شناسهٔ خبر: 69682286 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

دفاع خونین از فرزند

عصر روز یک‌شنبه بیستم آبان‌ماه به مأموران پلیس پایتخت خبر رسید دو پسر جوان و مرد میانسالی در یکی از خیابان‌های اطراف بیمارستان سینا درگیری خونینی را رقم زده‌اند و در جریان آن مرد میانسال به شدت زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده است. 

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: مرد میانسالی که در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران به هواخواهی پسرش وارد درگیری شده بود با دو ضربه چاقو به قتل رسید. قاتل یک ساعت پس از حادثه از سوی مأموران پلیس پایتخت بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. 
عصر روز یک‌شنبه بیستم آبان‌ماه به مأموران پلیس پایتخت خبر رسید دو پسر جوان و مرد میانسالی در یکی از خیابان‌های اطراف بیمارستان سینا درگیری خونینی را رقم زده‌اند و در جریان آن مرد میانسال به شدت زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده است. 

 هواخواهی پسر 
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری ۱۰۹ بهارستان به بیمارستان سینا اعزام شدند. مرد ۴۹ ساله‌ای به نام حمید با دو ضربه چاقو به قفسه سینه و شکمش به شدت زخمی شده بود و در اتاق عمل تحت درمان بود. بررسی‌های نشان داد لحظاتی قبل دو پسر جوان با هم درگیر می‌شوند که مرد میانسال به هواخواهی پسرش وارد درگیری می‌شود و با چاقوی طرف مقابل زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل می‌شود. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مسئولان بیمارستان اعلام کردند تلاش تیم پزشکی برای نجات جان مرد زخمی نتیجه‌ای نداشته و وی بر اثر خونریزی شدید در اتاق عمل به کام مرگ رفته است. 

 تحقیقات میدانی 
بنابراین پرونده درگیری رنگ خون گرفت و قاضی موسی رضا‌زاده، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. 
تیم جنایی در نخستین گام از پسر مقتول تحقیق کردند. وی گفت: «در حال رفتن به خانه‌مان بودم که دیدم موتورسیکلتی مرا تعقیب می‌کند. وقتی به نزدیکی خانه‌مان رسیدم، ترک‌نشین موتورسیکلت راه مرا سد کرد و به من چپ‌چپ نگاه کرد. او می‌گفت هرچه زودتر از محل دور شوم، به همین دلیل با هم درگیر شدیم که با صدای فریاد‌های من پدرم از خانه بیرون آمد. ما با هم درگیر بودیم که پسر جوان با چاقو به پدرم حمله کرد و دو ضربه به او زد و بعد هم به سرعت از محل فرار کرد. سپس پدرم را به بیمارستان رساندیم، اما او فوت کرد.»
مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی قاتل ادامه دادند که شاهدان عینی اعلام کردند قاتل پسر جوانی به نام فرزان است که همراه خانواده‌اش چند خیابان آن‌طرف‌تر زندگی می‌کند. به گفته شاهدان، متهم همراه دوستش سوار بر موتورسیکلتی بوده و در خیابان دور‌دور می‌کرده تا اینکه با پسر مقتول روبه‌رو و با او درگیر می‌شود و در نهایت هم در این درگیری پدر پسر جوان به قتل می‌رسد. 

 بیمار روانی 
بررسی‌های مأموران نشان داد قاتل مشکل روحی و روانی دارد و هرچند روز یک‌بار داخل خیابان می‌آید و برای دیگران عرض‌اندام می‌کند. با شناسایی قاتل، مأموران او را در محل زندگی‌اش بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. 
متهم در بازجویی‌ها به قتل مرد میانسال اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «من تحصیلکرده هستم و لیسانس حقوق دارم، اما از چند سال قبل مشکل روحی و روانی پیدا کردم. همزمان با تحصیل ورزش هم می‌کردم و در رشته بوکس مقام محلی هم دارم و وقتی مشکل روحی و روانی پیدا کردم، ورزش را هم کنار گذاشتم. سه سال قبل بیماری‌ام بیشتر شد و در بیمارستان روانی بستری شدم و تحت درمان قرار گرفتم. مدتی بستری بودم و بعد از مرخص شدن هم پزشک برایم دارو تجویز کرد و من هم مصرف می‌کردم. مدتی بود که قرص‌هایم را کنار گذاشته بودم و فکر می‌کردم حالم خوب شده است.»

 پلیس خیالی 
قاتل ادامه داد: «وقتی دارو نمی‌خوردم، توهم می‌گرفتم و فکر می‌کردم افرادی مرا تعقیب می‌کنند و قصد دارند اذیتم کنند. از آنجایی که ورزشکار بودم، احساس می‌کردم پسران خلافکار محله‌مان به من حسودی می‌کنند و می‌خواهند مرا معتاد کنند. از سوی دیگر افراد خلافکار محله همیشه فکر می‌کردند من پلیس هستم و آنها را تحت نظر دارم و می‌خواهم آنها را به پلیس لو بدهم و گیرشان بیندازم. هر چقدر به آنها می‌گفتم من مأمور نیستم و آدم عادی هستم، باور نمی‌کردند. هر زمانی که همراه پدرم بیرون می‌آمدم، افرادی ما را تعقیب می‌کردند و گاهی هم مدعی می‌شدند من در تعقیب افراد خلافکار هستم. روز حادثه پدرم خانه نبود و من هم بدون اجازه از خانه بیرون آمدم و از دوستم خواستم با موتورسیکلتش در خیابان دور‌دور کنیم. در حال پرسه‌زنی بودیم که احساس کردم افرادی در تعقیب ما هستند و وقتی به پسر جوان رسیدیم، او به من چپ‌چپ نگاه کرد و من هم به او اعتراض کردم. او به من گفت باید هرچه زودتر از محله آنها بروم و من هم به او گفتم که محله ما هم هست، به خاطر همین موضوع، با هم درگیر شدیم. او چاقو داشت و من با پخی چاقوی خودم چند ضربه به سرش زدم. با داد و فریاد ما مرد میانسالی وارد درگیری شد، اما من خبر نداشتم که او پدر پسری است که با او درگیر شده‌ام. مرد میانسال از پسرش طرفداری کرد و من هم متوجه نشدم و چند ضربه با چاقو به او زدم. دوستم با دیدن این صحنه فرار کرد و من هم وقتی دیدم مرد میانسال خونین شده از ترس فرار کردم و به خانه‌مان رفتم.»
متهم پس از اعتراف به دستور بازپرس جنایی برای مشخص شدن سلامتی روحی و روانی‌اش به پزشکی قانونی منتقل شد. تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.