شهر یزد، نگین درخشان کویر ایران و میراثدار تمدنی کهن، این روزها با معضلی به نام حاشیهنشینی دست و پنجه نرم میکند. معضلی که همچون زخمی عمیق بر پیکره این شهر تاریخی نقش بسته و چالشهای متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به همراه آورده است. گسترش سکونتگاههای غیررسمی و نابسامان در حاشیه شهر، نهتنها سیمای بصری و هویت تاریخی یزد را مخدوش ساخته، بلکه بستری مساعد برای رشد آسیبهای اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، اعتیاد و بزهکاری فراهم آورده است.
آمارهای رسمی در حوزه حاشیه نشینی شهر
آمارهای رسمی حکایت از آن دارد که هماکنون بیش از ۱۰ درصد از جمعیت شهر یزد، معادل چندین ده هزار نفر، در سکونتگاههای حاشیهای و غیررسمی ساکن هستند. مناطقی که عمدتاً از امکانات و زیرساختهای شهری مناسب بیبهرهاند و به پناهگاهی برای اقشار آسیبپذیر و محروم جامعه تبدیل شدهاند. ساکنان این مناطق که بیشتر مهاجران روستایی یا شهرهای کوچک پیرامون هستند، به دلیل تنگناهای اقتصادی، بیکاری و فقدان مهارتهای شغلی کافی، چارهای جز پناه بردن به حاشیه شهر نداشتهاند. آنها در سکونتگاههایی بیکیفیت، فرسوده و فاقد استانداردهای لازم روزگار میگذرانند و از دسترسی به بسیاری از خدمات اولیه شهری نظیر بهداشت، آموزش و حمل و نقل مناسب محروم هستند.
ریشه اصلی شکلگیری پدیده حاشیهنشینی در یزد، همچون بسیاری دیگر از شهرهای کشور، فقر و نابرابری اقتصادی است. بخش قابل توجهی از ساکنان این مناطق به دلیل نداشتن شغل پایدار و درآمد کافی، توان تأمین مسکن مناسب در محدوده شهری را ندارند و به ناچار به حاشیهها روی میآورند. این فقر اقتصادی، خود زمینهساز بروز طیف وسیعی از مشکلات اجتماعی دیگر نظیر کار کودکان، تکدیگری، سرقت و انحرافات اخلاقی میشود. کودکانی که به جای حضور در کلاس درس و زمین بازی، ناگزیر به کار در خیابانها و جمعآوری زباله هستند و در معرض انواع آسیبهای جسمی، روحی و اخلاقی قرار دارند.
ارتباط فضای آموزشی و فرهنگی با این معضل
از سوی دیگر، کمبود فضاها و امکانات آموزشی، ورزشی و فرهنگی در مناطق حاشیهای، فرصت رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان این مناطق را سلب کرده است. بسیاری از آنها به دلیل فقر فرهنگی خانواده و محیط پیرامون، امکان ادامه تحصیل نمییابند و از همان ابتدا در چرخه معیوب فقر و محرومیت گرفتار میشوند. این محرومیت فرهنگی و آموزشی، زمینه را برای گرایش جوانان و نوجوانان به رفتارهای پرخطر و ناهنجار نظیر اعتیاد، خشونت و بزهکاری فراهم میکند و آینده آنها را به مخاطره میاندازد. جوانانی که میتوانستند آیندهسازان این مرز و بوم باشند، در گرداب آسیبهای اجتماعی غرق میشوند و سرمایههای عظیم انسانی جامعه را به هدر میدهند.
بیتردید، معضل حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن، نیازمند عزم راسخ و اقدام فوری مسئولان و نهادهای مربوطه در سطوح مختلف است. گام نخست در این مسیر، شناسایی دقیق مناطق حاشیهای و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی است تا از این طریق بتوان زمینه ارتقای کیفیت زندگی ساکنان این مناطق را فراهم آورد. ایجاد زیرساختهای شهری مناسب و استاندارد نظیر شبکه آب و فاضلاب، برق، جاده و معابر و همچنین توسعه فضاهای آموزشی، بهداشتی، ورزشی و تفریحی، گامی حیاتی در بهبود شرایط زندگی حاشیهنشینان به شمار میرود. در کنار این اقدامات، باید با اجرای طرحهای اشتغالزایی هدفمند و ارائه آموزشهای مهارتی، فرصتهای شغلی پایدار و درآمدزا برای ساکنان این مناطق ایجاد شود تا بتوانند با تکیه بر توان و استعداد خود، گام در مسیر خودکفایی و رهایی از چرخه فقر و محرومیت بردارند.
علاوه بر اقدامات اقتصادی و عمرانی، توجه ویژه به مقوله آموزش، فرهنگسازی و توانمندسازی اجتماعی در مناطق حاشیهای، ضرورتی انکارناپذیر است. با تقویت زیرساختهای آموزشی و فرهنگی نظیر مدارس، کتابخانهها، فرهنگسراها و مراکز فنی و حرفهای و همچنین اجرای برنامههای متنوع آگاهیبخش و توانمندساز، میتوان زمینه رشد فکری، علمی و مهارتی کودکان و نوجوانان این مناطق را فراهم کرد و استعدادهای نهفته آنها را شکوفا ساخت. مدارس و مراکز فرهنگی میتوانند با شناسایی چهرههای موفق و الگوهای برتر در میان محرومان و حمایت همهجانبه از آنها، روزنههای امید را در دل ساکنان این مناطق باز کنند و انگیزه تلاش و پیشرفت را در آنها زنده نگه دارند.
مقابله با آسیبهای اجتماعی
مقابله با آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیهنشینی، نیازمند مشارکت و همکاری گسترده تمامی آحاد جامعه است. نهادهای مردمنهاد، خیریهها و سازمانهای مذهبی میتوانند با حضور مستمر و اثربخش در این مناطق و ارائه خدمات حمایتی، مددکاری و آموزشی، نقش بیبدیلی در التیام آلام محرومان و بهبود شرایط زندگی آنها ایفا کنند. از سوی دیگر، رسانههای جمعی نیز رسالت خطیری در اطلاعرسانی دقیق، امیدبخشی و جلب مشارکتهای مردمی و خیّرین در حل این معضل بر عهده دارند. آنها میتوانند با تولید و انتشار گزارشها و برنامههای تأثیرگذار، توجه افکار عمومی را به مسائل و مشکلات حاشیهنشینان جلب کنند و فرهنگ نوعدوستی، ایثار و کمک به همنوع را در سطح جامعه ترویج دهند.
در نهایت باید خاطرنشان ساخت که حل ریشهای و پایدار معضل حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی برآمده از آن، نیازمند نگاهی جامع، راهبردی و آیندهنگر است. اقدامات مقطعی، پراکنده و موردی، هرچند ارزشمند، اما کافی نیستند و نمیتوانند گرههای کور این مسئله پیچیده را بگشایند. آنچه ضروری به نظر میرسد، تدوین و اجرای برنامهای منسجم، هماهنگ و بلندمدت با مشارکت و همکاری تمامی دستگاههای متولی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است تا از این طریق بتوان گامهای بلند و اساسی در مسیر محرومیتزدایی، توانمندسازی اجتماعی و ارتقای شاخصهای توسعه انسانی در مناطق حاشیهای برداشت. تنها در پرتو چنین رویکرد جامع و آیندهنگری است که میتوان امید داشت در آیندهای نه چندان دور، دیگر شاهد رنج و محنت هموطنان محروم در گوشه و کنار شهر نباشیم و یزد عزیز بار دیگر چهره زیبا، آرام و دلنشین خود را بازیابد. شهری که در آن همه شهروندان، فارغ از موقعیت اقتصادی و اجتماعی، بتوانند از حقوق اولیه و بدیهی خود بهرهمند شوند و با سربلندی در مسیر رشد، تعالی و آبادانی گام بردارند.
محمد مهدی داوری- فعال اجتماعی*
انتهای پیام/