید رجایی، مربوط به پیش از انقلاب و زمانی است که هر دو آموزش و پرورشی و معلم بودند. هم شهید رجایی و هم گل‌آقا روزگاری در هنرستان «کارآموز» در محله نارمک دبیر بودند.

دیپلماتی که از کار در داروخانه به وزارت خارجه فراخوانده شد/ او هواپیمای بنی‌صدر را به کشور بازگرداند

بنی‌صدر در پی القای این‌معنی بود که کاندیدای امام است

راوی کتاب «انقلاب و دیپلماسی» می‌گوید ابوالحسن بنی‌صدر به‌واسطه حضور چندساله در فرانسه، شگردهای مبارزه و تبلیغات در انتخابات را می‌شناخت. به همین‌ دلیل زمانی که می‌خواست کاندیداتوری خود را برای ریاست‌جمهوری اعلام کند، به قم رفت و با امام خمینی (ره) ملاقات کرد. سپس از بیت امام در قم که خارج شد، کاندیداتوری خود را اعلام کرد. صدر می‌گوید بنی‌صدر در پی القای این‌معنی بود که «من کاندیدای امام هستم.»

 دشمنی بنی‌صدر با شهید رجایی

در بخشی از خاطرات سید محمد صدر که مربوط به شهید رجایی است، مطالبی درباره دشمنی‌ها و کینه بنی‌صدر نسبت به شهید رجایی آمده است؛ ازجمله این‌که در جلسات، طوری می‌نشست که پشتش به شهید رجایی باشد. صدر می‌گوید «بدتر از خود بنی‌صدر روزنامه‌اش بود با عنوان انقلاب اسلامی که نویسنده‌ای به نام حسین نواب‌صفوی داشت. خدا می‌داند که او چه توهین‌ها و اهانت‌هایی که به شهید رجایی نکرد.» ادامه رویه بی‌احترامی و توهین‌های بنی‌صدر و روزنامه انقلاب اسلامی به شهید رجایی باعث شد کیومرث صابری فومنی، نامه‌ای خطاب به بنی‌صدر یا نواب‌صفوی بنویسد و درباره حرمت قلم تذکر دهد.

پس از فرار بنی‌صدر و مسعود رجوی به فرانسه، سید محمد صدر یک‌ روز پس از حادثه فرار، مأمور شد برای بازگرداندن هواپیمای حامل بنی‌صدر و رجوی و خدمت پروازی‌اش راهی فرانسه شود.

خاطره دیگر او از بنی‌صدر مربوط به روزهای خدمتش در وزارت خارجه و زمان شعله‌وری آتش جنگ تحمیلی است. صدر می‌گوید: «زمانی‌که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود، دیپلمات‌هایی که به دیدار ما می‌آمدند یا سفرهایی که ما انجام می‌دادیم اصلاً جدی تلقی نمی‌شد و این‌ موضوع را از چشمان‌شان می‌خواندیم یا از لحن سخنان‌شان درمی‌یافتیم. چنین‌و ضعیتی در دیدارها و برنامه‌های وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، تا زمان شکست حصر آبادان ادامه داشت که در نتیجه آن، کشورهای دیگر متوجه شدند جمهوری اسلامی یک‌هفته و یک‌ماه دیگر ساقط نمی‌شود بلکه ماندنی است.»

از جمله عبارت‌ها و فرازهای جالب کتاب خاطرات سید محمد صدر درباره بنی‌صدر و آبروی ایران نزد محافل بین‌المللی این است که «هرچه در جبهه‌ها موفقیت بیش‌تر و بهتری کسب می‌کردیم موقعیت دیپلماتیک ما نیز در عرصه بین‌المللی بهتر می‌شد و ما آثار آن را در وزارت امور خارجه می‌دیدیم.» با همین‌ رویکرد است که این‌ مقام مسئول سابق در وزارت خارجه می‌گوید آزادی خرمشهر یک نقطه عطف در دیپلماسی ما بود.

 نظر شهیدچمران درباره دیپلماسی و مواجه با غربی‌ها

یکی دیگر از چهره‌های انقلاب که در خاطرات سید محمد صدر حضور دارد، شهید مصطفی چمران است که صدر می‌گوید بر این‌ باور بود که باید در مسائل سیاسی و دیپلماتیک، با همان عقاید و معارف خودمان وارد شویم نه با قاعده بازی‌های دیپلماتیک غربی‌ها که خودشان مبدع آن‌اند. شهید چمران باور داشت اگر چنین نکنیم، در روابط دیپلماتیک شکست خواهیم خورد و متضرر می‌شویم. «چراکه آنان طراح بازی‌های سیاسی و کارکشته‌تر از ما هستند. دکتر چمران در ادامه همین اعتقادات بر این‌ سخن پای می‌فشرد که سازمان‌های جاسوسی آمریکا و حتی اسرائیل در نهایت به سازمان‌های اطلاعاتی ما نفوذ خواهند کرد یا حداقل اطلاعات ما را به دست خواهند آورد.» (صفحه ۳۲۱)

 انقلابی‌هایی که حقوق نمی‌گرفتند!

راوی کتاب «انقلاب و دیپلماسی» می‌گوید در دوره فعالیت در نخست‌وزیری، حقوقی دریافت نکرده و علت این‌ کار را هم روحیه انقلابی و بی‌توجهی به تشریفات و رفاه‌طلبی می‌داند. صدر می‌گوید: «این‌ روحیه را بسیاری از افراد در دولت شهید رجایی و حتی پس از آن در دولت مهندس موسوی داشتند؛ اما متأسفانه این‌ روحیه بعد از جنگ از بین رفت تا آن‌جا که الان رسیده‌ایم به فساد اقتصادی» (صفحه ۳۲۵) این‌ روحیه در خاطرات مندرج در کتاب «سفیر انقلاب؛ خاطرات سفرای جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب اسلامی» هم که توسط انتشارات ایران چاپ شده، نمونه‌های مشابه دارد. صدر در فراز دیگری از کتاب خاطراتش، درباره ایثار و از خودگذشتگی و بی‌توجهی به مادیات در بدنه دولت‌های ابتدای انقلاب می‌گوید «آقای رجایی و مهندس موسوی واقعاً سمبل همین صداقت‌ها و از خودگذشتگی‌ها بودند. فضای عمومی کشور با توجه به همه فشارهای وحشتناک آمریکا و شوروی، جنگ و منافقین و ترورهای‌شان آکنده از همین عشق و ایثارها بود و همین فرهنگ کشور را حفظ کرد.» (صفحه ۳۲۸)

به هر حال، صدر که در رشته داروسازی تحصیل کرده بود، به‌ جای کسب درآمد از نخست‌وزیری در داروخانه مشغول بود و درآمد ماهیانه ۹ هزارتومانی داشت. یکی از دلایل حقوق نگرفتن از دولت توسط او، همین شاغل‌ بودن در داروخانه بوده است. او کمی بعد از نخست‌وزیری به وزارت امور خارجه رفت و در ابتدای کار در این‌وزارتخانه نیز حقوقی دریافت نکرد.

دیپلماتی که از کار در داروخانه به وزارت خارجه فراخوانده شد/ او هواپیمای بنی‌صدر را به کشور بازگرداند

 تقید واقعی دیپلمات‌های ایرانی به اسلام و عدم تقید دیپلمات‌های عرب

یکی از اشتباهات عموم و عوام برخی جوامع، درباره اسلام که البته نتیجه تبلیغات منفی قدرت‌های غربی و یهودی است، این است که مسلمانان عرب هستند. اعراب نژادپرست نیز که از اسلام پوسته ظاهری آن را دارا هستند، در این‌ شیپور می‌دمند. یکی از خاطرات صدر از روزگاری که وارد وزارت امور خارجه شده و به‌ عنوان مدیرکل فعالیت داشت، درباره همین‌ماجراست. او می‌گوید:

«در سفری به مجارستان، مدیرکل خاورمیانه وزارت امور خارجه مجارستان در فرودگاه به استقبالم آمد. سوار ماشین که شدیم در مسیر رسیدن به هتل از من پرسید: شما گفته‌اید مشروب نمی‌خورید. آیا چنین چیزی درست است؟ گفتم بله ما مشروب نمی‌خوریم. مکثی کرد و در گوشی و آهسته پرسید شما در جلسات علنی مشروب نمی‌خورید یا در جلسات خصوصی هم مشروب نمی‌خورید؟ گفتم ما نه در جلسات علنی و نه در جلسات خصوصی در هیچ‌کدام مشروب نمی‌خوریم. طرح این‌ مسائه از طرف همتای مجارم برایم پرسشی ایجاد کرد. از این‌ رو پرسیدم چرا چنین‌ سوالی کرده است؟ و او توضیح داد دیپلمات‌های عرب وقتی به مجارستان می‌آیند ابتدا به ما می‌گویند که مشروب نمی‌خورند؛ اما ما می‌بینیم که در جلسات خصوصی خلاف حرف‌شان عمل کرده، مشروب می‌خورند و وقتی ما به آن‌ها می‌گوییم که شما گفته‌اید مشروب نمی‌خورید و حالا می‌خورید می‌گویند ما علنی مشروب نمی‌خوریم ولی در جلسات خصوصی می‌خوریم و اشکالی ندارد. با این‌ توضیح من صریح‌تر تاکید کردم اما ما اصلاً نمی‌خوریم و دین، ما را از این‌کار منع کرده است. به عبارت دیگر این‌ کار برای ما حرام است.» (صفحه ۳۵۱)

غیر از مسئله انقلابی‌ بودن و حقوق‌ نگرفتن از دولت، مورد تشابه دیگری در خاطرات سید محمد صدر با خاطرات سفیران جمهوری اسلامی ایران در دهه اول اسلامی وجود دارد و آن، مشکل همیشگی دیپلمات‌های ایران پس از انقلاب با مسئله دست‌ ندادن با خانم‌ها و نخوردن مشروب در مهمان‌های دیپلماتیک است.

*

درس‌های وزارت خارجه و دیپلمات‌ بودن؛ تشریفات

سید محمد صدر می‌گوید در سیاست خارجی و دیپلماسی، تشریفات به رغم این‌که در محتوای مذاکرات تأثیر چندان مستقیمی ندارد، اما نقش اساسی، با اهمیت و بسیار مهمی ایفا می‌کند. نکته جالب او در این‌ بحث این است که اغلب کشورهای اروپایی در قید و بند تشریفات نبوده و دیپلماسی محتوایی را دنبال می‌کردند. در طرف مقابل، کشورهایی هم که دیپلماسی محتوایی نداشتند، بر تشریفات تکیه زیادی داشتند و برای‌شان مهم بود چند نفر در فرودگاه به استقبال‌شان بیایند یا سر میز شام، چند نفر حاضر باشند. راوی «انقلاب و دیپلماسی» می‌گوید نمونه بارز این‌ دیپلماسی غیرمحتوایی، برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس هستند که دیپلماسی‌شان شبیه دیپلماسی تشریفاتی رژیم پهلوی است.

یکی از خاطرات جالب صدر درباره تشریفات خارجی، مربوط به سفرش به ایتالیاست که بین سال‌های ۱۳۶۲ و ۶۳ انجام شد و طی دیدار، وزیر ایتالیایی چند بار زنگ پیشخدمت را به صدا درآورد که برای پذیرایی اقدام کند اما پیشخدمت نیامد. در نتیجه وزیر خود به گوشه سالن رفت و برای صدر و دو فرد همراهش چای ریخت و مقابل‌شان گذاشت. سپس با خونسردی نشسته و به گفت‌وگویش با هیأت ایرانی ادامه داد. صدر می‌گوید چنین‌ رفتاری هرگز از وزیران کشورهای شیخ‌نشین عربی دیده نمی‌شود.

درس‌های وزارت خارجه و دیپلمات‌بودن؛ تصویر واقعی روابط

«در روابط دیپلماتیک چیزی به نام دوست دائم یا دشمن دائم نداریم و همه‌چیز تحت تأثیر شرایط معینی تغییر می‌کند.»

«داشتن رابطه در روابط بین‌المللی علت نمی‌خواهد بلکه عکس آن صادق است. شما باید برای قطع همکاری یا نداشتن ارتباط در پی علت باشید.»

«در روابط بین‌الملل هنگامی طرف توجه قرار می‌گیرید و به حرف‌ها و طرح‌هایی که می‌دهید توجه می‌شود که قدرت داشته باشید. به عبارت ساده‌تر در روابط بین‌الملل چیزی به‌نام منطق و عدالت و مفاهیم این‌چنینی وجود ندارد.»

سه‌ فراز بالا از عباراتی هستند که صدر براساس تجربیاتش، در کتاب خاطراتش بیان کرده است. او همچنین می‌گوید قدرت ابعاد مختلفی دارد. می‌تواند قدرت نظامی باشد یا قدرت سیاسی و یا قدرت اقتصادی و حتی قدرت تبلیغاتی و رسانه‌ای که پس از انقلاب اسلامی، قدرت دیگری نمایان شد و آن‌قدرت ایدئولوژی بود.

دیپلماتی که از کار در داروخانه به وزارت خارجه فراخوانده شد/ او هواپیمای بنی‌صدر را به کشور بازگرداند دیپلماتی که از کار در داروخانه به وزارت خارجه فراخوانده شد/ او هواپیمای بنی‌صدر را به کشور بازگرداند