شناسهٔ خبر: 69703978 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

پرچم صلح بر قله‌های حکومت مهدوی

انسان در اسلام پیش از اقامه هر صلحی باید با خویشتن در صلح باشد و از آشفتگی رها شده باشد، گاهی برخی مسئولانی که در دنیا سخن از صلح به میان می آورند، درون خود انسان‌های آشفته‌ای هستند و به دوستی با فطرت خود نرسیده‌اند، بنابراین محتوای وجودیشان با ادعایشان صدق نمی‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، صلح مفهومی جهانی است که امروزه بارها به عناوین و بهانه‌های مختلف نام آن را در گوشه و کنار دنیا می‌شنویم، بسیاری از سیاستمداران از این واژه عمیق و پرمفهوم به‌عنوان دستاویزی برای گرفتن رأی و افزایش مقبولیت اجتماعی خود استفاده می‌کنند و بسیاری از استعمارگران آن را به‌عنوان سرپوشی بر جنایات آشکار خود به‌کار می‌برند، اما صلح در اسلام معانی عمیق‌تر و دقیق‌تر از خودآرام‌طلبی نفسانی و خودخواهانه اومانیستی غرب دارد، صلح در اسلام عرصه‌ها و حیطه‌های مختلف الهی، انسانی و فراانسانی دارد که انسان را در حق برخورداری از آرامش تنها نمی‌داند و بر ایجاد امنیت و مودت میان انسان و طبیعت تأکید دارد، در نزد آفریدگار یکتای آفرینش تمام مخلوقات از حق زنده ماندن و زندگی کردن برخوردارند و هیچ موجودی ولو انسان حق تعدی به ساحت بی‌بدیل آفرینش خداوند عالم را ندارد.

رگه‌هایی از نگاه اسلام به صلح را در غرب امروز نمی‌توان دید

حجت‌الاسلام یحیی جهانگیری، مبلغ بین‌المللی و استاد حوزه و دانشگاه به خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: هنگامی که به اسلام نگاه می‌کنیم، نگاه اسلام به صلح، یک نگاه بسیار عمیق، گسترده و راهبردی است، خود واژه اسلام از واژه سلم آمده است، یعنی صلح و صلح بخشیدن؛ اسلام مسلمانان را تشویق می‌کند به سلام دادن به یکدیگر و هر گفتار ما باید با سلام باشد، ورود ما به کارها باید همراه با سلم و سلام باشد.

وی با بیان اینکه در دنیای امروز اگر از صلح سخن گفته می‌شود، اسلام نیز واژه صلح را دارد و واژه‌های هُدنه و سلم را نیز در کنار آن دارد، می‌افزاید: حتی رگه‌هایی از نگاه اسلام به صلح را در غرب امروز نمی‌توان دید؛ هُدنه به معنای پایان جنگ است و هنگامی است که جنگی تمام شود، یک صلح هم داریم که همان چیزی است که در غرب به‌عنوان صلح مطرح می‌شود، اما با عبور از این‌ ها درمی‌یابیم که اسلام مفهوم عمیق‌تری به نام سلم دارد.

پرچم صلح بر قله‌های حکومت مهدوی

این مبلغ بین‌المللی مذهبی ادامه می‌دهد: سلم معنای عمیقی است که در غرب به سختی می‌توان معادلی برای آن پیدا کرد، اسلام می‌گوید شما صلح را تنها نباید میان انسان‌ها جست‌وجو کنید، بلکه صلح باید در عمق وجود شما نیز وجود داشته باشد، کسی که با خود در صلح و سلم زیست نمی‌کند هرگز نمی‌تواند برای دیگران فضایی مملو از صلح و سلم ترسیم کند و در همین راستا است که اسلام از حقوق گوناگون می‌گوید.

حجت‌الاسلام جهانگیری بیان می‌کند: در رساله حقوق امام سجاد (ع) این حقوق به‌روشنی تبیین می‌شود، امروز اگر غرب سخن از حقوق به میان می‌آورد ما عمق این حقوق را که در اسلام با مطرح ساختنش درباره حتی اعضای بدن مواجهیم درمی‌یابیم، اسلام از حقوق حیوانات می‌گوید، از حقوق گیاهان و از حقوق زمین و آبادی‌ها که بر عهده انسان است، اسلام می‌گوید انسانی که حق اعضای بدن خودش، حق روحش، حق قلبش را به جا نیاورده است، این انسان اساساً از سلم درون برخوردار نیست، این انسان آشفته با خود چگونه می‌خواهد صلح را در جهان منتشر و مستقر کند؟

صلح با خود، مقدمه‌ای برای صلح با دیگران

وی خاطرنشان می‌کند: اسلام یک ساحت مهم از صلح را که پیگیری می‌کند، صلح درون است و به همین خاطر است که دعوت می‌کند به عبادت و به ارتباط با خدا، انسان اگر خدا در زندگی‌اش نباشد نمی‌تواند چیزی را جزو منافع خود ببیند؛ کسی که درون او حسادت وجود دارد، کبر وجود دارد، خودبرتربینی وجود دارد چگونه می‌تواند با دیگران صلح کند، این تضاد میان جان انسان و جهان پیرامونش چیزی است که ما امروز در جهان شاهدش هستیم، بسیاری از مسئولانی که در دنیا سخن از صلح به میان می‌آورند درون خود انسان‌های آشفته‌ای هستند، بنابراین محتوای وجودیشان با ادعایشان صدق نمی‌کند و این سخنان به ظاهر زیبا منجر به صلح عملی در سطح جهانی نمی‌شود.

کارشناس و مبلغ بین‌المللی با بیان اینکه عرصه دومی که اسلام برای صلح مطرح می‌کند، می‌گوید: صلح با حیوانات و به‌طور اعم موجودات است، این مسئله‌ای است که در غرب هم مطرح است، اما چیزی که اسلام می‌گوید به تعبیر علامه عبدالله جوادی آملی دست یافتن به آن برای انسان بسیار دشوار است، چرا که مفاهیمی فرازمینی است که بشر هرگز نمی‌تواند ذات آن را درک کند.

پرچم صلح بر قله‌های حکومت مهدوی

حجت‌الاسلام جهانگیری یادآوری می‌کند: ما در احادیث و روایات داریم که کسی حق زدن به صورت حیوان برای تأدیب را ندارد، اسلام می‌گوید وقتی حیوانی را ذبح می‌کنید، حق ندارید آن را مقابل چشم حیوان دیگری انجام دهید، اسلام می‌گوید با حیوانات هم باید در صلح باشید و حق ندارید به حیوانات ولو موذی آسیب بزنید، حتی اگر پشه‌ای باعث آزار شما می‌شود، شما اجازه کشتن او را ندارید و حتی حق ندارید که او را به سختی از خود برانید، او هم حق حیات دارد، قرار نیست که انسان به خود اجازه بدهد که حقوق سایر موجودات جهان هستی را از میان ببرد، غربی که حتی حیوان دوستی‌اش هم در راستای منافع و لذت‌های انسان است کجا و این معارف بلند و متعالی کجا؛ حج، عرصه خودنمایی عرصه‌های مختلف صلح است، اسلام عنوان می‌کند که هنگامی که انسان به حج مشرف می‌شود حق ندارد مشاجره کند، حج یک کارگاه عملیاتی چگونه در سلم زیستن و با صلح بودن است، در حج زن و مرد، سیاه و سفید، پولدار و فقیر از هم جدا نیستند و همه ملزم هستند که همزیستی کنار هم را تجربه کنند؛ اسلام تنها به‌طور نظری نیست که مدعی صلح است، بلکه کارگاه عملی و بستری برای تمرین و یادگیری چگونه در صلح زیستن را نیز در اختیار قرار می‌دهد.

اربعین، مصداقی بارز از صلح است

وی عنوان می‌کند: از دیگر درخشش‌های صلح در عرصه اجتماعی حرکت عظیم و نورانی اربعین است، اربعین حسینی نیز نمونه‌ای از در صلح زیستن است، شما ببینید که چگونه این حرکت عظیم با کمترین تنش مدیریت و هدایت می‌شود بی‌آنکه سازمان یا تشکیلات دولتی خاصی از آن محارست کند، فرد می‌آید و خانه‌اش را در اختیار می‌گذارد، امکانات زندگی‌اش را با جمع عظیمی صادقانه سهیم می‌شود، تا صلح را و هم‌زیستی را در کنار هم و در مسیر تحقق یک هدف مشترک تمرین کنند، اسلام همچنین از حقوق آب می‌گوید، از حقوق طبیعت، به ما از در صلح بودن با طبیعت می‌گوید و اخلاقی در طبیعت بودن را بر ما واجب می‌گرداند، اسلام حتی از حق انسان‌هایی که روحشان به دیدار پروردگار شتافته است نیز سخن به میان می‌آورد و این در حالی است که در غرب تنها افرادی که امروز و اینجا در جهان هستند مورد بحث قرار می‌گیرند و اگر فردا روز کسی نباشد سخنی از او به میان نمی‌آید.

استاد حوزه و دانشگاه در پایان تاکید می‌کند: یکی از مهم‌ترین عرصه‌های عرضه صلح زمان ظهور حضرت صاحب‌الزمان (عج) است، روایت داریم که در آن زمان گرگ و میش با هم و در کنار هم زندگی می‌کنند و حیات به‌گونه‌ای تعالی می‌یابد که گرگ و میش هریک به امور خود می‌پردازند، بی‌آنکه یکی از آن‌ها مورد خشونت قرار بگیرد، همچنین در روایات داریم که پس از ظهور حضرت حجت (عج) چنانچه دختری در شب با طلا و جواهرات بسیار از عراق به شام قصد سفر داشته باشد مسیرش را به سلامت طی می‌کند، بی‌آنکه برایش کوچک‌ترین مزاحمتی پیش بیاید، معنای اصلی و فلسفه اصلی انتظار ظهور همین تحقق صلح است، برخی نقش شمشیر و جنگ را پررنگ می‌کنند، در حالی که در حقیقت امر اینچنین نیست و ظهور به سبب آینده بلند و ملکوتی و سرشار از سلمی که ترسیم می‌کند حائز اهمیت است.

پرچم صلح بر قله‌های حکومت مهدوی

به گزارش ایمنا، اسلام اگرچه بارها بر ضرورت صلح و حقوق موجودات گوناگون یا حتی حق اعضای مختلف جسم و جان انسان بر او سخن گفته است اما به همین تذکر بسنده نکرده است و مناسکی را برای تمرین سلم و انسانیت در نظر گرفته است، پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) صلح و مهربانی پیامبران پیشین خود را به درجه اعلی رساند و بالاترین مرتبه صلح جهانی در زمان ظهور حضرت صاحب‌الزمان (عج) به خواست خدا به‌زودی تحقق خواهد شد، پیش از آن وظیفه ما احیای صلح و آشتی با فطرت الهی جاری در روحمان و مطالبه و جهاد برای احیای آن در سطح جامعه و جهان اس، ما تا آخرین قطره خون جهاد خواهیم کرد تا خاطر مظلومان عالم را از گزند ستمگران و غاصبان امن کنیم به‌ویژه با تمام اسلام و تمام انسانیت در کنار مردم مقتدر و مظلوم غزه خواهیم ایستاد و برای آزادی قدس شریف تلاش خواهیم کرد، چرا که به فرموده رهبر معظم انقلاب مسئله فلسطین کلید رمزآلود فرج است.