جوان آنلاین: معصومه ظهیری، استاد حوزه و دانشگاه حصر حیوانات در خانه را مصداق تجددگرایی بیادب، بیفرهنگ و ظالمانه میداند و میگوید: سلامت محیطی و انسانی به ویژه برای کودکان، همچنین بروز رفتارهای ایذایی و تخریبی در ارتباط بین همسایگان یا در محیطهای شهری، آپارتمانی و پارکها از جمله مواردی اند که در نگهداری از حیوانات قابل اشاره است.
معصومه ظهیری، دبیر ستاد راهبردی زن و خانواده و استاد حوزه و دانشگاه در گفتگو با «جوان» به خلقت موجودات مختلف در عالم هستی اشاره کرده و میگوید: همه هستی چه انسان و چه حیوان خلق خداوند متعال است، اما تفاوت اینجاست که خداوند ملائک را آفرید و فقط به آنها عقل داد تا عبادت کنند، حیوانات را صرفاً غریزه داد و انسان را جانشین خود معرفی کرد که عقل و غریزه را در کنار هم دارد. در نهایت هدایت را به وسیله ائمه قرار داد و انسان را بهترین نمونه خلقت معرفی کرد.
وی با ذکر این مقدمه ادامه میدهد: اگر انسان نتواند غریزه خود را مهار کند انتخاب و اراده و اختیار او تحتالشعاع قرار میگیرد، مثلاً بایدها و نبایدهایی که انسان زیر پا میگذارد در همین راستاست و میل به شهوت چنان در انسان جوانه میزند که غیرقابل کنترل خواهد بود.
ظهیری یادآور میشود: در روایات اسلامی همهچیز مورد توجه قرار داده شده است؛ مثل وقت، روزی و حتی مسئولیت نسبت به اطرافیان. چنانچه انسان نسبت به خود محیط و اطرافیان مسئولیت داشته و این مسئولیتپذیری و حسن توجه به اطرافیان جزو صفات ممدوح انسانی است.
این استاد حوزه تصریح میکند: خداوند میفرماید همه آنچه را در هستی است برای انسان آفریدم منتها حد و مرزی دارد، چراکه اراده و اختیار انسان باید تحت عقل قرار گیرد و انسان از هرگونه استفاده نا بجا نهی شده است. مثلاً نباید استفاده نابجا از محیطزیست داشته باشیم؛ از قبیل سوزاندن جنگل و حتی شکار بیرویه یا برخلاف آنچه سیستم طبیعت است، کاری انجام دهیم.
به گفته وی، حتی اگر کسی برای تفریح شکار میکند، در صورتی که مورد نیاز نباشد و صرفاً به عنوان ارضای علائق شخصی دست به شکار بزند، نهی شده است، در حالی که همان شکار برای آذوقه در شرایطی که دسترسی به غذا نباشد، اشکالی ندارد.
برهم خوردن اکوسیستم انسانها را متضرر میکند
به اعتقاد وی، خداوند همهچیز را خلق کرد، اما برای استفاده از آن نظم و قوانین تعیین کرد و هر جا این اکوسیستم برهم بخورد، انسانها متضرر خواهند شد. مثل اینکه روی کوه سیلبند طبیعی مثل درخت و سنگ را قرار داد، اما با تخریب کوه و جنگل و تخریب سیلبند خود تخریبی خواهیم داشت و حاصل آن به ضرر خودمان تمام میشود.
ظهیری ادامه میدهد: نوع نگاه انسان به اطراف و محیطزیست باید براساس مدل ساختارمند یا قانونمند هستی باشد، از جمله این موارد رابطه انسان و حیوان است تا جایی که انسان حیوان را به خدمت میگیرد. مثل صیدماهی برای خوراک، اما جایی که ماهی نیاز به تخمریزی دارد همان صید نهی شده است.
وی با تأکید بر اینکه هرگونه آزار و اذیت حیوانات پرهیز داده شده است، به نهی خوردن گوشت حیواناتی، چون سگ و خوک اشاره کرد و میافزاید: خوردن گوشت حیوانات وحشی نهی شده است؛ نهی اصلی به خاطر خود انسان بوده تا از خوراکیهای مطبوع بخوریم. ماهیهای گوشتخوار آلودگیهایی با خود همراه دارند که امکان انتقال به انسان دارد، بنابراین هر چه خدا دستور داده دو فایده دارد که یکی برای انسان و دیگری برای اکوسیستم و حرکت طبیعی هستی است و ما حق نداریم نظم هستی را برهم بزنیم.
نهی سگ در داخل خانه دلیل داشته است
ظهیری توضیح میدهد: گفته شده برخی حیوانات را داخل زندگی خود نیاورید، از جمله سگ به دلیل بزاق دهان و مو نهی شده است و حتی مدل رفتاری سگ روی انسان اثرگذار بوده، اما اینکه با خشونت با او رفتار کنیم نیز نهی شده است.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: خیری در نگهداری سگ نیست، به جز سگ شکاری و گله. امام صادق (ع) فرمود: سگ شکاری را در خانهات نگهداری مکن مگر اینکه بین تو و او دربی باشد. (محل زندگی او جدا باشد)
این استاد دانشگاه نقل خاطرهای از علامه طباطبایی را بیان کرده و میگوید: علامه طباطبایی در راه آب خانه خود صدای بچه گربهای میشنود، کارگر میآورد و فضای راه آب را باز میکند و با انجام بنایی بچهگربه را رها میکند.
وی همچنین به روایات نقل شده در زمینه نهی عدم آسیبرساندن حیوانات موزی مثل مار، عقرب و زنبور اشاره کرده و میگوید: مطابق با روایات تا زمانی که این قبیل حیوانات به شما آسیب نزنند حق کشتن ندارید یا خانه خود را باید مدلی بسازید که این حیوانات به شما سرایت نکنند. در واقع اگر این حیوانات آزار مستقیم نرسانند حق کشتن داده نشده است.
جنگل، بیابان و آبگیر محل زندگی حیوان قرار داده شده است
به اعتقاد وی، خدا جنگل و بیابان و آبگیر را برای زندگی حیوان قرار داده و این جداسازی برای این است که در کنار نظام خلقت باهم زندگی کنیم و هرکدام خاصیت مخصوص به خود را داشته باشیم.
ظهیری میگوید: فرهنگ سالم، زندگی مسالمتآمیز و برنامهریزی درست را میطلبد. اگر ما بخواهیم سگ را بر خلاف نگهبانی و گله استفاده کنیم، بینظمی ایجاد کردهایم.
وی با ورود به موضوعات فرهنگی در بحث نگهداری از حیوانات خانگی یادآور میشود: فرهنگها جایگزین شده و افراد به جای انس و الفت با بچه و فرزند با حیوان انس میگیرند. برهم خوردن سیستم و نظم، مشکلات مختلفی برای سلامتی ایجاد خواهد کرد.
موضوع دیگر مورد اشاره از سوی این استاد دانشگاه ایجاد ترس در دل دیگران به واسطه حیوان بود که در این باره توضیح میدهد: ما حق نداریم دیگران را به وحشت بیندازیم یا با سر و صدا ایجاد مزاحمت کنیم. امروزه بسیاری از همسایگان ناراضی هستند و به دلیل رفتوآمد سگ در مسیرهای مشاع مثل آسانسور مشکل دارند. برخی افراد برای رضایت همسایگان دست به عقیمسازی میزنند یا تارهای صوتی حیوانات را از بین میبرند که این در مورد گربه هم وجود دارد و نظام طبیعی او را تغییر میدهند و این عین ظلم به حیوانات و مصداق تجددگرایی ضالمانه و بیفرهنگ است.
غذادادن به حیوانات نظم طبیعت را برهم میزند
ظهیری در ادامه برهم خوردن نظم طبیعت به واسطه عملکرد انسانی را اینگونه بیان میکند: نظام خلقت و طبیعت این است که برخی حیوانات را غذای حیوان دیگر قرار داده است. غذای گربه، موش است، اما وقتی ما غذا میدهیم و گربه را تنبل بار میآوریم دنبال شکار نمیرود، میل جنسی او زیاد شده و زیاد تکثیر میکند. در واقع سیستم زندگی شهری تحتالشعاع همین دستکاریها قرار گرفته است.
وی با اشاره به واژه «فرهنگ سلامت محور» و با ذکر نقل قولی میگوید: آداب آپارتماننشینی و حقوق شهروندی را باید به مردم آموزش دهیم. خانمی تعریف میکرد در یکی از پارکهای غرب تهران برای تفریح رفتیم، اما از شدت مدفوع سگ امکان نشستن وجود نداشت، در حالی که در کشورهای دنیا برای سگ گردانی قانونی جهت جمعآوری فضولات وجود دارد، اما ما فرهنگ غلط سگگردانی را بدون رعایت فرهنگ سلامت محور رواج دادیم.
ظهیری ادامه میدهد: اگر دقت کنید ماشینهای برونشهری دو مدل بوق دارند که یکی مخصوص شهر و دیگری برای برونشهری است که بوق برونشهری در شهر وحشتآور خواهد بود، اما وقتی کسی با سگی قد بلند و قیافه وحشتناک حتی با در دست داشتن قلاده تردد میکند در واقع اقدام به ایجاد ترس برای دیگران کرده است.
حیوانات را از مسیر طبیعی زندگی خود دور نکنیم
نقد دیگر وی نسبت به عدم تعلیم دیدن افراد و انسانها برای نگهداری حیوانات خانگی است که میگوید: وقتی تعلیم وجود ندارد و هزینهای برای این تعلیم نمیشود در نتیجه شاهد موارد گوناگون ترس هستیم.
وی با تأکید بر اینکه در ۱۰ سال اخیر کسانی که مورد آزار سگهای خانگی یا ولگرد قرار گرفتند زیاد شدهاند، بیان میکند: ما حیوانات را از مجرای طبیعی زندگی خود دور میکنیم و حتی قانون حمایت از حیوانات را به دروغ پیش میبریم و علیه حیوانات به کار میگیریم.
ظهیری به مثال دیگری در این زمینه اشاره کرده و یادآور میشود: در زمستانی در یکی از شهرهای شمالی لباسی بر تن سگ کرده و کلاهی برایش گذاشته بودند. از اطرافیان پرس و جو کردم که چرا به این نحو است و جواب این بود که، چون این سگ در خانه نگهداری میشود به دلیل مسائل بهداشتی اقدام به تراشیدن موهای این سگ کردند و از آنجا که پوشش طبیعی ندارد برای مدیریت حیوان از سرما این اقدام را انجام دادند!
به بهانه حمایت، حیوانات را دچار خسران نکنیم
به اعتقاد وی، ما به بهانه حمایت و دوست داشتن حیوانات، نظام طبیعی آنها را برهم میزنیم و به چرخه حیات انسانی و سیستم طبیعی آنها خسران وارد میکنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه میافزاید: لطف به حیوانات احترام به طبیعت آنهاست. در زمستان سرد یا زمانهای خاص محل آبخوری برای حیوانات تعبیه کنیم یا در محلات خاص که دسترسی به غذا نیست به اندازه مناسب غذا بریزیم، اما نه اینکه شب به شب در محله و کوچه غذا پخش کنیم. همین افراد که به حیوانات مرغ و گوشت میدهند و مدعی حمایت از حیوانات هستند در صورت کمک به نیازمندان همنوع خود، اما و اگر و چرا میآورند و دیگران را از روابط انسانی منع میکنند، در حالی که خودشان خارج از مسیر طبیعی هستی پیش میروند.
ظهیری بیان میکند: هر چیزی سر جای خودش مفید است. باید تلاش کنیم به سمتی برویم که نه تنها نگاه دینی و اخلاقی، بلکه نگاه انسانی به هستی داشته باشیم. اشرف مخلوقات قدرت اداره هستی را دارد و باید رابطه خود و محیط زیست را مدیریت کند و نباید در این مسیر به محیطزیست آسیب بزند و نظم حیات بشر و انسان را مورد تهدید قرار دهد.
پیشنهاد این استاد حوزه و دانشگاه ورود به سیستم آموزشی از مقطع دبستان و کودکی بود و درباره آن میگوید: محبت به حیوانات یا ترس از حیوان و رابطه با حیوان باید از کودکی و در سیستم آموزشی تعریف شود.
حیوان اسباب بازی انسان نیست
ظهیری با اشاره به اینکه ژست تجددگرایی افراد برخلاف سیستم طبیعت ظالمانه است، میافزاید: شاید بهتر باشد علاوه بر آموزش کمی نوآوری داشته باشیم. به طور مثال سیستم باغوحش را تغییر و مثل بقیه کشورها جذابیت بیشتری بدهیم تا افراد از نزدیک و ملموس با حیوانات برخورد کنند.
وی از لفظ «مدرنیته بیادب و بیفرهنگ» استفاده و خاطرنشان میکند: ما در ادوار قدیم، جنگ انسان با انسان یا انسان با حیوان یا حیوان با انسان و حیوانات وحشی را شاهد بودیم که مذموم شمرده شد، اما در مدرنیته وحشی امروز همان کارهایی را میکنیم که در گذشته منع شده است. حیوان اسباب بازی انسان نیست که در قفس کنیم و از بودن او لذت ببریم یا از حیوان برای آزار دیگران استفاده کنیم. در روایات آمده یا حیوان برای کار به گرفته شود که خوراک و محل سکنای او باید تأمین شود و از هرگونه آزار پرهیز کرد یا برای ذبح است که باید با آداب خاص خودش باشد.
نظر شما