به گزارش خبرنگار ایکنا، همزمان با آغاز سال تحصیلی دانشگاهها، جلسات تدبر در سورههای قرآن که به همت مجمع مدارس دانشجویی دانشگاه تهران، یکشنبه هر هفته در مسجد کوی دانشگاه و با سخنرانی هانی چیتچیان برگزار میشود، از سر گرفته شد با این تفاوت که در دوره جدید این جلسات تدبری، با تمرکز بر سورههای جزء سیام هر یک از آنها به شکلی گذرا مورد بررسی قرار میگیرند.
در جلسه شب گذشته یکشنبه 13 آبان مسجد کوی دانشگاه، هانی چیتچیان، به ذکر نکات تدبری در مورد سوره «انفطار» پرداخت، اما پیش از آن با توجه به اینکه در آستانه سالروز میلاد حضرت زینب(س) قرار داریم، وی به این رویداد فرخنده اشاره کرد و گفت: از جمله صفات بارز شخصیت زینب کبری(س) غیر از صبر و حلم ایشان که به ویژه در مواجهه با واقعه عاشورا زبانزد است، صفت بارز دیگر آن حضرت، عالمه غیر معلمه است، یعنی شخص عالمی که حضور معلم را درک نکرده است، اما با این حال در زمینه اشراف به مباحث علمی سرآمد زمان خود است.
وی ادامه داد: شاید این موضوع مورد پرسش باشد که چگونه یک فرد میتواند بدون درک محضر معلم به علومی مشرف باشد؟ باید گفت همیشه هم درک و کسب علم وجه دراستی نداشته و گاه این علم شهودی و از طُرُق غیبی به دست میآید و عقیله بنیهاشم همچون جد بزرگوارشان بدون آن که تحت تعلیم باشد، اما به علوم لدنی دست پیدا کردند.
چیتچیان در ادامه به بیان نکات تدبری در مورد سوره انفطار پرداخت که در ادامه به خلاصهای از مباحث طرح شده، اشاره میشود؛
بیشتر بخوانید؛
«انفطار همچون سوره تکویر، عبارات و آیههای آن با «اِذا» آغاز میشود. این سوره اشاره به رویدادهایی دارد که به نوعی خرق عادت در آنها صورت میگیرد، از آسمانی که شکافته میشود تا ستارگانی که در آن برخلاف نظم هستی و آنچه شاهد بودیم، پراکنده میشوند. با این تعبیر باید گفت که سوره انفطار هم سورهای قیامتی است و مخاطب را با جلوههایی غیر عادی از پدیدههایی روبهرو میکند که گویا قرار است رخ دهد؛ آن هم در زمانی مستقبل که قیامت و روز حشر است.
بلافاصله پس از بیان این مسائل، صحبت از چیزی میشود که گویا انسان به آن آگاهی دارد؛ دلیل این آگاهی آن است که پردهها افکنده شده و انسانی برانگیخته میشود که نسبت به آشکار و پنهان هستی اشراف پیدا کرده است، اما آن چه این آیه به آن میپردازد، آگاهی انسان از آن چیزی است که پیشتر فرستاده یا چیزهایی که پس از مرگ و برانگیخته شدن او واصل میشود و همانها مبنایی برای پاداش و عقاب انسان در قیامت است.
باز پرسش دیگری مطرح میشود، مبنی بر اینکه مگر پس از مرگ انسان، او به اعمالی مرتکب شده است تا بخواهد دلیل بر پاداش و عقاب او باشد؟ در جواب باید گفت: بعضاً اعمال انسان در زمان حیات دنیوی او آنچنان اثراتی دارد که مدتها پس از مرگ او نیز به قوت خود باقی است و به این واسطه اگر از خود اثر و سنتی خدایی به جای گذاشته باشد، از مواهبش در آن دنیا نیز برخوردار خواهد بود و اگر کار او جنبه شیطانی داشته باشد، او نیز در آن دنیا عقوبت آن را تا هر زمان که گناهش اثر دارد، خواهد دید.
به این آیه از سوره انفطار توجه کنید؛ میفرماید: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ﴿۶﴾؛ اى انسان چه چيز تو را درباره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته، برداشتی که از این آیه میتوان کرد آن است که به نوعی انسان در این دنیا فریب کرامت خداوند را میخورد. اما این امر به چه معناست؟ خداوند از باب کرم، جود و بخشش آنگونه که شایسته و بایسته است در برابر گناهان و سیئات انسان بلافاصله واکنش نشان نمیدهد و این امر بنا بر سنت الهی «امهال» نامیده میشود، به این تعبیر، خداوند مهلتی میدهد تا انسان از ارتکاب به گناه پشیمان شده و بازگردد.
این در حالی است که اگر در همان زمان ارتکاب انسان به مواردی همچون دروغگویی، رباخواری و ... واکنشی صورت گیرد که باید گفت عذابی دردناک انتظار هر یک از ما را خواهد کشید. چون در زمان ارتکاب انسان به گناه، عذابی نازل نمیشود، تصور این است که آنچه مرتکب آن شده آن قدر پست و حقیر بوده است که خداوند از آن درگذرد و به این واسطه انسان نسبت به انجام گناهان بیشتر جسور و دلیر میشود، این همان موردی است که در فرمایش معصوم(ع) نقل شده و بزرگترین گناه آن است که انسان گناهان خود را کوچک بشمارد.
تنها امری که موجب میشود، گناهان انسان بخشوده شده و از بین برود، توبه و ابراز ندامت انسان از ارتکاب به آن است و سعی و تلاشی که باید به انجام برساند تا دیگر برای ارتکاب به گناه و نظایر آن دچار وسوسههای شیطانی نشود. بخشش انسان نیز مراتبی دارد و همه آن بستگی به کیفیت نحوه استغفار او دارد؛ اینجاست که میان بخشش و غفران هم تفاوتی وجود دارد، در حالت عادی بخشش از سوی درگاه الهی پاک شدن گناه است با این فرض که همچون زخمی خوب شده، جا و ردی از آن باقی است، اما در مراتب بالاتر بخشش که از آن به غفران الهی یاد میشود، علاوه بر محو اثرات گناه، جای آن نیز با سجایایی پُر میشود. مصداق این امر آیه یکصد و چهارده سوره مبارکه «هود» است که در بخشی از آن میفرماید: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ».
در آیات دیگر این سوره، حجت تمام میشود، چرا که خداوند با بیان مواردی که اشاره به خلقتی است که تنها از جانب او سر میزند، به بندگان این موضوع را گوشزد میکند که این نظم و ترتیب و عدلی که در اجزای خلقت حکمفرماست تنها از اوست که برمیآید. ابتدا همه اجزای عالم را خلق کرده و بعد بعضی از آنها را که ویژگیهایی مرتبط با هم دارند در درون یک تشکیلات و ساختار گرد هم آورده و در نهایت براساس عدل و انصافی که دارد به هر کدام وظیفهای را محول کرده است و بدون دخل و تصرف در کار و مسئولیت جزئی دیگر، کار خود را به نحو شایستهای انجام دهند و در نهایت آن ساختار و دستگاه با نظم و توازن خاصی براساس مسئولیتی که بر او محول شده است به فعالیت خود ادامه میدهد.
با وجود حجت بلامنازعی که این سوره به آن اشاره میکند، باز هم گروهی هستند که این قدرت الهی را تکذیب کرده و به آنچه به عنوان روز قیامت به آن متذکر میشود، منکر آن هستند، در اینجا صحبت از فرشتگان و محافظانی است که ثبت اعمال زیر و دشت بندگان مشغولند و ثبت آنها نیز با کرامتی همراه است که آن هم در راستای سنتی الهی است که همچنان خیرخواه بنده خودش است و به او مهلت میدهد تا مگر از راه خبط و خطایی که رفته بازگردد.
در روایات از معصوم(ع) نقل است که مصداق کرامت فرشتگان ثبتکننده اعمال اینگونه است که تا چند ساعت پس از ارتکاب بنده به گناه به او مهلت جبران میدهند و برخی دیگر نیز آن را تا پایان روز که همچنان امید به جبران است، بیان کردهاند، یعنی تا آن لحظه که انسان در بیداری و هوشیاری است و امید به توبه و ندامتش از ارتکاب به گناه وجود دارد.»
ادامه دارد ...