اعتمادآنلاین: مرد شکارچی که با شلیک اسلحه شکاری مرتکب قتل دوستش شده است ادعا کرد شلیک اشتباهی بوده و اصلاً متوجه نشده دوستش را میکشد.
متهم که مردی میانسال است، مدعی شد با مقتول دوستی نزدیک داشت و اصلاً با هم مشکلی نداشتند و روز حادثه برای تمرین تیراندازی بیرون رفته بودند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا فرزندان مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پسر مقتول گفت: کارشناسان گفتهاند گلوله به عمد به پدرم شلیک شده است و من و خواهرم هم درخواست قصاص داریم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من و صابر دوستان بسیار صمیمی بودیم و با هم شکار میرفتیم. مدتی قبل از این حادثه، محیط زیست به خاطر شکار غیرمجاز اسلحهام را گرفته بود و من خیلی دوندگی کردم تا بتوانم اسلحه را پس بگیرم اما دوربینم را از دست دادم. وقتی صابر پیشنهاد کرد برای شکار برویم، من اسلحه را آماده کردم. یک دوربین هم خریدم و با صابر قرار گذاشتم. روز حادثه صابر سر کار بود. او در یک شرکت سیمانی کار میکرد. من منتظر شدم کارش تمام شود تا بعد با هم برای تنظیم اسلحه برویم.
متهم ادامه داد: ما به خارج از شهر تهران رفتیم. وسایل را آماده کردیم. وقتی گلوله داخل اسلحه گذاشتم صابر گفت بگذار اولین گلوله را من شلیک کنم. ما سیبل را تنظیم کردیم و صابر اولین گلوله را شلیک کرد. چند سانتی بالا و پایین بود. قرار شد گلوله دوم را من شلیک کنم و اسلحه را تنظیم کنیم. من متوجه نشدم که بعد از شلیک صابر، دوربین به سمت پایین خم شده است. پشت اسلحه قرار گرفتم. باد میآمد و سیبل تکان میخورد. من اصلاً متوجه صابر نبودم. او برای اینکه سیبل را ثابت کند تا باد تکان ندهد یک سنگ برداشته و به سمت سیبل رفته بود و چون خم شده بود که سنگ را روی پایه سیبل قرار دهد، او را ندیدم و شلیک کردم. وقتی شلیک کردم یکدفعه دیدم صابر افتاده است. خشکم زده بود، چون صابر هشت متری با من فاصله داشت و من متوجه نشده بودم چطوری به سمت سیبل رفته است!
مرد میانسال ادامه داد: ما هیچ دشمنیای با هم نداشتم. من وقتی دیدم تیر به صابر خورده، خودم او را به بیمارستان بردم اما فوت کرد. این اتفاق خیلی برایم گران بود. او مثل برادرم بود و من هیچ مشکلی با هم نداشتیم.
بعد از گفتههای متهم، وکیل او در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند.