«این درگهِ ما، درگهِ نومیدی نیست» این ندایی بود از سوی صاحب حرم مطهر در گوش و جان عباس آقا! هر بار که او را نپذیرفتند باز آمد تا بتواند راهی پیدا کند برای خدمت کردن. با خودش عهد کرده بود به این صحن و سرا درآید و هر طور شده خدمتی کند، نه اینکه دنبال لباس خادمی و جایگاه اجتماعیاش باشد، او با تواناییای که از خود سراغ داشت میخواست برای آدمهایی مانند خودش که نابینا هستند، کاری کند که زیارت بهتر و شایستهتری را تجربه کنند.
عباس یزداندوست حالا سه سالی میشود که خادمیار کشیک هفتم بارگاه منور رضوی است و در بخش کتب و انوار خدمت سوی سلطان خراسان میبرد. خادمی که برعکس خیلی از ما، ندیده عاشق این همه زیبایی و شکوه صحن و سرای رضوی شده؛ چرا که دل را وصل صاحبخانه کرده است.
دوست دارم آقا من را ببیند
یک بار برگه تقاضایش گم شد، بار دیگر درخواستش رد شد، دفعه بعدی با توجه به نابینا بودن، مجوز جذبش به عنوان خادمیار صادر نشد، اما او از این مسیر برنگشت، ناامیدی برای کسی که دلش را به این حرم و بارگاه منور وصل کرده است، معنایی نداشت. او تعریف میکند: «یک بار به لطف امام رضا(ع) در موقعیتی قرار گرفتم که به یکی از خادمان توضیح دادم اگر کتب ادعیه با خط بریل وجود داشته باشد شرایط زیارت نابینایان تسهیل میشود، همین طور نحوه ایجاد و استفاده را گفتم. آن نفر من را معرفی کرد و بعد افرادی در بخش کتب و انوار گفتند ما به چنین فردی نیاز داریم و این گونه شد که مسیر خدمت من در حرم مطهر درست شد».
عباس آقا دنبال این نیست که آدمهایی در این شهر او را در لباس خادمی ببینند، این لباس برای او ارزشمند است اما کافی نیست. او قلباً دوست دارد خدمتی کرده باشد و این خدمت به چشم حضرت(ع) بیاید. او میگوید: «روزی که با من تماس گرفتند و گفتند کارهای خادمیاری من تکمیل شده و میتوانم در خدمت زائران آقا باشم، زمان را نمیفهمیدم و فقط میخواستم زودتر شیفت خدمتی من برسد. برایم مهم بوده و هست که در این فضا خدمت کنم و برای زائران آقاجان کاری کنم و خود آقا من را ببیند».
قرآن و کتب خط بریل اضافه شده است
عباس یزداندوست هر آنچه شناخت و توانایی در این ۵۴ سال حیاتش در زمینه استفاده از کتب خط بریل کسب کرده را به کار گرفته تا به قول خودش یک کار اساسی کرده باشد. او تعریف میکند: «از روزی که در این بخش کارم را آغاز کردم، تلاشم این بوده بتوانم همراه سایر خادمان، قرآن و کتب ادعیه خط بریل را در دسترس زائران نابینا قرار دهم، برخی را پیگیری کردیم تا تهیه شود و سپس قفسه مخصوص را ایجاد و ساماندهی کردیم تا زائران از آنها استفاده کنند».
او ادامه میدهد: «تا سال ۱۴۰۰ که من وارد شدم کتاب و قرآن خط بریل بسیار کم بود اما با پیگیریها و همکاریهایی که شد اکنون شرایط فرق میکند و کتابها و قرآنهای بیشتری با خط بریل تهیه شده است».
او درباره هدف جدید خود برای خدمت به زائران نابینا میگوید: «این عزیزان وقتی به حرم مطهر مشرف میشوند دوست دارند مانند بقیه زائران گعده فرهنگی و مذهبی داشته باشند. دوست دارند با هم ذکر توسل داشته باشند، تلاشم این است تا زمینه این کار برای آنها فراهم شود».
۲ شبانهروز در حرم مطهر ماندم و زیارت اساسی کردم
او هرگز با چشم سر فضای حرم منور را ندیده اما چشم دلش تصورات زیبایی نسبت به حرم مطهر در او ایجاد کرده و همین نگاه معنوی سبب شده او از کودکی دلداده این صحن و سرا شود، خودش تعریف میکند: «زمانی که کودک بودم و در روستا زندگی میکردیم، خیلی دوست داشتم به حرم مطهر بیایم، اما شرایط زندگی طوری بود که هر دو سه سال این اتفاق میافتاد. وقتی هم میآمدیم با پدرم مشرف میشدیم. سن پدرم زیاد بود و در آن شلوغی روضه منوره من را جلو نمیبرد تا دستم به ضریح برسد و از این قضیه اذیت میشدم».
آن فضای نورانی روضه منوره، آن لحظه زیبای چنگ انداختن به ضریح و همهمه جمعیت برای عرض ارادت در همان کودکی در ذهن عباس آقا شکل گرفته بود، او میخواست زمان بیشتری را در این فضا باشد، اما همیشه با گریه از این موقعیت گذر میکرد. اما یک روز نوبت دست انداختن عباس به ضریح و آرام شدنش رسید و او خودش این شرایط را مهیا کرده بود. خادم این روزهای حرم با لبخند از آن خاطره یاد میکند؛ «من آن زمان با استفاده از کتابهای بریل تحصیل میکردم. یک روز نامه معرفی من به بهزیستی مشهد را نوشتند تا از شهرستان به مشهد بیایم و کتابهایم را بگیرم. پدرم به سختی اجازه داد با مأمور بهزیستی بیایم کتابها را بگیرم و برگردم، کتابها را که گرفتیم در فضایی نزدیک حرم مطهر در حال سلام دادن به حضرت(ع) بودیم که تصمیم گرفتم دستم را از دست مأمور بهزیستی دربیاورم و فرار کنم. پس از فرار خودم را به حرم منور رساندم. حسابی خودم را به ضریح چسباندم و دو شبانهروز در حرم مطهر ماندم و از زیارت اساسی لذت بردم».
او ادامه میدهد: «وقتی هم برگشتم روستا همه من را دعوا کردند، منتظر یک کتک مفصل از سمت خانواده هم بودم ولی چون از نزدیکی حرم با تلفنهای سکهای با آنها تماس گرفته بودم آرام شده بودند و به خیر گذشت».
مثل بچگیام نگرانم میشوند
علاقه این خادم به صحن و سرای رضوی در همه این سالها در دل او مانند یک چشمه جوشیده است تا حدی که بارها و بارها با شرایط متفاوتی که داشته راه شهرستان به مشهد را در پیش گرفته تا خود را به زیارت امام رضا(ع) برساند. بعد هم که در بخش فناوری و مخابرات دادگستری استخدام میشود مدام درخواست انتقال به مشهد میدهد تا بتواند خود را به همسایگی شاه خراسان برساند که این اتفاق سرانجام ۳۰ سال پیش رقم میخورد. جالب است بدانید بازنشستگی و پس از آن خادم شدن در حرم مطهر هم از این شوق زیارت در وجود او کم نکرده است. عباس آقا تعریف میکند: «این روزها و میان دو شیفت خدمتیام هر وقت صبح زود فرصت شود، ماشین میگیرم و خودم را به حرم مطهر میرسانم. هر بار هم میآیم زیارت و حضور در فضای حرم منور آرامم میکند و هنوز هم مانند همان بچگی اعضای خانواده صبح که بیدار میشوند و میبینند نیستم و نگرانم میشوند».
خدمت عباس یزداندوست در این سه سال در بارگاه منور رضوی سبب خیر برای نابینایان شده است، حالا با همت بلند او و همکاری مدیران آستان قدس رضوی قرآن و کتب ادعیه با خط بریل بیشتری در دسترس نابینایان است و خود عباسآقا هم از دلدادگان نابینای حضرت(ع) میخواهد خود را به حرم منور برسانند و در کنار زیارت و حال معنوی از این ظرفیت استفاده کنند.
زائرانی که دیگر با خود قرآن و ادعیه نمیآورند
در حال حاضر در دفاتر کتب و انوار صحنهای آزادی، انقلاب، گوهرشاد، رواقهای حضرت معصومه(س)، دارالسیاده، دارالمرحمه و ورودیهای باب الرضا(ع) و باب الجواد(ع) کتابهای مخصوص زائران نابینا در دسترس است. خدمتی که از ۱۰ سال پیش در دارالسیاده آغاز شده و از یک سال و نیم پیش در دیگر نقاط حرم مطهر نیز فعال شده است.
عباس یزداندوست معتقد است آستان قدس رضوی با استفاده از کتابهای بریل بیشتر و همچنین بهرهمندی از خادمان نابینا میتواند فضای خدمتی به زائران با شرایط خاص را متفاوت کند. یزداندوست توضیح میدهد: «کتابهای با خط بریل ظرفیت تعداد کلمات کمتری را دارند، به عنوان مثال یک کتاب بریل در حجم یک جلد قرآن فقط ظرفیت یک جزء قرآن را دارد، به همین خاطر لازم نیست مفاتیح کامل را در یک جلد کتاب بریل جا داد و میتوان همین کتاب منتخب ادعیه را به شکل یک کتاب بریل درآورد تا به این ترتیب کتب ادعیه زیاد و در دسترس همه زائران نابینا باشد. از طرفی فکر میکنم باید ظرفیت حضور خادمان نابینا در حرم منور بیشتر باشد، به عنوان مثال وقتی من در یک شیفت خدمتی کتابهای بریل را مرتب میکنم، هفته بعد که میآیم به هم ریخته است در حالی که اگر یک کتابدار با شرایط من در مجموعه باشد امورات را در این مدت پیش میبرد و به نیاز زائران هم پاسخ میدهد».
خاطره شیرین زیارت گروهی از نابینایان اصفهانی در گوشه ذهن عباس یزداندوست ماندگار شده است، خاطرهای که حال او را به واسطه خدمت به زائران حضرت خوب میکند، او تعریف میکند: «یک سال پیش آمده بودند، پس از دیدارشان با هم گفتیم و خندیدیم و کلی تشکر کردند که کتب ادعیه و قرآن با خط بریل به حرم مطهر اضافه شده است، آنها میگفتند سالهای گذشته با خودشان یک چمدان قرآن و ادعیه خط بریل میآوردند».