حجت الاسلام دکتر مهراب صادقنیا، جامعهشناس فرهنگی یادداشتی را به شرح زیر نوشته است که به نقل از پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، می خوانید:
«آلعمران، ۱۵۹: پس به (برکت) رحمت الهی با آنان نرمخو (و پرمهر) شدی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراکنده میشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار(ها) با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست می دارد.
آقای حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری در یک تلویزیونی گفتند که چهل و دو هزار نفر (تعداد شهدای مظلوم غزه) که سهل است! اگر نصف عالم هم کشته شوند، برای رسیدن به مقصد ایرادی ندارد. خیلی تلاش کردم چیزی ننویسم؛ ولی نشد. انبوهی از پرسشها ذهنم را مشغول کرده است. مقصدی که برای رسیدن به آن “اگر نصف عالم هم کشته شوند ایراد ندارد” کجاست و چه مشخصههایی دارد؟ این چه مقصدی است که برای رسیدن به آن باید نصف عالم بمیرند و نیم دیگرش داغدار عزیزانشان باشند؟
فکر نمیکنید یک جای کار گیر دارد؟ فکر نمیکنید اندیشهای که برای تبلیغ، ترویج، و استقرارش نیاز است نصف عالم بمیرد، یحتمل خودش ایراد داشته باشد؟ حالا فرض بگیریم آن مقصد مورد نظر شما “آرمانشهر آگوستین” یا “ملکوت الهی مسیح” و یا “مدینهی فاضلهی فارابی”، و یا اساسا همان بهشت موعود ادیان ابراهیمی؛ چرا باید راه رسیدن به آن کشته شدن نصف عالم باشد؟! یعنی راه مناسبتری نیست؟ راهی که با آرامش بیشتری ما را به آن مقصد برساند؟
فکر نمیکنید که اگر به قرآن تمسک کنیم و پیامبرانه از دین خدا سخن بگوییم، نیازی نباشد که نصف عالم کشته شوند تا حرف ما را قبول کنند؟»