به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،در ابتدای برنامه محمدعلی مرآتی ـ مدیرعامل انجمن موسیقی ایران ـ در سخنانی گفت: در شب مهمی برای یادمان یکی از ستارههای موسیقی ایران و یکی از افقهای درخشان و جاودان موسیقی نواحی ایران گرد هم آمدهایم؛ باید عرض کنم این برنامه به همت و همراهی خانه موسیقی و مدیرعامل ارجمند آن حمیدرضا نوربخش و نیز جناب عسگرپور مدیرعامل محترم خانه هنرمندان برگزار شده است.
به گزارش ایسنا،او سپس در ادامه گفت: حدود ۳۸ سال بهعنوان محقق کوچک در زمینه موسیقیشناسی اقوام مشغول به فعالیتم و دوست دارم نکتهای از موسیقی بخشیها را با شما عزیزان مطرح کنم. موضوعی در بافت موسیقی ایران داریم شامل موسیقیهای مختلفی شده که یکی از موسیقیهای برجسته، موسیقی دستگاهی است که به یک ثبات و استخوانبندی محکمی رسیده که دیگر در آن اثری از خاصیتهای قومی مشهود نیست. به عنوان مثال، بنده که یک کُردزبان هستم، بیات کرد را دیگر کُردی نمیشنوم و این موضوع ممکن است برای ما روشن شود که فاصلهای بین موسیقی اقوام و موسیقی دستگاهی وجود دارد. بنده میخواهم سعی کنم از آن پرده بردارم. موسیقی دستگاهی استانداردی از منظر روایت در آموزش و اجرا دارد، ولی با تنوع موجود در موسیقی اقوام، رابطه و لایهای مابین این دو وجود دارد.
او افزود: در طول ۸ سال اخیر، نام این پدیده را موسیقی «فراقومیتی» گذاشتهام و نقطه طلوع آن را در بخشیها میبینم که قدمت آن به قرنها میرسد. جالب است که در شمال خراسان، چندین قوم کنار هم زندگی میکنند و بدون اینکه شخصی به آنها سفارشی داده باشد، در کنار هم یک موسیقی مشترکِ هوشمندانهای شکل دادهاند.این موسیقی در واقع آن لایه وسط بوده که من آن را موسیقی فراقومیتی مینامم و این موضوع حس بسیار عجیبی دارد؛ اینکه قومهای کرد، ترک، تات و... حدودا ۱۹ قوم به چه صورت تصمیم گرفتهاند بدون اینکه هویتهای کردی، ترکی، تاتی و... خدشهدار شود، با هم یک موسیقی مشترک بوجود آورند. بخشی بزرگ از قوم کُرد در شمال خراسان به بنده گفتند با افتخار ۲۵۰۰ بیت اشعار ترکی را حفظ کردهام. با خودم گفتم چه ماجرایی در موسیقی است، اما این مسئله ویژگیای است که به هزارههای ایران برمیگردد.
مرآتی ادامه داد: موسیقی شمال خراسان و بخشیها، موسیقی فراقومیتی است و جالب است که کردها از کروغلی ترکی استفاده میکنند و ترکها نیز از جعفرقلیِ کرد و این لایهها در موسیقی ترکمن وجود دارد و موضوع بسیار حیرتانگیزی است. همچنین در این منطقه نیز استادان کنار هم زبانهایشان را زندگی میکنند و حتی زبانهای یکدیگر را حفظ میکردند که بتوانند موسیقی مشترک را حفظ کنند. موضوعی که در مورد بخشیها باید گفت بخشندگی آنهاست؛ بدون اینکه قومی نگران باشد که زبانش تغییر کند از زبان قوم دیگری بخواند. این تنوع زمانی که به وحدت میرسد را «پیشاکلاسیک» هم نامگذاری کردهام و ایران در طول هزارها سال بدین صورت شکل گرفته است و مدیون آنها هستیم.
مدیرعامل انجمن موسیقی ایران بیان کرد: امشب شب مهمی است به جهت اینکه وحدت ایران را در این نوع موسیقی و این هنرمند برجسته مشاهده میکنیم. متأسفانه این موسیقیها زیاد در سطح رسمی پخش نمیشود و فکر میکنم میتواند مخاطب زیادی داشته باشد.
در ادامه مراسم، مرتضی گودرزی ـ پژوهشگر، خواننده و نوازنده دوتار ـ دقایقی به اجرای موسیقی از کارگان شمال خراسان پرداخت و سپس مستند «بخشی» اثر علی عابدی برای حاضرین پخش شد.
حمیدرضا اردلان ـ آهنگساز، مدرس و پژوهشگر موسیقی نواحی ـ دیگر سخنران این مراسم در این آیین با اشاره به مستند «بخشی» گفت: خیلی فیلم نرم و خالصی بود. آقای عابدی محتوای فیلم را دوست دارد و غیرتی هم داشته و زیاد هم در حال و هوای فیلم و بخشی دخالتی نکرده است. تبریک میگویم، فیلم خیلی خوبی بود.
او ادامه داد: صحبت درباره بخشیها، عاشیقها و ماموستاها، این صاحبان لحن، مقداری پیچیده است. شاید مباحث موسیقیشناسی و اتنوموزیکولوژی جنبههایی از امور پنهان آن را آشکار کند اما هرگز به کنه موضوع بعید میدانم پی ببرد. بخشی مقام معظمی بوده و هست؛ در میان زبانهای باستانی، مثلاً پدیده خویسانهای آفریقا، اینها نمیتوانند واژگان را در یک جمله پشت سر هم بگویند، مثلاً سه دقیقه صحبت بکنند. اینها یکی دو واژه میگویند، بعد صداهای اضافه از لابهلای آن ایجاد میشود. صداهای اضافه مانند «نَچ» گفتن یا صدای در دهان و زبان که به کام دهان میخورد و بازمیگردد، یک لحظه صدا میدهد. دلیلش این است که وقتی میگوییم «عشق»، اگر نسبت حقیقی با این واژه داشته باشیم، دیگر مضمحل میشویم و حل میشویم و قادر نخواهیم بود بقیه جمله را بگوییم، یا وقتی که واژه «مرگ» را میگوییم آنقدر مرگ حیرتانگیز و قابل اندیشه است، نمیتوان واژگان بعد را بلافاصله گفت.
این پژوهشگر اضافه کرد: آن کلیدهای خویسانِ آفریقا در موسیقی ردیف دستگاهی ما میشود «تحریر»؛ «آسمان بار امانت نتوانست کشید/قرعه کار به نام من دیوانه زدند». دو تحریر دارد که شما ممکن است به «چَهچَه» بشناسید که انواع دارد، مثلاً چهچه بلبل، چرا این شعر را صاف نمیخوانند، آیا برای لذت بردن است؟ ریشه آن در این نیست که از تحریر و چهچه لذت ببریم، ریشه آن این است که وقتی به واژهای میرسیم و آن واژه معنی عمیقی دارد، تحریر یک سکته بین آن واژه و ادامه آن ایجاد میکند که خواننده و نوازنده بتواند آن را معنی و حتی برای مدت کوتاهی مداوم کند.
او تأکید کرد: گرایش بخشیقلیپور در آوازهایی که متر معینی دارند، به متر آزاد است، یعنی در واقع میزانگریز است. موضوعی است که ممکن است در مدرسههای جدید بگویند که چرا میزانها رعایت نمیشود، اما اینگونه نیست، اصالتی در وجودش است که به آن تکیه میکند. مثلاً کوک بین آواز و ساز. بخشیهایی داشتیم که ژُست بودند و به گوش آکادمیسینها میزانتر است، اما خود آن یک تربیت عقلی است و خودم این را زیاد نمیپسندم.
۲۴۴۵۷