آگاهی تنها جاده یک طرفهای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آیندهای روشنتر و شکوفاتر بسازد.
اما جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاهتر شویم به ناآگاهیهای خود بیشتر پی میبریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کم چالشتر و فرزندان بالندهتری را خواهیم داشت.
خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهیبخشی، مجموعه بستههای مشاورهای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالشهای کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص میپردازد تا با راهکارهای کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار بیستم با عنوان «لزوم شناسایی خلق و خوی فرزند» را مطالعه میکنید.
تا اینجا در بستههای مشاورهای با مفاهیمی آشنا شدهایم که به ما کمک میکند تا به روشی کارآمد به نیازهای هیجانی فرزندانمان پاسخ دهیم. نیازهای هیجانی بسیار مهم است که به کفایت برآورده شوند برای آنکه بتوانیم حد کفایت را شناسایی کنیم و به آن عمل کنیم لازم است بپذیریم فرزندانمان با خلق و خوی خاص خودشان متولد میشوند و تفاوتهای فردی دارند، حتی با خواهر و برادرهایشان که تقریباً شرایط یکسان دارند متفاوت هستند.
خلق و خو را فرزند با خودش به لحاظ ژنتیکی به همراه میآورد اما به این معنا نیست که ما تسلیم خلق و خو شویم و هر رفتار ناکارآمدی را به خلق و خو نسبت دهیم و از مسئولیت پرورش شانه خالی کنیم. قبلاً بیان کردیم وقتی میگوییم عاملی در شکلگیری عامل دیگر نقش دارد به این معناست که نقش آن را در تصمیمگیریمان لحاظ کنیم نه اینکه تسلیم تأثیر آن شویم.
دانشمندان فیزیک وقتی روی طراحی موشکها کار میکنند همگی اذعان دارند که جاذبه زمین بر توانایی پرواز موشک اثر دارد اما به این معنا نیست که چون جاذبه اثر دارد پس موشکها قادر نخواهند بود تا از زمین جدا شوند و اوج بگیرند، بلکه در طراحی موشکها با توجه به فرمولهای کشف شده تأثیر جاذبه را برآورد و در طراحی لحاظ میکنند بدین ترتیب موشک نیروی لازمه را برای غلبه بر جاذبه و اوج گرفتن در اختیار دارد.
شناسایی و جهتدهی به خلق و خو
بدین ترتیب در شکلگیری خلق و خو و ژنتیک مجبور هستیم اما اینکه چگونه این ویژگیها را شناسایی و جهت دهیم کاملاً توانمند و صاحب ارادهایم؛ برای مثال خلق و خو به مثابه یک برگه است که ما میتوانیم داخل آن چیزهایی بنویسیم یا ترسیم کنیم. کاغذها اندازههای متفاوتی دارند؛ خلق و خوی فرزندانمان به صفحات کاغذ بیشباهت نیست اگر اندازه کاغذ ما A5 است نمیتوانیم انتظار داشته باشیم به اندازه کاغذ A4 در آن مطلب بنویسیم یا ترسیم کنیم.
این یک حقیقت است که کاغذ A4 دو برابر کاغذ A5 فضا برای کار دارد (توانایی و ویژگیهای فردی فرزند) اما نکته مهم این است که چه چیز داخل کاغذها نوشته میشوند و چقدر ما از امکان فضای بیشتر استفاده میکنیم. ممکن است کاغذ ما دو برابر کاغذ دیگر فضا داشته باشد اما ما فقط به اندازه دو سطر درون آن مطلب بنویسیم و در عوض کسی که کاغذش نصف کاغذ ماست از بیشتر فضای صفحه استفاده کرده باشد.
با آشنایی به خلق و خوی فرزندانمان میتوانیم به شکوفایی و بالندگی او کمک کنیم. مهم نیست ظرف وجودی فرزندانمان چقدر است، مهم آن است که چه چیزی و چقدر درون آن میریزیم؛ اگر بیشتر از ظرفیت باشد لبریز میشود. بسیار دیدهایم افرادی را که در مراحل درسی و هنری بسیار موفق بودهاند اما ناگهان همهچیز را کنار میگذارند و برای همیشه از ادامه راه انصراف میدهند از طرفی مواردی وجود دارد که فرد از گنجایش بالایی برخوردار است اما به علت بیتوجهی به جنبههای خلقی، تواناییهایش نادیده گرفته میشود و فرد در مسیر بالندگی قرار نمیگیرد.
برای مثال فرزندمان به لحاظ خلقی بیباک و طالب هیجان است؛ گاهی این کودکان با القاب بد خطاب میشوند و اطرافیان این ویژگی را سرزنش میکنند اما والدین با کفایت به این ویژگی فرزندشان جهت میدهند تا از مسیر سازنده نیاز هیجان خواهیاش پاسخ بگیرد. شاید صخرهنوردی، پارکور و... را پیشنهاد بدهند. ما نمیتوانیم با خلق و خو و ویژگیهای شخصیتی فرزندانمان بجنگیم بلکه باید به آنها جهت دهیم.
ممنوعیت مقایسه و قضاوت
اگر دو فرزند با دو خلق و خوی متفاوت داریم که کاملاً بدیهی است؛ حق نداریم آنها را مقایسه و قضاوت کنیم اگر یکی از آنها اجتماعی است و دیگری اجتماعی نیست این صرفاً تفاوت است و حق نداریم این ویژگیها را خوب و بد کنیم. اجتماعی بودن هم باید هدایت و کارآمد شود. گاهی دیدهایم با تقویت زیاد این ویژگی کودک تمام انرژی خود را معطوف این میکند که از طرف جامعه تأیید شود. والد باکفایت میداند اجتماعی بودن تا حدی کارآمد است و در حد کفایت آن را به فرزندانش میآموزد.
فرزند معاشرتی بیشتر با دیگران تعامل دارد و از در جمع بودن استقبال میکند اما فرزند دیگر تمایلی به در جمع بودن ندارد. همگی میدانیم که ما انسانها به حدی از اجتماعی بودن نیاز داریم تا بتوانیم در جامعه حضور پیدا کنیم و در روابط اجتماعی شرکت کنیم و به بالندگی برسیم. میتوانیم با تکیه بر تدبیر و در نظر گرفتن خلق و خوی فرزندمان به تنهاخواهی او جهت دهیم و علاقه اجتماعی را تا جایی که بتواند با تکیه بر آن به نیازهایش پاسخ دهد در او پرورش دهیم و به شکوفایی برسانیم اما توجه داشته باشیم هرگز فرزند تنهاییخواه ما به یک فرد اجتماعی تبدیل نخواهد شد.
انتهای پیام