شناسهٔ خبر: 69713256 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

عبرت های حوادث آبان 98 و زنگ خطر تکرار اشتباهات تاریخی/ 1

راغفر : ریشه اعتراضات آبان 98 در نارضایتی های اقتصادی و تبعیض ها بود/ افزایش قیمت بنزین، هیچ گاه نتوانسته به اهدافش برسد/ هزینه قاچاق سازمان یافته بنزین را نباید مردم بپردازند

اتفاقی که در آبان 98 رخ داد، عملا نوعی انفجار اعتراضها و تحقیرهای بر هم انباشته شده، روی یک طیف گسترده ای از جوانانی است که هیچ آینده ای در برابر خود روشن نمی بینند. آبان 98 شاهد انفجار اعتراضها و تحقیرهای برهم انباشته شده بودیم. رفتارهای تحقیرآمیز برخی مقامات مهم بود. بعد از 98، با استهلاک شدید اعتماد عمومی روبرو هستیم. اعتراضات پاییز 1401، هم در تداوم اعتراضات آبان 98 بود. متاسفانه بعد از جنگ ما شاهد تغییر دیدگاه در سیاستهای اقتصادی هستیم. ما در 35 سال گذشته، به طور مکرر، شوکهای ارزی داشته ایم و هر بار که این شوکها وارد شده بخش قابل توجهی از جمعیت امنیت اقتصادی و معیشتی شان به شدت آسیب خورده است. بنابراین در شرایط کنونی با خطر تکرار رویدادهایی مانند آبان 98 و پاییز 1401 روبرو هستیم. در شرایطی که نیازمند بازگشت اعتماد مردم به نظام اقتصادی هستیم، افزایش قیمت بنزین، حافظ منافع گروه های قلیل است.

صاحب‌خبر -

گروه اقتصاد و درآمد: در پنجمین سالگرد حوادث آبان 1398 که شاید اصلی ترین علت آن افزایش قیمت بنزین بود، قرار داریم. این در حالی است که با وجود افزایش چند باره قیمت حاملهای انرژی - خصوصا قیمت بنزین - در چند دهه گذشته به بهانه ها و دلایل متعدد و روشهای گوناگون اما مشکلات فراوانی که افزایش قیمت بنزین راه حل آن خوانده می شد، هنوز به قوت خود باقیست و طرفداران افزایش قیمت -به رغم حوادث و لطمات گوناگون - به نظر می رسد که از آن عبرت نگرفته و کماکان بر نظر خود پافشاری می کنند.

 

دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، با انتقاد از برخی دیدگاه ها که برای حل مساله مرتبط با ناترازی بنزین در کشور خواهان ایجاد شوک قیمتی در آن هستند، گفت: از سال 1389 استدلالهای نخ نمایی را مرتب تکرار کردند، و عدم موفقیت در رسیدن به آن اهداف، بهترین تجربه در جامعه است. دلیلی ندارد که منتظر تکرار اتفاقاتی باشیم که نتایج آن کاملا از پیش مشخص است. بدون تغییر اساسی سیاستهایی که در 35 سال گذشته در کشور حاکم بوده ، امکان اصلاح وجود ندارد. قطعا افزایش قیمت بنزین در همین 4 ساله اول دوره ریاست جمهوری آقای پزشکیان خود را باز نشان خواهد داد و روشن می شود به آن نتایجی که گفته می شود نخواهند رسید. به این دلیل که عده ای اکنون در این کشور به دنبال دلار 120 هزار تومانی هستند. خود بانک مرکزی این کار را می کند! بنابراین مبنای دیگرش این است که مجددا و به زودی مشخص خواهد شد که این افزایش قیمت بنزین هم اثرگذار نبوده است.

 

قبل از اعتراضات آبان، شاهد شورشهای نان در مشهد بودیم

دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با حضور در جماران در گفت وگویی ضمن مرور علل بروز اعتراضات آبان 98، خاطرنشان کرد: البته ما تا قبل از آبان 98 ، حدود 80 مورد یا بیشتر موارد شورشهای نان در کشور داشتیم. شورشهایی که از 1373 در مشهد اتفاق افتاد، شهرداری خانه های غیررسمی را خراب کرد و یک خانم هم در آنجا کشته شد، مردم این جسد را روی درب آن خانه ی تخریب شده گذاشتند و در شهر گرداندند. چند روز شهر در دست معترضین بود. این شورش نان، شورش طبقات تهی دست و پایین جامعه بود. تا پیش از آبان 98 هم بالغ بر 80 اعتراض و نارضایتی در قالب ناآرامی در شهرهای مختلف صورت گرفت. بنابراین مساله مسبوق به سابقه است. حتی در دی ماه  96 هم اعتراضاتی داشتیم.

 

 

ریشه اعتراضات 98 عمدتا نارضایتی های اقتصادی بود

وی افزود: اما اعتراضات آبان 98 گستردگی و تخریب بیشتری داشت. عاملین این کار هم نوعا جوانان بسیار کم سن و سال بودند. جوانانی با سنین 15 تا 18 و 20 ساله، اکثریت قریب به اتفاق حاضرین را تشکیل می دادند. ریشه اعتراضات 98 عمدتا نارضایتی های اقتصادی بود. علت آن هم تبعیضها و نابرابریهای نظام مندی است که به دلیل سیاستهای بخش عمومی و حاکمیتی ، عملا بر بخش قابل توجهی از جامعه تحمیل شد.

 

 

بلافاصله بعد از جنگ، شاهد تغییر جدی رویکرد به مسائل اقتصادی هستیم

این اقتصاددان با بیان اینکه متاسفانه ما بلافاصله بعد از جنگ، شاهد تغییر جدی رویکرد به مسائل اقتصادی هستیم، اظهارداشت: در طول جنگ با وجود تحریمهای شدید و جنگ در کشور و حتی اختلالهایی که برای صادرات نفت به وجود آوردند، در دهه اول ما حرکات ضدانقلاب، جنگ و بی تجربگی مسئولان را داشتیم، اما صداقتی که داشتند و پایبندی آنها به قانون اساسی، باعث شده بود خدمات آموزش و پرورش ما رایگان و خدمات سلامت ما همگانی بود. میلیونها مسکن از طریق شرکتهای تعاونی مسکن با کمک دولت فراهم شد و زمین و مصالح ارزان قیمت در اختیار این شرکتها قرار دادند. تعهداتی که در قانون اساسی ذکر شده، تا حد مطلوب اتفاق افتاد. ما سال 65 ، بالغ بر 7 میلیارد درآمد ارزی داشتیم که 3 میلیارد آن را در قالب کالاهای اساسی میان مردم توزیع می کردیم. به همین دلیل مردم اصلا مساله و نگرانی درباره ارز نداشتند، چون کالاهای اساسی شان با قیمت ثابت تامین می شد.

 

 

راغفر با یادآوری اینکه البته در همان دوره هم اختلاف نظرهایی میان نخست وزیر وقت آقای مهندس موسوی و برخی مسئولان درباره تنظیم نقش دولت در مقابل نحوه عملکرد بازار وجود داشت، گفت: با اجرای برخی سیاستها، در دوره بعد از جنگ، هر چه جلوتر آمدیم، مشکلات دولتها پیچیده تر و منابع آنها محدودتر شد. در دوره احمدی نژاد قرار بود از ایشان در مجلس سوال شود، ایشان گفته بود من سوال مجلس را پاسخ خواهم گفت اما توضیح می دهم که 50درصد ارز کشور به دولت نمی آید. این وضعیت تداوم یافت و اکنون عملا منبع باثباتی در اختیار دولتها نیست که بتوانند سیاست گذاری کنند. به یک معنا باید بگوییم دولت نداریم، کابینه ای که در پاستور مستقر می شود، نه ظرفیتها و منابع لازم را دارد و نه قادر است این جهت گیری ها را تغییر دهد.

 

 

دولتها باید برنامه هایشان را با چه منابعی اجرا کنند؟

 26 درصد جمعیت 15 تا 24 سال کشور، خوراک ناآرامی ها هستند

این اقتصاددان ضمن تشریح مشکلاتی که دولتها در دوره بعد از جنگ تاکنون به واسطه اجرای برخی سیاستها با آن مواجه شده اند، ادامه داد: آقای پزشکیان در مناظره های انتخاباتی اش، حداقل بر سه مولفه ریشه کنی گرسنگی، آموزش و پرورش همگانی و خدمات سلامت عمومی تاکید کردند و برای تضمین اجرای آنها و تعهداتشان می گفتند من برای این کار گردنم را می گذارم، سوال اینجاست که این برنامه ها با چه منابعی باید اجرا شوند که تاکنون نبوده است. سال گذشته تحصیلی 920 هزار دانش آموز ثبت نام نکردند، این رقم در 1403 به 780 هزار نفر رسیده است. انباشتگی آنها سال به سال روی هم باعث ایجاد پدیده «نیت» (NEET) شده است. جمعیتی که نه تحصیل می کنند، نه کار دارند و نه مهارتی می آموزند. 26 درصد جمعیت 15 تا 24 سال کشور، جزء این طبقه هستند. اینها خوراک ناآرامی ها و ناامنی ها هستند.

 

 

آبان 98 شاهد انفجار اعتراضها و تحقیرهای برهم انباشته شده بودیم

راغفر  با تاکید بر اینکه اتفاقی که در آبان 98 رخ داد، عملا نوعی انفجار این اعتراضها و تحقیرهای بر هم انباشته شده، روی یک طیف گسترده ای از جوانانی است که هیچ آینده ای در برابر خود روشن نمی بینند، توضیح داد: به همین دلیل بخش قابل توجهی از این معترضین، همین جوانان بودند که احساسی و نوعا متعلق به طبقات پایین جامعه بودند. علت آن این است که آنها در اشکال مختلف ناامنی و محرومیت رشد کردند. این سبب شده که نسلی بسیار پرمساله عملا رشد کرده است. این نسل به دنبال بهانه است که به نحوی اعتراض خود را بیان کند.

 

 

رفتارهای تحقیرآمیز برخی مقامات مهم بود

بعد از 98، با استهلاک شدید اعتماد عمومی روبرو هستیم

اعتراضات پاییز 1401، در تداوم اعتراضات آبان 98 بود

این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا اضافه کرد: مساله افزایش قیمت بنزین در 24 آبان 98 سبب شد سر این عقده ها گشوده شود و آنها خود را به بیرون منعکس کنند. اگر چه رفتارهای تحقیرآمیز برخی مقامات مهم بود از اینکه تجاهل کنند که نمی دانستند قرار است افزایش قیمت صورت گیرد، همه به خشمی که انباشته شده بود افزود و در سطح کشور، آسیبهای زیادی هم به لحاظ اقتصادی و هم اعتمادی که بزرگترین سرمایه هر کشور اعتماد مردمش نسبت به حاکمیت است وارد و باعث شد از آن به بعد ما با استهلاک شدید اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت روبرو هستیم. بعد هم مساله پاییز 1401 را داشتیم که عملا تداوم همان مساله است، اما این بار با یک سطح گسترده تر و با حضور طیف وسیع تری از افراد شاهد هستیم. ریشه اصلی این نارضایتی ها، تبعیض ها و نابرابریهای نظام مندی است که از طریق نظام تصمیم گیری های اساسی بر جامعه در قالب سیاستهای مختلف تحمیل شده و تحمیل می شود.

 

 

نقش تعیین کننده جنبشهای جهانی که محصول سرخوردگی از حاکمیت نظامهای مالی در دنیا است

راغفر با بیان اینکه نباید از نقش جنبشهای جهانی که محصول تحقیر و سرخوردگی از حاکمیت نظامهای مالی در دنیا است غفلت کرد، گفت: آنچه که در تونس ، مصر و دیگر کشورهای عربی و حتی در برخی کشورهای اروپایی مانند ایسلند، ایتالیا ، یونان و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی رخ داد سرایت اعتراض نسبت به نظام های مالی و آزادسازیهای اقتصادی و اقتصاد رهایی است چشم پوشی کنیم. مردم به دلیل دسترسی شان به شبکه های اجتماعی ، امروزه شاهد اعتراضات در بقیه بخشهای دنیا هم هستند و خود را در جایگاهی می بینند که آنها هم باید از خودشان دفاع کنند، در حالی که ما هیچ سازوکار قانونی برای اعتراضات منطقی مردم نداریم.

 

 

مسیرهای قانونی برای اعتراض مردم وجود ندارد

وی با یادآوری اینکه همان زمان، بعضی از مقامات امنیتی و انتظامی به میان معترضین می رفتند و از آنها می خواستند که به خانه بروند و اعتراضاتشان را از مسیرهای قانونی انجام دهند، افزود: سوال اینجاست که این مسیرهای قانونی کجاست که مردم از آن مسیر اعتراضاتشان را مطرح کنند و تخلیه شوند و کسانی باشند که به این اعراضات گوش کنند و بعد اینها تبدیل به تغییر در سیاستها شود!؟

 

 

برای جبران کسری بودجه، کالاها با قیمتهای بالا به مردم عرضه می شوند

این اقتصاددان به نارضایتی بخش بزرگی از جامعه نسبت به تورم اشاره کرد و گفت: متاسفانه بعد از جنگ ما شاهد تغییر دیدگاه در سیاستهای اقتصادی هستیم. منابع بزرگی از کشور خارج شده و می شود. امروزه بسیاری از اقلامی که توسط دستگاه بخش عمومی عرضه می شوند، با قیمتهای بی سابقه ارزی به مردم تحمیل می شود. اینها باعث می شود هزینه های بسیار بزرگی به مردم تحمیل شده است. 3 سال گذشته، 2.5 میلیارد دلار واردات طلا بوده است، قطعا قیمت بسیار پایین تر از آن چیزی است که امروزه سکه ربع را که بانک مرکزی منتشر می کند، با همین افزایش قیمتهای جهانی که در قیمت طلا به وجود آمده با دلار 120 هزار تومانی محاسبه شده است. اینها هزینه هایی است که به بخش عمومی تحمیل می شود و کسری بودجه های بزرگی به وجود می آید و دولت و حاکمیت برای جبران آن متکی به یک اقتصاد کاملا وابسته به منابع طبیعی و فروش آن هستند و آن هم با این شکل تحریمهای که وجود دارد ناگزیر باید این منابع طبیعی را با قیمتهای پایین تر بفروشند و با تبدیل آنها به ریال ، باید با ریال بزرگتر و بالاتری برای تامین کسری بودجه هایشان آن را به جامعه عرضه کنند. این مساله سبب شده که ما در 35 سال گذشته، به طور مکرر، شوکهای ارزی داشته ایم و هر بار که این شوکها وارد شده بخش قابل توجهی از جمعیت امنیت اقتصادی و معیشتی شان به شدت آسیب خورده است و آنها قطعا از این وضعیت راضی نخواهند بود.

 

 

دولتها اصلا نقشی در تعیین سیاستهای اقتصادی ندارند

راغفر با بیان اینکه امروز هم مجددا علیرغم همه تاکیداتی که دولتها، چه دولت مرحوم رئیسی و چه دولت پزشکیان بر نقش عدالت اجتماعی داشتند، کماکان همان سیاستها اجرا می شود، اضافه کرد: نتیجه ای که می گیریم این است که دولتها اصلا نقشی در تعیین سیاستهای اقتصادی ندارند، آنها مجری هستند و با یک جریان ثابتی که تاثیرات گسترده تری را با مرور زمان بر اقتصاد می گذارد مواجه هستند و هر دولتی که روی کار می آید، میراث کج بزرگی را در اختیار دارد که باید آنها را مدیریت کند.

 

اقتصاد در اختیار کسانی است که پاسخگویی نسبت به نهادهای حاکم در جامعه ندارند

با خطر تکرار رویدادهایی مانند آبان 98 و پاییز 1401 روبرو هستیم

به گفته این اقتصاددان؛ علت اینکه می بینیم وضعیت اقتصادی مردم و تولید تا این اندازه آسیب می خورد این است که اقتصاد در اختیار کسانی است که پاسخگویی نسبت به نهادهای حاکم در جامعه ندارند. نهادهای حاکم هم می دانند که این افراد چه کسانی هستند، اما حتی توان طرح پرسش از آنها را هم ندارند. در چنین شرایطی، قطعا شایعات بسیار گسترده می شود و ممکن است بسیاری از آنها دروغ باشد ، اما آنچه را که آسیب می زند، اعتماد عمومی مردم نسبت به حاکمیت است. بنابراین در شرایط کنونی با خطر تکرار رویدادهایی مانند آبان 98 و پاییز 1401 روبرو هستیم، ضمن اینکه مردم امروز خسته تر از آن زمان هستند و گسترش و اثرگذاری تبلیغات رسانه های غربی و خارجی نیز بیشتر و بیشتر شده است.

 

 

نیازمند بازگشت اعتماد مردم به نظام اقتصادی هستیم

افزایش قیمت بنزین، حافظ منافع گروه های قلیل است

راغفر با تاکید بر اینکه نیازمند بازگشت اعتماد مردم به نظام اقتصادی هستیم و آن هم امکان پذیر نیست جز اینکه در ریل گذاری 35 سال گذشته، تغییر جهت اساسی ایجاد شود، در پاسخ به برخی که معتقدند عده ای از کارشناسان اقتصادی و رسانه ها به جای اینکه برای افزایش قیمت بنزین جامعه را آگاه کنند، نسبت به آن انتقاد می کنند، توضیح داد: این استدلال حافظ منافع گروه های قلیل است. افرادی که این مواضع را می گیرند، عمدتا کارگزاران برنده های این 35 سال گذشته هستند نه حامی منافع مردم. این استدلال بارها و بارها تکرار شده و همواره تلاش کردند دولتها را ترغیب به انجام این کار کنند و دولتها هم این کار را کرده اند و دفعه اول نیست.

 

افزایش قیمت بنزین، هیچ گاه نتوانسته به اهدافش برسد

مساله بنزین، یک بعدی نیست که فقط بخواهید با قیمت آن را حل کنید

وی خاطرنشان کرد: هر بار به بهانه اینکه یارانه ها به افراد پولدار تعلق می گیرد و باعث شده رانت بزرگی به جیب واسطه ها بروند  و یارانه ها باعث قاچاق شده است. آیا وقتی افزایش قیمت داده شد و بنزین از لیتری 100 تومان در سال 1389 به امروز 3 هزار تومان افزایش پیدا کرده است، آیا هیچ  کدام از استدلالهایی که مطرح می کردند، محقق شد؟ آیا موجب کاهش صادرات بنزین و یا محموله های انرژی قاچاق شد!؟ آیا سبب شد که پولدارها کمتر مصرف کنند؟ مساله بنزین، مساله ای یک بعدی نیست که فقط بخواهید با قیمت آن را حل کنید. من چند مثال می زنم تا روشن شود. من در دانشگاه الزهرا در میدان شیخ بهایی کار می کنم، آنجا کارگرانی هستند که از میدان شهریار باید به میدان شیخ بهایی بیاید. او باید صبح ساعت شش و نیم سرکارش باشد. چه ساعتی باید راه بیفتد تا برسد!؟ کدام نظام حمل و نقل عمومی وجود دارد تا از آن استفاده کند!؟ ما ناگزیرش می کنیم خودروی ارزان قیمت که هزار گونه مشکل دارد بخرد و در ضمن در مسیر رفت و برگشتش هم مسافرکشی کند. ما خودمان زیرساختهای دسترسی به حمل و نقل عمومی را فراهم نکردیم. چرا نکردیم!؟

 

 

زیرساختهای دسترسی به حمل و نقل عمومی را فراهم نکردیم

گروه های خاصی، قدرت انحصاری واردات خودروی شخصی دارند

 

این استاد اقتصاد اظهارداشت: در طول کرونا، رئیس جمهور وقت گفت ما فقط در تهران 500 اتوبوس برای حمل و نقل عمومی کم داریم. به این دلیل که سرمایه گذاری نشده است. چرا این ترافیک وحشتناک وجود دارد!؟ پاسخش این است که گروه های خاصی، قدرت انحصاری واردات خودروی شخصی دارند و با ارز آنچه که ما از چینی ها طلبکار هستیم ، خودرو وارد می کنند .با ریال بانکهایی که در اختیارشان است، تامین مالی می شوند و خودروی 13 هزار دلاری را 40 هزار دلار می فروشند. این چرخش سرمایه را هم سه یا چهار بار در سال انجام می دهند و سود بزرگی از این مسیر حاصل می شود که هیچ فعالیت تولیدی نمی تواند با آنها رقابت کند. جامعه از دسترسی به زیرساختهای حمل و نقل عمومی محروم شده و این ترافیکی است که این میزان هزینه سلامت مردم و وقت مردم و اعصاب مردم گرفتار این ترافیک شده و همین ترافیک، چشم انداز بسیار نامطلوبی به لحاظ سیاسی در مقابل جامعه قرار داده است. این وضعیت محصول سیاستهای غلط و انحصارهایی است که در اقتصاد کشور شکل گرفته است.

 

خودروها کیفیت لازم را ندارند

غلو گویی درباره میزان مصرف هم وجود دارد

راغفر با بیان اینکه همه اینها سبب شده که هر روز تقاضا برای بنزین بیشتر شود، عنوان کرد: خودروها کیفیت لازم را ندارند، چه آنها که در داخل تولید می شوند و چه آنها که وارد می شوند، خارج از استاندارد جهانی هستند و بنابراین مصرف بنزین بالا می رود. تجربه ما نشان می دهد غلو گویی درباره میزان مصرف هم وجود دارد.

 

چه کسی می تواند باور کند 20 میلیون لیتر قاچاق، سازمان یافته نباشد؟

وی ادامه داد: رسما هم اعلام می شود که ما روزی 20 میلیون لیتر قاچاق بنزین داریم. چه کسی می تواند باور کند که این حجم از قاچاق سوخت در کشور، سازمان یافته نباشد. از یک سوی، می بینیم زیرساختهای لازم برای حمل و نقل عمومی وجود ندارد و مردم گزینه ای ندارند جز اینکه قیمت بنزین را بالا ببرند و آنها هم ناگزیر پرداخت کند. گزینه ای ندارد آن کارگری که باید از شهریار کرج به میدان شیخ بهایی بیاید و کار کند. چه آمدنش و چه برگشتش. شما باید گزینه برای مردم معرفی کنید و چنین گزینه ای متاسفانه وجود ندارد.

 

با افزایش قیمت بنزین، مصرف آن کم نمی شود

قیمت بنزین به نسبت پایین می ماند، چون قیمت ارز را بالا می برید

همیشه خواستید کسری بودجه هایتان را  با افزایش قیمت ارز تامین کنید

راغفر با بیان اینکه وقتی می خواهید افزایش قیمت بنزین را ایجاد کنید باید اطمینان حاصل کنید که چه کسانی برنده هستند، گفت: با افزایش قیمت بنزین، مصرف آن کم نمی شود. استدلالهای اولیه هم همین بود که اگر ما قیمت 100 تومان را 400 تومان کنیم، مصرف آن کم می شود، اما نشد و همیشه به طور مرتب این قیمت افزایش یافت. علت آن این است که شما قیمت ارز را بالا می برید آن زمان که قیمت ارز 100 تومان بود، قیمت بنزین 13 سنت بود و اکنون کمتر از این رقم است. علتش این است که شما از آن سو، قیمت ارز را بالا بردید. شما کسری بودجه هایتان را همیشه خواستید با افزایش قیمت ارز تامین کنید. 80 میلیارد دلار درآمد ارزی کشور است که معلوم نیست کجا هزینه می شود و بخش قابل توجهی از آن برای تامین نیازهای جامعه هزینه نمی شود. بعد از آن طرف هم بانک مرکزی می گوید ما فقط سال گذشته 20 میلیارد دلار خروج ارز از کشور داشتیم. باید تغییر نگاه صورت گیرد و راه حل آن این است که ارز حاصل از فروش منابع طبیعی باید در اختیار دولت باشد.

 

باید بودجه ریزی ارزی صورت گیرد

راغفر با بیان اینکه ما لیست بالا بلند از نیازهای اساسی مردم و تولید را داریم و باید آن نیازها دسته بندی و رتبه بندی شود، اظهارداشت: باید بودجه ریزی ارزی صورت گیرد و منابع ارزی طبق آن بودجه تخصیص یابد. چرا این اتفاق نمی افتد!؟ برای اینکه یک باره 3 میلیارد و 400 میلیون به چای دبش پول می دهند. وقتی این اتفاقات می افتد طبیعی است که مردم نسبت به این اتفاقات واکنش نشان می دهند. قربانیان و آسیب خوردگان مستقیم این سیاستها مردم هستند. این گونه نیست که خروج سرمایه از کشور برای زندگی مردم اثر منفی نداشته باشد و آنها هم به طور منطقی حق دارند که سوال کنند که چرا این اتفاق می افتد. اما هیچ کسی هم هیچ پاسخی برای آن ندارد.

 

 

فقط دو نوع ارز می توانیم داشته باشیم

این اقتصاددان با بیان اینکه راه حل این است که این بازی که راه انداخته اند و نرخ ارز چند گانه ایجاد کرده اند متوقف شود، ابراز عقیده کرد: ما فقط دو نوع ارز می توانیم در کشور داشته باشیم. تک نرخی کردن ارز یک دروغ بزرگ است، چون نمی توانستند عرضه را انجام دهند، می گفتند قیمت را آنچنان افزایش دهیم که تقاضا برایش کاهش پیدا کند و از این طریق عرضه و تقاضا برابر شود. 

 

قیمت بنزین را نمی توان مستقل از قیمت ارز تعیین کنیم

هزینه قاچاق سازمان یافته بنزین را نباید مردم بپردازند

راغفر با تاکید بر اینکه قیمت بنزین را نمی توان مستقل از قیمت ارز تعیین کنیم، عنوان کرد: درآمد ارز حاصل از فروش منابع طبیعی متعلق به مردم و حتی نسلهای آینده است. تبدیل آن فقط وقتی امکان پذیر است که به اشکال دیگر سرمایه ، مانند سرمایه های طبیعی و سرمایه های انسانی تبدیل شود و درخصوص تحقیق و توسعه و سلامت و آموزش مردم که نتایجش می تواند به نسلهای آتی منتقل شود، می توان هزینه کرد. شما نمی توانید بدون اصلاحات در این حوزه و پرداختن به قیمت ارز، به مساله قیمت بنزین بپردازید. با توجه به محدودیتهایی که وجود دارد و 20 میلیون لیتر قاچاق روزانه سوخت به خارج از کشور بر اساس آمار رسمی و برخی دلایل دیگر، بخشهای دیگر حاکمیت توان طرح مساله را ندارند. نه مجلس نه قوه قضائیه و نه دولت، هیچ کدام ورود نمی کنند. هزینه های آن را نباید مردم بپردازند.

 

 

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: می گویند ما قاچاق داریم، نمی توانیم رفع کنیم، می گویند ما گوشت را با ارز 4200 تومان وارد می کنیم، اما به قیمت بالاتری به دست مردم می رسد. معنای دیگرش این است که ما توان مبارزه با فساد نداریم. یک منطقی بود در ابتدای انقلاب که فضای مملکت به شدت متفاوت و بهتر از اکنون بود، مهندس موسوی مطرح می کرد. کالا توسط دولت وارد می شد و اعتراض می کردند که چرا توسط دولت وارد می شود، به دست بازاریها بسپارید. کالا به خرده فروشان توزیع می شد و برخی از آنها کالاهای اساسی سهمیه ای را میان مردم توزیع نمی کردند و در بازار سیاه می فروختند. به همین دلیل آن زمان تعزیرات حکومتی را ایجاد کردند تا با آنها مواجه شود. تجربه مهندس موسوی تجربه بسیار موفقی بود و آنچه که اکنون رخ می دهد، دلیلی بر شکست دیدگاه مخالف آن است. به همین دلیل ما در 35 سال گذشته، شاهد افول قدرت خرید مردم، افول تولید و به دنبال آن افول اشتغال در کشور و رشد بیکاری هستیم و درآمدهای نفتی کشور هم در تعهداتی که حاکمیت باید نسبت به آن پایبند باشد مصرف نمی شود.

شدت طبقاتی شدن جامعه، باعث درونی شدن اعتراضات شده است

وی یادآورشد: آموزش و پرورش همگانی و حتی آموزش عالی، خدمات سلامت همگانی، همه تعهدات قانونی اساسی هستند و همه را شما پولی کردید. به همین دلیل بخش قابل توجهی از جمعیت نمی تواند به مدرسه برود. امسال 780 هزار نفر برای رفتن به مدرسه ثبت نام نکردند و اینها آینده امنیت اجتماعی و سیاسی را تهدید می کنند. بچه ای که نمی تواند به مدرسه برود به سرعت باید وارد بازار کار شود و چون برایش شغل نیست، باید مهارتی آموخته باشد که نکرده و از سوی دیگر با رژه اشرافیت روبرو است که در خیابانهای کشور رقم می خورد ، هویت او را به تحقیر می کشد. این رژه اشرافیت و این به شدت طبقاتی شدن جامعه، سبب شده که اعتراضها نهفته و درونی شده و دنبال فرصت برای بروز است. که می تواند هر لحظه ای باشد.

 

آیا دولت مجددا به فکر افزایش قیمت ارز است

راغفر ابراز عقیده کرد: اکنون هم برخی در دولت بیش از آنکه به فکر کنترل قیمت باشند، مجددا به فکر افزایش قیمت ارز هستند که پیامدهای آن کاملا شناخته شده است و ما 35 سال است در حال اجرای آن هستیم. پیامدهای آن به محرومیت بیشتر در جامعه، رشد طبقاتی بیشتر و تبعیضهای گسترده تر و فساد عمیق تر و وسیع تر در جامعه و خروج گسترده تر سرمایه از کشور منجر می شود. 

 

حسین راغفر

قطعا در 4 ساله اول دولت پزشکیان شکست سیاست افزایش قیمت بنزین خود را باز نشان خواهد داد

عده ای اکنون در این کشور به دنبال دلار 120 هزار تومانی هستند

راغفر با انتقاد از برخی اظهارات که خواهان افزایش قیمت بنزین هستند، گفت: از سال 1389 که همین استدلالهای نخ نما را مرتب تکرار کردند، بهترین تجربه در جامعه است. دلیلی ندارد که منتظر تکرار اتفاقاتی باشیم که نتایج آن کاملا از پیش مشخص است. بدون تغییر اساسی سیاستهایی که در 35 سال گذشته در کشور حاکم بوده ، امکان اصلاح وجود ندارد. قطعا افزایش قیمت بنزین در همین 4 ساله اول دوره ریاست جمهوری آقای پزشکیان خود را باز نشان خواهد داد که به آن نتایجی که گفته می شود نخواهند رسید. به این دلیل که عده ای اکنون در این کشور به دنبال دلار 120 هزار تومانی هستند. خود بانک مرکزی این کار را می کند! بنابراین مبنای دیگرش این است که مجددا و به زودی مشخص خواهد شد که این افزایش قیمت بنزین هم اثرگذار نبوده است. کمااینکه وقتی ما قیمت بنزین را از 100 تومان به تدریج به 3 هزار تومان رساندیم، امروز باز هم این استدلال را مطرح می کنیم.

 

باید ریشه های تورم در جامعه خشکانده شود

وی تاکید کرد: باید اقدامات دیگری صورت گیرد، باید ریشه های تورم در جامعه خشکانده شود و تا جایی که می شود، مهار تورم از شعار خارج و تبدیل به یک واقعیت در زندگی مردم شود و این هم امکان پذیر نیست جز با کاهش قیمت ارز. قیمت گذاری ارزی که توسط حاکیمت با فروش منابع طبیعی حاصل می شود، در اختیار حاکمیت و دولت است. هر میزران که قیمت آن پایین بیاید، کسری بودجه دولت هم پایین می آید و زندگی مردم هم بهبود پیدا می کند. تورم مهار می شود و تولید امکان پذیر می گردد. در شرایط کنونی اگر بخواهید یک سرمایه گذاری کوچک انجام دهید، به چندین میلیارد تومان پول نیاز است که اصلا امکان بازدهی آن وجود ندارد. حتی بهتر می دانید که پول را بانک بگذارید و بهره بزرگی از آن دریافت کنید. لازم نیست کسی سرمایه گذاری و کار و تلاش کند. در این شرایطی، اشتغال ایجاد نمی شود و دولت درآمد مالیاتی نخواهد داشت. صندوقهای بازنشستگی ما باز کماکان با گسترده شدن مشکل عدم تعادل میان منابع و مصارفشان مواجه خواهند شد و نابسامانی شان بیشتر می شود.

 

این اقتصاددان با بیان اینکه در نظام سلامت و آموزش ما مسایل وجوددارد و برای مردم دیگر امکان پذیر نیست که صاحب مسکن شوند، اظهارداشت: مجموعه این عوامل حکم می کند که تورم مهار شود. تورم با کاهش قیمت ارز امکان پذیر است و همان اراده ای که قیمت ارز را از 7 تومان به بیش از 60 هزارتومان رسانده است، باید بتواند آن را برگرداند.

 

عزم سیاسی، اولین رمز توسعه است

روشهای شکست خورده را برای افزایش قیمت بنزین مرتب تکرار می کنند

راغفر توضیح داد: در توسعه گفته می شود برای توسعه چند رمز وجود دارد و اولین آن ، عزم سیاسی است و ما این عزم سیاسی را برای این تغییرات نمی بینیم و بلکه با روشهای شکست خورده و استدلهایی که امروز هم مطرح می کنند مواجهیم و اکنون هم سالها است که تکرار کرده اند. با اینکه هر بار هم شکست خورده اند، اما باز هم همین استدلالها را به کار می برند.

 

منافع گروه های ذی نفعی در تورم است

به گفته این استاد دانشگاه؛ گروه های ذینفعی شکل گرفته که منافعشان با افزایش قیمتها تامین می شود. منافع آنها در تورم است. درست است که تورم به زیان اکثریت قریب به اتفاق جامعه است، اما برندگانی هم دارد به همین دلیل است که آنها تن نمی دهد که منافعشان از بین برود و یا حداقل محدود و یا کمتر شود. در اینجا عزم سیاسی حکم می کند که این موانع برداشته شود.

 

مقابله با این وضع حتما هزینه دارد و عده ای را ناراضی می کند

بیش از 20 سال است که در کشور فرار سرمایه داریم

وی با بیان اینکه مقابله با این وضع حتما هزینه دارد و حتما عده ای را ناراضی می کند اما آن عده گروه قلیلی از خواص در جامعه هستند، گفت: در مقابلش می تواند فرصتهای سرمایه گذاری را در کشور امکان پذیر کند. اکنون بیش از 20 سال است که در کشور فرار سرمایه داریم، چون سرمایه گذار داخلی، با این انحصارهای حاکمیتی که به وجود آمده، قادر به رقابت با آنها نیست و بنابراین پولش را از کشور خارج می کند و در کشورهای دیگر سرمایه گذاری می کند. چرا در داخل کشور خودمان که اتفاقا نرخهای مالیاتی اصلا قابل مقایسه با کشورهای همسایه مان و یا کشورهای اروپایی نیستند،  سرمایه گذاری نمی کند. به این دلیل که امکان دسترسی به حداقلهای لازم برای تولید را ندارد. نظام بانکی ما به طور کلی در خدمت واردات است ؛ چرا که سرمایه گذاری پر سود است. نظام مالیاتی ما در جهت خلاف منافع ملی عمل می کند که حمایت از تولید است. بنابراین در چنین شرایطی تولید کننده حاضر نیست بماند و در کشورهای همسایه به سهولت با نرخ بهره 4 درصد وام بانکی می گیرد. در حالی که در کشور خودش کاملا از این فرصتها محروم است. ما نیازمند اصلاحات اساسی هستیم و بدون آنها مساله انرژی، قاچاق بنزین ، ترافیک ، قیمت ارز و وضعیت صندوقهای بازنشستگی و مسائل متعدد دیگر، هیچ کدام حل نمی شوند.

 

تامین مالی برای ایجاد پروژه های زیرساختی در شرق آسیا چگونه انجام شد؟

این اقتصاددان با بیان اینکه افزایش قیمت بنزین تاکنون به تامین منابعی برای ساخت نیروگاه و سرمایه گذاری برای تامین بنزین بیشتر منجر نشده است، در تشریح سیاستی که در این خصوص در شرق آسیا مورد توجه قرار گرفته است، گفت: من سه بار با روسای جمهور این مساله را مطرح کردم در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم، 55 درصد از زیرساختها و منابع و سرمایه های فیزیکی و دارایی های بانکها از بین رفته بود. اما میزان طلب مردم از بانکها مشخص بود. یک مدل تامین مالی سرمایه گذاری ها شکل گرفت که بعدها توسط کره جنوبی، سنگاپور، چین و همه کشورهای شرق آسیا استفاده شد و از آن به عنوان یکی از رموز توسعه این کشورها نام برده شد. باید ابتدا برنامه ریزی مشخص داشته باشید، مثلا در حوزه سرمایه گذاری برای پتروشیمی ها، باید از ابتدا تا انتهای فرایندهای لازم برای ساخت محصول نهایی چه برای عرضه و چه برای صادرات شناسایی شود. که به آن زنجیره تامین می گویند.

 

راغفر ادامه داد: در این فرایند لازم است برنامه ریزی دقیق صورت گیرد، وقتی نیازهای اساسی را در کشور لیست می کنید، برنامه های مشخصی تعریف می شود که در آن نمی توانید برای همه برنامه ها منابع تامین کنید، ژاپنی ها همه صنایعشان را به سه دسته تقسیم کردند، در مرحله بعد صنایع اول که صنایع با چشم انداز آینده بود را در دستور کار گذاشتند، بانک مرکزی پول چاپ می کرد و به بانک عاملی که ورشکسته است می داد و بانک موظف بود زنجیره تامین مربوط به آن را تامین مالی کند، این پول در پایان سال تبدیل به کالایی که قابل عرضه به بازار بود تبدیل می شد و ارزشش بیش از منابعی بود که به این فرایند تزریق شده است، چرا که ارزش افزوده هم به این فرایند اضافه شده و ضمنا میلیونها شغل ایجاد کرده بود. ما اصلا چنین برنامه ای نداریم. بنابراین باید یک برنامه دقیق و مشخص وجود داشته باشد. بخش قابل توجهی از منابع ریالی ما از این طریق تامین می شود.

 

چرا تجربه های موفق درکشور ما مورد توجه قرار نمی گیرند؟

وی خاطرنشان کرد: امروزه وزارت نیرو، رقم بزرگی از دولت طلبکار است. از طرف دیگر ما با محدودیتهای عرضه برق در کشور روبرو هستیم، اگر وزارت نیرو این زنجیره تامین تولید برق را در کشور تعریف کند و دولت این منابع را در اختیار وزارت نیرو بگذارد، مشروط به اینکه در فرایند تولید منجر به افزایش تولید برق در کشور و تولید ژنراتورهای برق در کشور شود ، تولید رونق پیدا می کند و ما با مشکلات کنونی برق روبرو نیستیم و اشتغال گسترده ای فراهم می شود. پرسش اینجاست چرا تجربه ای که کشورهایی مانند ژاپن، چین و کره انجام دادند، در داخل کشور ما اتفاق نمی افتد!؟ پاسخش بحث برانگیز است اما قطعا یکی از آنها جهل سیاستگذار است و دیگر طمع واردات است، چرا که در واردات پولهای بسیار بزرگی جابجا می شود و دیگری نفوذ و توطئه علیه منابع ملی است. بنابراین ما باید برای تامین سرمایه، برنامه ریزی کنیم.

 

نمی شود با افزایش قیمت بنزین، مساله بنزین را حل کنیم

هر بار که افزایش قیمت بنزین داده شده، مساله بدتر شده

به گفته راغفر؛ اقتصاد یک مجموعه در هم تنیده و بسیار پیچیده است. نمی شود با تغییر یک عنصر یا افزایش قیمت بنزین، مساله بنزین را حل کنیم. این امکان پذیر نیست. حل مساله در گرو تغییر یک پارامتر یایک متغیر اقتصادی نیست و به مجموعه ای از سیاستهای به هم متصل و مرتبط و در هم تنیده وصل است. بنابراین باید با دقت بسیار بیشتری انجام گیرد، در غیر این صورت می تواند تصویر موجود را بدتر کند. کما اینکه هر ساله، هر بار که افزایش قیمت بنزین داده شده، مساله بدتر شده، نه مصرف کمتر شده و نه عادلانه تر توزیع شده است و نه قاچاق کمتر شده و نه تولید در کشور افزایش پیدا کرده است. هیچ تضمینی وجود ندارد و تجربه عملی ما نشان می دهد این مساله محقق نخواهد شد.

 

این اقتصاددان در رابطه با اشاره به این ادعا که باید برای کاهش قاچاق، قیمت بنزین را افزایش داد، گفت: نهادهای نظارتی و بخشهای مختلف حاکمیت اعم از قوه قضائیه، مجریه و مقننه همه می دانند و عاملان این نابسامانی ها را می شناسند. زورشان نمی رسد که با آنها مواجه شوند. بهمن 1399 که قرار بود آقای رئیسی در خرداد 1400 رئیس جمهور شوند، هر روز از معجزات دستگاه قضایی و کشفیاتش در برنامه تلویزیون برنامه هایی پخش می کردند. من خودم چند موردش را شاهد بودم. یکی ورود 58 هزار خودروی قاچاق خارجی و دیگری بحث قاچاق دارو بود که انواع مختلف نابسامانی ها ، از جمله واگذاری 3200 معدن به افراد خودی در افراد در درون حاکمیت بود. این پروندها ها به کجا رسید؟ آیا می شود 85 هزار خودروی قاچاق در کشور داشته باشی و قابل ردیابی نباشد!؟ معنایش این است که دولت از درآمد مالیاتی اش محروم می شود و نابسامانی اش برای مردمی است که در طبقات پایین هستند و هزینه زندگی شان بالا می رود.

 

اراده ای برای نظارت وجود ندارد، نه اینکه نمی دانند چه کسانی قاچاق می کنند

راغفر ابراز عقیده کرد: اینکه می گویند نمی توانیم نظارت کنیم، معنای دیگرش این است که اراده ای برای نظارت وجود ندارد، نه اینکه نمی دانند چه کسانی این کار را می کنند. آنها که این کارها را می کنند، گروههای قدرتمندی هستند. علیرغم اینکه آنها را می شناسند اتفاقی نیفتاده است. من در یکی از کمیسیونهای اقتصادی دولت، از شخص مرحوم رئیسی پرسیدم که مساله 85 هزار خودرو چه شد!؟ چرا باید دارو در ناصرخسرو توزیع شود، در حالی که آنچه که وارد و تولید می شود، بارکد دارد و توسط وزارت بهداشت توزیع می شود، چرا وسط ناصرخسرو توزیع می شود، آن هم داروی 500 هزارتومانی 25 میلیون تومان به مردم درمانده و مستاصل فروخته می شود. ایشان فقط گفتند بله کاملا درست است، وقتی من قوه قضائیه بودم، پرونده های متعددی از فساد دارو وجود داشت.

 

نظارتها ضعیف نیست، واردکنندگان قاچاق قدرتمندند

وی با بیان اینکه اگر این پرونده ها به سرانجام رسیده چرا به مردم گزارش نمی شود، گفت: نظارتها ضعیف نیست، واردکنندگان قاچاق قدرتمندند و آنها که در نظام نظارتی حضور دارند، نمی توانند با آنها مواجه شوند.

 

اعتراضات آبان 98 به این دلیل رخ داد که صدای مردم شنیده نمی شد

این اقتصاددان به دیداری که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با رئیس جمهور داشته است اشاره کرد و یادآورشد: مستقیما خدمت آقای پزشکیان عرض کردیم که هزینه افزایش قیمت بنزین و ارز را تنها مردم می پردازند. ایشان هم اظهار کردند به هیچ وجه هیچ سیاستی را اجرا نمی کنند که به زیان منافع مردم و آسیب زا برای معیشت مردم باشد، اما در همین مدت حضور دولت چهاردهم 66 درصد قیمت نان افزایش یافته. بنابراین باید توجه داشت در پاسخ به این پرسش که چرا مردم در برابر قیمت نان اعتراض نمی کنند، باید گفت چون آنها که باید اعتراض کنند، افرادی هستند که کمترین صدا را در نظام تصمیم گیریها دارند بنابراین به اشکال مختلف خودکشی و خودسوزی اعتراضاتشان ختم می شود و نه به گوش مسئولین برای پاسخگویی می رسد. نظامی که صدای مردم را بتواند برساند نداریم، خصوصا صدای طبقات پایین را. پدیده آبان 98 به خاطر این بود که صدای مردم شنیده نمی شد و ما سازوکاری برای شنیدن صدای مردم نداریم.

 

همچنین دکتر جعفر خیرخواهان، پژوهشگر اقتصاد سیاسی و دکتر حسین رجب پور، اقتصاددان نیز در گفت وگوهایی با جماران، ضمن بررسی زوایای مختلف حوادث آبان 98 و اجرای اصلاحات اقتصادی، به بیان دیدگاه های خود پرداختند.

 
 

اخبار مرتبط

انتهای پیام