گروههای تبهکار و مرتبط با جرایم سازمان یافته آن حلقه گم شدهای هستند که در جریان نبرد امنیتی میان تهران- تلآویو گاهی از پیش چشم بسیاری از ناظران داخلی و تحلیلگران دور ماندهاند. برای فهم جایگاه جرایم ازمان یافته در اقدامات خرابکارانه سرویسهای خارجی به ویژه موساد، ابتدا باید به ویژگیها و کارکردهای این مفهوم حقوقی- سیاسی بپردازیم.
اساسا به اجتماع بیش از دو نفر که برای تامین کالا- خدمات از مسیرهای غیرقانونی استفاده میکنند و هدف نهایی آنها رسیدن به «سود مالی-مادی» است، گروه مرتبط با جرایم سازمان یافته گفته میشود. این گروهها که صورتی «پنهانی» به زیست خود ادامه میدهند برای ایجاد چرخه پایدار انتقال کالا- خدمات غیرقانونی قدم به ورای مرزهای ملی گذاشته و در یک منطقه جغرافیایی اقدام به «شبکهسازی» میکنند.
این گروهها به دلیل آنکه دایما سعی دارند تا از چشمان قانون پنهان مانده و به صورت مستمر به کسب سود مادی بپردازند، بستر مناسبی برای سرویسهای خارجی ایجاد میکنند تا بدون به خطر انداختن عوامل خود به داخل کشور هدف نفوذ کرده و اقدام به جمعآوری اطلاعات، خرابکاری و حتی عملیات ترور کنند. به عنوان شبکههای قاچاق فعال در مرزهای کشور بستر مناسبی برای انتقال افراد، سلاح، ریز پرندهها و غیره به داخل محیط سرزمینی هستند. در بسیاری از مواقع این تبهکاران از افراد سیاسی- ایدئولوژیک سرویسهای اطلاعاتی یا گروههای تروریستی آگاه نیستند اما برای کسب سود مالی- مادی با افراد همکاری میکنند.
جیسون برودسکی، کارشناس موسسه امریکایی «خاورمیانه» اخیرا در توییتی با استناد به اطلاعات ارایه شده از سوی سخنگوی قوه قضاییه، شبکه قاچاق مشروبات الکلی در مرزهای شمالغربی کشور را عامل انتقال ابزار ترور شهید فخریزاده در آبسرد دماوند اعلام کرد. پیش از این شبکه تلویزیونی اسراییل سعی داشتند با ارایه تصویری جهتدار، ترور شهید فخریزاده را نوعی عملیات نفوذ پیچیده نشان دهند که صرفا وابسته به عملیاتهای نفوذ پیچیده است. اگر صحت گزارش اخیر قوه قضاییه مورد تایید دستگاههای امنیتی باشد، آنگاه سوال دوم آن است که عوامل موساد از چه طریقی وارد کشور شده و پس از انجام عملیات موفق به خروج از کشور شدند؟ در این سناریو ممکن است شبکه قاچاق انسان در مرزهای شرقی و غربی کشور با استفاده از شگردهای سنتی خود زمینه ورود این افراد به داخل ایران را فراهم کرده باشند.
ردپای استفاده موساد از شبکه جرایم سازمان یافته به سالها قبل باز میگردد. به عنوان مثال در مرداد 1399 یک تبعه جمهوری آذربایجان، عدهای اوباش را استخدام و به آنها اعلام کرد که با صاحب کارگاهی در شورآباد به اختلاف خورده و برای تسویهحساب شخصی میخواهد تا محل کار وی را آتش زده و تخریب نماید. ظاهرا به هر یک از افراد دخیل در این اقدام خرابکارانه نفری 270 میلیون تومان پرداخت شده بود. پس از تخریب و آتش زدن کارگاه ظاهرا مشخص شد که این مکان متعلق به سازمان انرژی اتمی و کارفرمای یاد شده عامل موساد بوده است! در جریان این عملیات خرابکارانه سرویس خارجی اسراییل با استخدام تبعه کشوری ثالث با شبکه سازمان یافته اوباش ارتباط گرفته و با پرداخت پول به خواسته رسیده است.
طی سالهای اخیر بازوی امنیتی رژیم صهیونیستی یعنی موساد، بارها از ظرفیت شبکه جرایم سازمان یافته برای جاسوسی، خرابکاری، ایجاد امکان عملیاتی و ترور استفاده کرده است. آگاهی از این امر و توجه نخبگان علمی، رسانهای و سیاسی به این تهدید نوپدید به کشور کمک میکند تا با هوشیاری بیشتری فعالیتهای دشمن را رصد کرده و آماده برخورد با اقدامات خصمانه آنها باشند. تجربه بلند شدن ریزپرندهها در کشور و برخی اقدامات خرابکارانه دشمن ایجاب میکند تا دستگاههای ذیصلاح با دقت بیشتری فعالیتهای گروههای تبهکار و غیرقانونی را رصد و «هشدار عمومی» درخصوص همکاری احتمالی آنها با سرویسهای جاسوسی منتشر کند. در این روند رسانه ملی وظیفه دارد تا حداکثر اطلاعرسانی را برای افزایش آگاهی جامعه و هوشیار کردن آن در برابر تهدیدات احتمالی انجام دهد.