به گزارش خبرنگار رکنا، نکته جالب در خصوص این باند سرقت ، حادثهای بود که برای اعضای این باند رخ داد این بود که ابتدا یکی از سارقان در حین سرقت در بالکن متوجه حضور صاحبخانه می شود ، اقدام به فرار می کند از بالکن به پایین پرتاب می شود و بدشانس تر از همه اینکه بعد از فرار وقتی سوار ماشین همدستش شده بود و در حال فرار بودند گیر یک موتورسواری می افتند که هم کنجکاو بود و هم حس پلیس بازی داشت این موتورسوار به آنها شک می کند و با تعقیب شان و گزارش به پلیس 110 باعث دستگیری غافلگیرانه اش در بیمارستان می شود !
پس از شناسایی و بازداشت این موتورسوارهای مرموز، دیگر اعضای باند نیز توسط مأموران پلیس کلانتری دستگیر شدند و پرونده آنها به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران ارجاع داده شد تا روند رسیدگی به جرم آنها ادامه یابد.
در ادامه گفتگو با دو نفر از سارقان بالکن روی شمال تهران را می خوانیم:
چند سال دارید؟
۱۹ سال
به چه جرمی بازداشت شدهاید؟
سرقت از منزل
برایمان از آخرین سرقتی که انجام دادید و پس از آن بازداشت شدید، تعریف کنید؟
صبح همان روزی که بازداشت شدیم، من با ماشین پژو ۴۰۵ خودم در خیابانها در حال تردد بودم.
یکدفعه محمد گفت: همینجا وایسا تا من برگردم.
پس از نیم ساعت، محمد به سمت ماشین آمد، اما به وضوح نمیتوانست به درستی روی پاهایش راه برود. از او پرسیدم که چرا پایش اینطور شده است.
او پاسخ داد: از بالکن یک خانه افتادم پایین.
در آن لحظه بود که فهمیدم او برای سرقت رفته است.
چرا از بالکن پرت شده بود؟
محمد توضیح داد که هنگام سرقت، وقتی صاحبخانه را دید، برای فرار از طبقه اول به پایین پریده، اما پایش پیچ خورد و آسیب دید.
بعد از آن چه کردید؟
اول به خانه برگشتیم، اما درد پای محمد به قدری شدید بود که مجبور شدیم به بیمارستان برویم. در بیمارستان ما شناسایی شدیم و نهایتاً بازداشت شدیم.
سابقه سرقت دارید؟
نه، این اولین باری است که بازداشت میشوم.
قبل از سرقت شغل خاصی نداشتید؟
نه، شغل مشخصی نداشتم.
همدستانتان را از کجا میشناختید؟
از هم روستایی های خودم بودند.
متهم دوم پا شکسته
چند سال داری؟
۲۷ سال.
به چه جرمی بازداشت شدهای؟
سرقت از منزل.
شگردت برای سرقتها چه بود؟
ما از راه تراس به خانهها میرفتیم.
سوژههایت را چطور شناسایی میکردی؟
وقتی چراغهای خانه خاموش میشد، متوجه میشدم که احتمالاً کسی در منزل نیست.
بیشتر کدام طبقهها را سرقت میکردی؟
طبقه اول یا دوم، به طوری که از آنجا بتوان از بیرون به خانه وارد شد.
با چه روشی در بالکن یا پنجرهها را باز میکردی؟
با پیچگوشتی.
چه شد که بازداشت شدی؟
یک بار برای سرقت به خانهای در نیاوران رفته بودیم. فکر میکردم صاحبخانه در منزل نیست، بنابراین از بالکن بالا رفتم. وقتی داشتم در را باز میکردم، دیدم کسی به سمت پنجره میآید. از ترس، خودم را به پایین پرتاب کردم که پایم شکست.
بعد به بیمارستان رفتم. متوجه شدم که یک موتورسواری ما را دیده و مشکوک شده بود. او تعقیبمان کرد و به پلیس گزارش داد. به همین دلیل، ماموران پلیس رسیدند و ما دستگیر شدیم.
در زمان سرقت، حالت عادی داشتی؟
نه، مشروبات الکلی خورده بودم و تعادل خوبی برای راه رفتن نداشتم.
قبل از اینکه دست به سرقت بزنی، شغلت چه بود؟
کارگر ساختمان بودم.