شناسهٔ خبر: 69596421 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

در گفت‌وگوی «جوان» با اکبر صحرایی، نویسنده کتاب‌های طنز دفاع مقدسی مطرح شد

طنز دفاع مقدس راه رفتن روی طنابی باریک است

روزنامه جوان

معتقدم بخش اعظمی از فرهنگ دفاع مقدس منتقل نشده است و با ابزار طنز می‌توانیم آن را به جوان و نوجوان کشورمان نشان دهیم، البته به شرط اینکه خسته‌کننده نباشد. من فکر می‌کنم می‌توانیم از ابزار طنز برای انتقال مفاهیم دفاع مقدس به نسل جدید که حضرت آقا هم فرمودند، استفاده کنیم

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: اکبر صحرایی از نویسندگان مطرح و پرکار کشورمان است که تاکنون بیش از ۳۰عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در قالب رمان، داستان کوتاه و بلند، زندگی‌نامه، خاطرات و طنز به نگارش درآورده است. او که با رمان «حافظ هفت» (سفرنامه رهبرمعظم انقلاب به استان فارس) برگزیده جایزه ادبی جلال آل‌احمد و سه دوره نیز برنده جایزه کتاب سال دفاع مقدس شده است، این بار «مجموعه طنز دو جلدی علاف‌ها» را در انتشارات کتاب جمکران منتشر کرده است. «جوان» در گفتگو با این نویسنده طناز حوزه ادبیات پایداری به بررسی و آسیب‌شناسی این عرصه و علل عدم‌اقبال نویسندگان به آن پرداخته است. 
 
در یک دوره زمانی نوشتن طنز در مورد جبهه و دفاع مقدس با واکنش‌های منفی روبه‌رو می‌شد که علت آن هم احتمال وهن فضای دفاع مقدس بود، چطور شد شما به این عرصه بسیار مهم و البته حساس وارد شدید؟
به نظر من یکی از دلایلی که دوستان نویسنده وارد این حوزه نمی‌شدند، بدون تعارف سختی کار بود. بالاخره طنز نوشتن در مورد یک دنیای رئال و جدی خیلی مشکل است و لایه‌های متفاوتی دارد، چنانکه در ادبیات جهانی و کشور خودمان هم کار‌های طنز کم داریم و صرفاً مختص حوزه دفاع مقدس هم نمی‌شود، چون در حوزه‌های داستان و رمان‌های عمومی هم چنین مشکلاتی داریم، بنابراین در زمینه این مبحثی که به آن اشاره کردید، فکر می‌کنم سخت‌تربودن این عرصه در مقایسه با عرصه‌های دیگر باعث شده بود دوستان عزیز نویسنده با وجود اینکه در حوزه‌های دیگر قوی بودند، کمتر به طنز ورود کنند. من این مشکل را شخصاً خیلی حس نکردم و دقیقاً بعد از پایان دفاع مقدس با توجه به اینکه به دفعات در جبهه و دفاع مقدس حضور داشتم، به ذهنم رسید که دوستان در این زمینه کمتر می‌نویسند، مثلاً کتابی مانند «جنگ دوست‌داشتنی» آقای تاجیک یک رمان قطور بود که لایه‌های طنز هم داشت یا کار‌های دوستان دیگری مانند آقای داود امیریان یا دیگر دوستان، با این حال به حوزه طنز و لایه‌های آن به درستی پرداخته نمی‌شد و به ویژگی‌های آن توجه نمی‌شد، بنابراین به ذهنم رسید مقداری که از جنگ فاصله گرفتیم، این تابو به قول شما شکسته شد، با اینکه برخی دوستان برای ورود به آن خیلی ترس داشتند. 

این تابو و مخالفت‌ها در حوزه هنر‌های نمایشی و به خصوص سینما بسیار بیشتر از عرصه‌های دیگر بود!
بله، من هم این نکته را تأیید می‌کنم، در حوزه‌هایی مثل سینما و حتی تئاتر یا به طور کلی حوزه‌هایی غیر از نوشتن خیلی بیشتر بود. 

شاید استدلال دوستان این بود که نهایت چنین آثاری به تمسخر و وهن جبهه و رزمندگان منتج می‌شد؟!
دقیقاً، گاهی سوءتفاهم ایجاد می‌شد، مثلاً کارگردان فیلم سینمایی «لیلی با من است» در واقع روی یک بندی حرکت می‌کرد که یک طرف آن پرتگاه و سقوط بود و سمت دیگر آن اوج. این مسئله در حوزه‌های نمایشی بیشتر نمود داشت تا نوشتن. حالا ممکن است یک دلیل دیگر آن عمومی‌تربودن سینماست ولی نوشتاری و مخاطب کتابخوان خاص است، بنابراین حساسیت کمتری بود. من این موضوع را در عرصه نشر و نوشتار بدون تعارف عدم‌جرئت و جسارت دوستان نویسنده و همچنین دلایلی مثل نیاز به تحقیق و پژوهش بیشتر و زحمات زیادتری که این عرصه لازم دارد، می‌دانم. من به ذهنم رسید بعد از فاصله گرفتن از ایام دفاع مقدس و به اصطلاح خوابیدن گرد و خاک‌ها، توجه به حوزه طنز دفاع مقدس بیشتر شد و نهایتاً دوستان و بنده هم به این عرصه ورود کردیم، هر چند در آثار اولیه‌ام لایه‌های طنز وجود داشت، اما کار اصلی که در این عرصه نوشتم، کتاب «خمپاره خواب‌آلود» بود که در سال‌های ۱۳۸۱ یا ۱۳۸۲ آن را تألیف و سال بعدش چاپ کردم، به صورت ویژه و خاص به این عرصه ورود کردم که اتفاقاً با استقبال خیلی خوبی هم مواجه شد و به چاپ‌های متعدد انجامید. 

مجموعه دو جلدی «علاف‌ها» تازه‌ترین اثر طنز شما در حوزه ادبیات پایداری است، کمی در مورد این کتاب توضیح دهید. 
بر اساس تجربه‌ای که در خمپاره خواب‌آلود و دو‌هفته‌نامه «کمان» داشتم، با توجه به استقبال قابل توجه مخاطبان به ذهنم رسید که می‌شود به صورت جدی‌تر هم به بحث طنز دفاع مقدس پرداخت، البته لایه‌های طنز در اغلب داستان‌ها و رمان‌های من وجود دارد، حتی در زندگینامه داستانی خودم، اما شکل متمرکزی نداشت. با خودم گفتم که باید یک شخصیت یا کاراکتر طنازی را در حوزه ادبیات دفاع مقدس خلق کنم، این نکته کلیدی بود که کمک زیادی به من کرد؛ یک شخصیتی به نام «دار علی» که اتفاقاً یک شخصیت واقعی کلاسیکی بود که من با او همرزم و همکار بودم. وقتی خاطرات این شخص را می‌گرفتم، متوجه شدم این فرد فقط برای خنداندن رزمندگان در جبهه‌ها خلق شده است. همانطور که قبلاً هم گفته‌ام این شخص یک بهلول و ملانصرالدین لشکر ۱۹ فجر ما بود. من دیدم این شخص یک کاراکتر و شخصیت خوبی برای کار‌های طنز دفاع مقدسی دارد که در نظر داشتم و می‌توانم همه آن طنازی‌ها را در درون قالب شخصیتی این فرد بریزم. من همه اتفاقات طنزی را که مربوط به دیگر رزمندگان می‌شد، به «دار علی» دادم که اتفاقاً به یک مجموعه هفت جلدی به اسم «دار و دسته دار‌علی» تبدیل و از سوی انتشارات سوره مهر چاپ شد. این مجموعه هفت اسم مختلف از جمله آمبولانس شتری، برانکارد دربستی، گردان بلدرچین‌ها و تویوتای خرگوشی داشت که برای نوجوانان نوشتم که به عنوان بزرگ‌ترین مجموعه طنز نوجوانان کشور شناخته می‌شود. بعد‌ها به این فکر کردم که «دار علی» می‌تواند گسترش پیدا کند، البته نه با اسم دارعلی تا اینکه به سنگر علاف‌ها در لشکر برخوردم. در این سنگر بچه‌های شاد و شنگولی بودند که فقط شب عملیات به خط مقدم می‌رفتند و به نوعی نیرو‌های خاصی بودند که فقط در ایام عملیات به خط می‌رفتند و بعد از آرامش به عقب برمی‌گشتند. شخصیت‌های متنوعی در مجموعه علاف‌ها داریم، از نوجوان‌ها تا عباس خروس که در دوران انقلاب شخصیت خطاکاری بوده و حتی در دوران طاغوت مأمور می‌شود رهبر معظم انقلاب را مورد آزار و اذیت قرار دهد؛ شیشه منزلش را می‌شکسته و خانواده ایشان را اذیت می‌کرده، حضور دارند. این سوژه برای من جالب بود و من عباس خروس را به یکی از شخصیت‌های اصلی سنگر علاف‌ها تبدیل کردم. تغییر و تحولاتی که این شخصیت در طول زمان تجربه می‌کند، می‌تواند مورد توجه نوجوانان قرار گیرد. این کتاب‌ها می‌توانند فرهنگ جبهه را آرام‌آرام به جان نوجوانان کشورمان تزریق کنند. 

آغاز مسیر طنازی شما در عرصه ادبیات دفاع مقدس از کجا شروع شد؟
ورودی طنز‌های من در دو‌هفته‌نامه «کمان» مرتضی سرهنگی شکل گرفت. می‌توانم بگویم بستری که بعد از جنگ پهن شد دوهفته‌نامه «کمان» بود که الان هم جایش خالی است. آقایان مرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی مدیریت آن را انجام می‌دادند و من هم نخستین کار‌های طنزم را به آنجا می‌فرستادم که در نهایت آن‌ها را جمع‌آوری و یکجا کردم و کتاب «خمپاره خواب‌آلود» را تشکیل دادند. 

مقام معظم رهبری بر انتقال مفاهیم دفاع مقدس به نسل جوان و نوجوان تأکید زیادی دارند، به نظر شما راهکار تحقق این مطالبه چیست؟
حضرت آقا در یکی از دیدار‌های شان فرمودند ما در دفاع مقدس رمان جنگ و صلح خودمان را نداریم، باید دست به کار شد. در واقع انتقال مفاهیم به نوجوانان و جوانان ابزاری دارد و یکی از ابزار‌هایی که می‌تواند خیلی خوب هر افکار و تفکری را جذب و جلب کند، همین طنز است و اتفاقاً دفاع مقدس ما پر است از جانمایه‌های طنز. چطور می‌شود یک نوجوانی جذب جبهه می‌شود و می‌رود تا جانش را بدهد؟ در واقع هیچ فرد عادی چنین کاری نمی‌کند ولی ما می‌بینیم که فضای جبهه آنقدر جذاب و گیرا بوده است که بالای ۹۰ درصد از رزمندگان ما جوان و نوجوان بودند. قطعاً یکی از دلایل اصلی این مسئله آن نشاط و شادی بود که در جبهه‌ها و سنگر‌ها وجود داشت و این نشاط و شادی در کنار معنویت جبهه بود که نوجوان و جوان ما را به یک سرباز جان بر کف تبدیل می‌کرد. من معتقدم بخش اعظمی از فرهنگ دفاع مقدس منتقل نشده است و با ابزار طنز می‌توانیم آن را به جوان و نوجوان کشورمان نشان دهیم، البته به شرط اینکه خسته‌کننده نباشد. من فکر می‌کنم می‌توانیم از ابزار طنز برای انتقال مفاهیم دفاع مقدس به نسل جدید که حضرت آقا هم فرمودند، استفاده کنیم. 

ارزیابی شما از شرایط فعلی ادبیات طنز دفاع مقدس چیست؟
متأسفانه الان حوزه دفاع مقدس به نظر می‌آید صاحبان زیادی دارد، چند پدر دارد، در حالی که هیچ پدری ندارد! یعنی مثل یک بچه‌ای است که پنج نفر ادعا می‌کنند پدر او هستند، ولی هیچ کدام‌شان وظایف پدری‌شان را انجام نمی‌دهند. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که همه به این حوزه ورود کرده‌اند ولی متأسفانه همه این‌ها به صورت متمرکز و در یک جهت نیستند بلکه پراکنده و متفرق هستند. یکی از مشکلات عمده امروز ما کارخانه نویسنده‌سازی است که ایجاد کرده‌ایم! مثلاً ما با حدود ۱۰۰ هزار نویسنده و دست به قلم مواجه هستیم که مدام در حال نوشتن کتاب هستند، اما قلم‌های متوسطی دارند که معمولاً به جایی هم نمی‌رسند. در مواردی اگر شما اسامی نویسنده را از روی کتاب حذف کنید، تصور می‌شود همه آن‌ها را یک نویسنده متوسط نوشته است. این مسئله باعث می‌شود نویسندگان حرفه‌ای مورد خدشه قرار گیرند و دیده نشوند. یک دلیل دیگرش انتشاراتی‌ها هستند، چون معمولاً آنطور که می‌خواهند (مادی یا معنوی) با نویسندگان غیرحرفه‌ای رفتار می‌کنند. ما در این حوزه صد‌ها و بلکه بیشتر نویسنده داریم، اما دریغ از اینکه یکی از آن‌ها سبکی ایجاد کند. من فکر می‌کنم حوزه دفاع مقدس یک حوزه وسیع است که هیچ برنامه‌ریزی‌ای برای خلق آثار فاخر در آن نشده است، در حالی که دفاع مقدس ما قابل ارائه به کل دنیاست.

نظر شما