یکی از پرسشهای رایج خبرنگاران از مسئولان در هفته کتاب که معمولاً هم کلیشهای است میزان سرانه مطالعه در کشور است.
پرسشی که هر سال با پاسخهای متناقض و غیر قابل راستیآزمایی همراه است.
تردیدی نیست آمار با ما سخن میگویند و مبنای هر برنامه و اقدامی آمار و ارقام است، اما پرسش مهم این است که بالا بودن سرانه مطالعه چه تأثیری در زندگی فردی و اجتماعی ما دارد و آیا پرداختن به سرانه مطالعه احساس بحران در دنیای کتابخوانی را حل خواهد کرد؟
پاسخ کوتاه اینکه اگر مطالعه را فعالیتی بدانیم که به عنوان یک فرایند ادامهدار عملکرد و نگاه ما را تغییر داده و اصلاح میکند.
باید توجه داشت این فعالیت ولو اندک اگر با کیفیت همراه باشد میتواند مفید بوده و در گفتار و رفتار فردی و اجتماعی تأثیر بسزایی داشته باشد و سبب بهبود سبک زندگی ما بشود.پس نه کمیت مطالعه بلکه کیفیت آن مهم است و اگر کتاب خوب، خوب خوانده شود تأثیرات مثبت باورنکردنی روی ذهن و رفتار افراد در زندگی فردی و اجتماعیشان دارد و خروجی آن رفتار و گفتار خردمندانه در اجتماع است.در طول دوران مسئولیتم در این حوزه با نمونههای فراوانی روبهرو بودم که گاهی یک کتاب خوب و مفید مسیر زندگی یک فرد و خانواده را تغییر داده است. خانمی تعریف میکرد از وقتی کتاب «دختر شینا» را از کتابخانه به امانت گرفتم و سختیهای قهرمان این کتاب یعنی خانم قدم خیر محمدی کنعان که همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر است را خواندم و صبر، بردباری و تابآوری او در برابر مشکلاتی به مراتب بزرگتر از مشکلات خودم را دیدم، نگاهم به زندگی تغییر کرد. سختیهای زندگی خودم را فراموش کردم و تصمیم گرفتم این کتاب را برای خواندن در اختیار دوستان و بستگان هم قرار دهم چون این کتاب برای من در حکم ساعتها آموزش مهارت صبر و تابآوری داشت و گرههای زندگیام را باز کرد و آرامش و امید را به زندگیام برگرداند و حالا مدتهاست در حال زندگی کردن با این کتاب و قهرمان آن هستم.هر چند این خانم پس از این کتاب سیر مطالعاتی را شروع کرد اما فرض کنید او در طول یک سال همین یک کتاب را خوانده باشد و سراغ کتاب دیگری نرفته باشد شاید سرانه مطالعه او در طول یک سال بسیار ناچیز باشد اما آیا همین که این کتاب را زندگی میکند و درباره این کتاب با آدمهای مختلف پیرامونش گفتوگو میکند و مهارتهایی از این کتاب کسب کرده که زندگیاش را بر آن مبنا جلو میبرد کافی نیست؟
از این نمونهها فراوان سراغ دارم که در این مقال نمیگنجد.مگر نه اینکه هدف اصلی کتابخوانی افزایش سطح معلومات، مهارت و اصلاح تفکر و دیدگاه و بهبود سبک زندگی است، پس به جای اینکه صرفاً تمرکز بر سرانه مطالعه و کمیت آن داشته باشیم بر کیفیت مطالعه و تأثیرگذاری آن در زندگی متمرکز شویم و به جای خودتحقیری اعلام سرانه اندک مطالعه، به ترویج مطالعه مفید و باکیفیت کتابهای خوب بپردازیم و به مردم آموزش دهیم کتاب خوب را خوب بخوانند و آن را زندگی کنند. نگران سرانه مطالعه هم نباشیم وقتی مردم کتاب خوب و مفید را زندگی کنند، سرانه مطالعه هم بالا میرود.هر چند برای این مهم همه مسئولیم، از مسئولان و کارگزاران فرهنگی گرفته تا خانواده، مدرسه و دانشگاه.