البته این بدان معنی نیست که در این فهرست بازیکنان جوان حضور ندارند، بلکه چند نفری هستند و اتفاقا سعید سحرخیزان هم به عنوان یک چهره جوان دیگر به تیم فراخوانده شده، ولی شاکله اصلی همان تیم مسن است که قلعهنویی نشان داده به آنها ارادت خاصی دارد.
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران ظاهرا در پی آن است تا با برتری قطعی در این دو بازی حضور ایران در جام جهانی ۲۰۲۶ را نهایی کند و بعد به این سمت برود که به جوانان تیمش فرصت بیشتری دهد. البته اگر چنین کند، این موضوع هم چندان بدون عیبونقص نیست. پیشتر هم اشاره شد که این تصمیم قلعهنویی به اندازه کافی عجیبوغریب است؛ چون معمولا پس از قطعیشدن حضور در جام جهانی، سرمربیان به سمت ساختن ترکیب اصلی تیمشان در جام پیشرو میروند و رفتهرفته بازیکنان مد نظر را محک میزنند.
اینکه قلعهنویی با کهنهسربازهای تیم ملی صعود را قطعی کند و بعد بخواهد در بازیهای فیفادی منتهی به جام جهانی از ترکیبی دیگر استفاده کرده و سپس در جام جهانی به ترکیب مسن خود برگردد، به قدر کافی میتواند آفت برای تیم ملی داشته باشد. البته با درنظرگرفتن تمام برنامههای قلعهنویی و با احتساب همین اعتقادش به افراد مسن، باز هم قلعهنویی عدالت را درباره فهرست جدید تیم ملی رعایت نکرده و بهسادگی، آنهم برای چندمین بار، از کنار دعوت رامین رضاییان عبور کرده است.
شاید چنین به نظر بیاید که قلعهنویی در راستای جوانگرایی چنین کرده ولی همانطورکه فهرست تیم ملی نشان میدهد، سرمربی کنونی تیم ملی فوتبال ایران اعتقاد چندانی به این ماجرا ندارد و ترجیحش استفاده از بازیکنانی است که به آنها اعتماد دارد. هرچند قلعهنویی برای این فهرست جدید هم دوباره مورد نقد قرار گرفته ولی این بار ترجیح داده در مقام پاسخگویی برآید.
قلعهنویی در پاسخ به سؤالی درباره علت عدم دعوت رامین رضاییان گفت: «یک روز تشریف بیاورید دفتر پک، ما یک ماتریس داریم. تمام بازیکنان در آن ماتریس به صورت هفتگی چک میشوند. چند دقیقه بازی کردند، چه تأثیری داشتند. همه بازیکنان در این لیست هستند و ما دوشنبهها جلسه داریم تا لیگ برتر و لژیونرها را بررسی کنیم».
همین چند جمله قلعهنویی به اندازه کافی ایراد و باگِ ماتریس مورد نظرش را روشن میکند. او در شرایطی از ماتریسی حرف میزند که میگوید به صورت هفتگی بازیکنان را بررسی کرده و تأثیر آنها را میسنجد و بسته به آن، آنها را به تیم ملی میخواند که چند مورد از همین ماتریس با هم نمیخواند.
درست با استناد به همین گزارهها میشود به طور قطعی گفت که تفکرات قلعهنویی در این زمینه ایراد مهمی دارد؛ چهبسا اگر چنین نبود، نباید اسم روزبه چشمی بین نفرات دعوتشده به تیم ملی کنونی دیده شود. قلعهنویی در حالی تصمیم گرفته روزبه چشمی را دعوت کند که این بازیکن در طول یکی دو ماه اخیر درگیر مصدومیت شد و از روزهای آرمانیاش فاصله گرفت و یکی از بدترین دورههای فوتبالیاش را به لحاظ دوری از مستطیل سبز سپری کرد.
اینجا اولین مشکل ماتریس امیر قلعهنویی رخنمایی میکند؛ روزبه با توجه به چه مترومعیاری به تیم ملی رسیده است؟ از سوی دیگر، این پرسش مطرح میشود که آیا تأثیرگذاری رامین رضاییان در ترکیب استقلال، بیشتر از روزبه چشمی نیست؟ این مورد را با چشمان بسته هم میتوان تأیید کرد و بر آن صحه گذاشت. از سوی دیگر، شاید اینطور عنوان شود که بهجای هفتگی، عملکرد بازیکنان در طول ماه یا ماههای اخیر مورد بررسی قرار گرفته که اگر چنین باشد، باز یک معمای دیگر در این فهرست جدید خودنمایی میکند؛ معمایی که مستقیما سیدحسین حسینی را نشانه میرود. قلعهنویی برای این اردو ظاهرا به اجبار رو به دعوت از محمدرضا اخباری، بهترین دروازهبان لیگ ایران، آورده است.
او این روزها بالاتر از علیرضا بیرانوند، بهترین عملکرد را داشته ولی در اردوهای قبلی جایی نداشته است. این دوره هم که دعوت شده، بدترین دروازهبان لیگ، یعنی سیدحسین حسینی نیز حاضر است. او فقط یک بازی را توانسته در لیگ برتر کلینشیت کند و بیشترین تعداد گل خورده را در بین دروازهبانهای دعوتشده دارد. اینجا اگر ملاک عملکرد ماهانه باشد، باز قلعهنویی و ماتریس مد نظرش باید پاسخگویی این ابهام باشند که در یک ماه گذشته چهچیزی از حسینی دیدهاند که او را شایسته دعوت به تیم ملی دانستهاند؟ ضمن اینکه حتی با
در نظر گرفتن این مورد، اعضای کادر فنی باز هم باید پاسخی منطقی به این سؤال بدهند که چطور اثرگذاری رامین رضاییان در استقلال را در همین بازه زمانی ندیدهاند؟ چنین ابهاماتی به این دلیل مطرح میشود که اعضای کادر فنی تیم ملی، با استفاده از کلمات و عبارات خاص، رو به فرافکنی نیاورند. واضح است که انتخاب بازیکنها و دعوتکردن آنها به تیم ملی، حق مسلم سرمربی است؛ پس بهتر است بهجای اشاره غیرواقع به ماتریس، به این مورد رجوع شود که چنین بازیکنانی در اندیشه فنی سرمربی میگنجند و بقیه خیر، وگرنه چه رامین، چه روزبه و چه سایر بازیکنان مسن، هیچکدام نمیتوانند در درازمدت دردی از فوتبال ملی ایران دوا کنند. همانطورکه پیشتر عنوان شده، پسندیده است که قلعهنویی و کادرش شهامت بیشتری به خرج داده و رو به جوانگرایی بیشتر بیاورد تا سودش را در ادامه فوتبال ملی ببرد و بس.