روزنامه اطلاعات نوشت: راه آشنای این مقامات، فرافکنی و انداختن تمام گناهان به گردن دیگران و سلب مسئولیت از خود و نزدیکان است. مرحوم ترکان به اینها می گفت «فرقه طلبکار» که با استفاده از رسانه های رسمی و به خرج مردم، کار خود را پیش می برند و همیشه از دولت و خزانه باج می گیرند. از فرصتها به نفع خود بهره می گیرند، مجلس آرایی می کنند و میکوشند دولت را یکسره در اختیار گیرند؛ اما از بخت بدشان، قانون اساسی ریاست جمهوری را به رأی مستقیم ملت سپرده و اینها هیچ جایی در قلب و روح جامعه ندارند. حتی زبان و طرز سلوک و سخنشان هم با توده مردم و افراد مقبول و مرجع جامعه متفاوت است. به تمام معنا فرقه اند.
در سالهای اخیر به ساخت روایتهای پرشور اما بی محتوا و جعلی روی آورده اند. با بحران سازی، اولویتهای جامعه را به تأخیر انداخته و بنیانهای زیست مردم و کشور را فرسوده و تخریب میکنند.
«زمستان سرد» یکی از عبارتها و روایتهای جعلی بود که مدتی با آن بازی کردند و وعده دادند که چه فتح و فتوحی خواهند کرد، اما معلوم شد نقش به آب و نفت و گاز می کشیدند. سالهای مهم و طلایی را با دفع وقت و پرداختن به فرعیات و حواشی طی کردند تا کار به ناترازیها و فرسودگی زیرساختها رسید و مردم در انتخاباتی که همه چیز دست خودشان بود، آنها را کنار نهادند تا ایران را نجات دهند.
اینک دوباره همان روایت را رمزگذاری کرده اند و با اسم شبِ «زمستان سرد»، فعال شده اند تا دولت منتخبِ ملت را زمینگیر کنند و نالایق نشان دهند. در شرایط نامتعارف و دشواری که فشار بی سابقه خارجی و سایه های شوم جنگ در اطراف ماست، تدبیرها را با تحریک و شایعه ناکار می کنند.
ناترازی برق و احتمالا گاز را در آستانه فصل سرد موضوعی مناسب برای تحریک افکار و عواطف علیه دولت پزشکیان یافتهاند. وزیر نیرو و بسیاری از مدیران سابق باید پاسخگو باشند، اما به قاعده ای که بالاتر گفته شد، نه تنها پاسخگو نیستند، احتمالا مدعی و طلبکار هم شده اند.
دولت پزشکیان، راست و بی دروغ با مردم روبرو شده و از دو امر ناخوشایند (بین الشّرین)، یعنی مازوت سوزی و تعطیلی صنایع با قطع موقت و برنامه ریزی شده برق مردم به صورت هدفمند و مساوی، دومی را کم ضررتر دانسته تا سلامت و جان طبقات محرومتر در شعاع نیروگاهها را تضمین کند. حالا یک مدعی بیسواد و عوامفریب، جداول بی ربطی را منتشر میکند و می نویسد خاموشیها برای محرومان و مناطق حاشیه شهرهاست تا مرفهین در شمال تهران برق داشته باشند! زهی وقاحت!
به دنبال این سخنران عوامفریب، بلافاصله اعضای فرقه ماموریت می یابند که عواطف عمومی را تحریک و مردم را به بهانه قطع برق علیه دولت بشورانند. کاری که رسانه های خارج کشور، خاصه اینترنشنال و گروهک رجوی، از چند ماه پیش آغاز کردند و به درستی می دانستند که تنیدگی زندگی در شهرهای ایران به ویژه کلانشهرها، با قطع شریانهای مهمی چون برق و گاز و بنزین و آب، می تواند فجایع بزرگ و آشوبهای غیر قابل کنترل به وجود آوَرَد.
حال باید وزارت اطلاعات و ناجا کشف کنند که این هماهنگی چگونه ایجاد شده است و در پی چه اهدافی این شعارها را دنبال می کنند؟ خاصه که این دلسوزان محرومین، نظیر فلان نماینده پرشوری که درباره قطع برق محرومان می نویسد یا آن خطیب فضای مَجازی که به فالوورهای فرقه طلبکار خط میدهد و گاهی برایشان خطابه می خواند، خودشان در پاسداران و مناطق لوکس تهران زندگی می کنند.
دولت اینک درگیر چهار مشکل یا موضوع حیاتی است که چون دره ای در راه مملکت قرار گرفته است. دو معضل اجتماعی – فرهنگی و دو موضوع ملی – میهنی! پوشش بانوان، فضای مجازی، جنگ و ناترازی انرژی. مخالفان که خود رتق و فتق امور دستی داشته اند، به خوبی از اهمیت و عظمت این موانع و مشکلات باخبر هستند.
حال نگاهی به این موارد می اندازیم:
پزشکیان و دولتش در پرتو همدلی و وفاق ملی، می کوشند موضوع حجاب را با اقناع اجتماعی و رأفت و مشارکت مردم و تعلقات انسانی و دینی که ذات و ماهیتی فرهنگی دارد، حل و فصل کنند و اضطراب جامعه از دخالتهای انتظامی و سخت افزاری را که نقیض فرهنگ و باور انسانها، خاصه نسل جوان است، کنار بگذارند.
آنان می دانند که قانون اگر با اقناع و پذیرش عمومی همراه نباشد به سرنوشت قوانین ویدیو و ماهواره دچار و موجب وهن دستگاه قانونگذار، ضابط و آمر در حکومت خواهد شد. به علاوه هویت مرزی حجاب که آن را میان عرف اجتماعی و باورهای مذهبی قرار می دهد، ممکن است هر دو را از هم دور کند و در صورت تشدید خشونت و سخت گیری به رویارویی و خسران کامل برای جامعه و دین منجر شود.
پزشکیان آشکارا گفته هوادار فرهنگسازی و مدارای اجتماعی است. برعکس، گروههای مزبور می خواهند او را تحت فشار قرار دهند تا با ورود پلیس و نیروهای شبه انتظامی و بسیج، آنان را از وظایف اصلی دور کنند و مردم را رودر روی آنان قرار دهند. اقلیت تندرویی که در خیابان و مترو جاهای دیگر موجب تنشهای گاه و بیگاه می شوند، کسانی هستند که یکدستی و وفاق ملت – دولت را مزاحم می دانند و با سوءاستفاده از ابزارهای رسانه ای که در اختیار ایشان است، جامعه را مضطر نشان میدهند و می کوشند در میان متدینین و برخی مقامات حکومت، خود را ناجی دین و ایمان مردم نشان دهند؛ حال آنکه حقیقت چیز دیگری است.
در باره فضای مجازی هم به روشنی می توان شرایط را تبیین کرد. در اینجا هم همان اقلیت شعبده بازی می کند. آنان یک بار هم علیه فسادپروری و چپاول فیلترشکن فروشان به میدان نیامده اند، اما علیه اینترنت پرسرعت و باکیفیتی که کنترل پذیرتر خواهد بود، تجمع میکنند و شعار می فروشند تا ضمن حفظ نفوذها و حمایت از منفذهای حیات منتفعان، در دل مسئولان و دینداران خوف ایجاد کنند و باز هم خود را در کف خیابان و باند اینترنت به عنوان ناجی بفروشند.
یک سخن برای فهم فاجعه کافی است و آن اینکه هر فضای فاسد و خطرناک و وسوسه انگیزی در اینترنت ایران باز است اما باید پولش را به افراد خاص بدهید و فیلترشکن خریداری کنید. امروز یک دانش آموز دهساله می تواند راهی پلیدترین سایتهای مستهجن و تباه شود و تنها باید یک فیلترشکن خوب، از یک قاچاقچی مجازی بخرد. دولت پزشکیان باید به این فاجعه خاتمه دهد و ضمن افشای اسامی مافیای فیلترشکن، باید جلو نفوذ دشمنان خارجی را در زیرساختهای ملی نیز بگیرد. زیرا شبکه های اینترنت کنونی که دروازه بانهایش مافیای مذکور است، ساحل دامگذاری و نفوذ خارجی هم هست.
در موضوع جنگ بارها سخن گفته شده است و هماهنگی دیپلماسی و میدان، از شتابزدگی یا غفلت جلوگیری می کند. سیاست خردمندانه، اجتناب از جنگ، درعین حفظ بالاترین سطوح بازدارندگی و دفاع از مرز و ارض و امنیت وطن است. جلب رضایت مردم و همدلی ملت با دولت، نیروهای مسلح و دیگر ارکان حکومت، پایه و ستون قدرت بازدارنده و دشمن شکن ماست.
دولت پزشکیان می کوشد با همدلی تمام دلسوزان و وفاق افراد کاردان و دلسوز، از این برهه بگذرد. اما مخالفان و منتقدان، مدعیان و طلبکاران، در فکر انتقام شکستی هستند که از او خورده اند و انتظارش را نداشتند. مملکت را میراث طبیعی خود و رفقا و فامیلهایشان می دانند و تاکنون پاسخگوی رفتار و گفتارشان نبوده اند. اما دنیا دارد عوض می شود و مردم دوست و دشمن را شناخته اند. حتی تشت رسوایی دشمنانی که لباس دوست می پوشند نیز بر زمین افتاده است. صدایش را نمیشنوید؟