شناسهٔ خبر: 69155815 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

برابر شدن «هريس» و «ترامپ» در نظرسنجي‌ها

تداوم فشردگي حداكثري در انتخابات امريكا (۵)

ابوالفضل فاتح

صاحب‌خبر -

در حالي كه ۲۲ روز ديگر انتخابات امريكا برگزار مي‌شود، رقابت‌ها وارد مرحله نهايي خود شده، فاصله دو كانديدا نسبت به يك ماه قبل تغيير محسوسي داشته و در نقطه سرنوشت‌ساز خود قرار گرفته است.وضعيت فعلي رقابت، همچون مسابقه دو‌ميداني استقامت است كه طرفين دقيقا در دور آخر شانه به شانه يكديگر قرار گرفته‌اند.آنكه عقب‌تر بوده، با گرفتن حريف، اميد پيدا كرده و آنكه پيش بوده با ديدن حريف دوشادوش خود، دچار بيم شده و تلاش دارد، همچنان فرصت پيشتاز بودن را حفظ نمايد.

گرچه در سطح ملي هنوز «هريس»، دو و نيم درصد از «ترامپ» پيش است، اما در سطح آراء الكترال، بر اساس آخرين نظرسنجي‌ها (روز يك‌شنبه ۱۳ اكتبر)، در برخي ايالت‌ها هريس و در برخي ترامپ پيشتاز است اما تقريبا پيشتازي‌ها در تمام ايالت‌هاي چرخشي به فاصله مطمئني نرسيده و در دامنه خطاي يك يا دو درصد مثبت و منفي قرار دارد كه به‌طور كلي مي‌توان نتيجه گرفت هر دو كانديدا براي نخستين‌بار در شرايط برابر براي پيروزي قرار‌دارند.«ترامپ» عقب‌ماندگي‌ها را جبران كرده و كمپين «هريس» به آخرين تلاش‌ها براي فاصله گرفتن از ترامپ مي‌انديشد.

 

نقطه اميد «هريس»

در شرايط فعلي «كامالا هريس» براي اطمينان از پيروزي در ۵ نوامبر به سه رخداد اميد بسته است.نخستين اميد او به نقش‌آفريني حداكثري «اوباما» دركمپين انتخاباتي به ويژه براي تشويق دانشگاهيان به‌طور كلي و در سطح عموم به ويژه رنگين‌پوستان است.گرچه معمولا اكثريت بسيار‌بالاي‌سياه‌پوستان به نامزد دموكرات‌ها راي مي‌داده‌اند، اما آخرين نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد كه از تمايل مردان سياه‌پوست به «هريس» حدود ۲۰‌درصد كاسته شده و رغبت به ويژه جوانان سياه‌پوست به «ترامپ» نسبت به انتخابات قبلي فزوني يافته است.به خوبي قابل درك است كه در انتخابات ميلي‌متري جاري، اين تغيير در پايگاه راي دموكرات‌ها و ريزش راي آنها به نفع «ترامپ» مي‌تواند، تاثيرگذار باشد.جالب آنكه سخنراني دو روز پيش «اوباما» در پنسيلوانيا و دعوت آمرانه او از سياه‌پوستان براي راي به «هريس» نيز چندان واكنش خوبي نداشته و به گفته رسانه‌ها نتوانسته قانع‌كننده باشد و بايد ديد اقدامات ديگر «اوباما» در روزهاي آتي در تشويق رنگين‌پوستان تا چه اندازه مي‌تواند تاثيرگذار باشد.«اوباما» در انتقاداتي صريح به «ترامپ» تاكيد داشت كه نمي‌توان چهار سال ديگر با «فريب»، «نخوت» و «دروغ» زندگي كرد.

اميد ديگر «هريس»، به تغيير فضاي جنگي خاورميانه و تحقق يك آتش‌بس به شكل سريع است.بي‌ترديد فضاي آتش‌بس و فاصله گرفتن از بحران و جنگ مي‌تواند به نفع هريس تمام شود.راهبرد ديگر آن است كه «هريس» بتواند با اتخاذ مواضع مستقل و فاصله گرفتن از سياست‌هاي «بايدن» به گونه‌اي مسلمانان و منتقدان مواضع امريكا را قانع نمايد كه راي به او منجر به روي كار آمدن دولتي خواهد شد كه روند جنگ خاورميانه و فلسطين را تغيير داده و ترمزي بر اسراييل خواهد بود.

سومين اميد «هريس»، كمتر بودن راي منفي او نسبت به راي منفي «ترامپ» است، كه البته نكته مهمي به ويژه در نزد مرددين و بي‌تصميم‌هاست.در شرايط فعلي راي منفي «هريس» ۴۷‌درصد است ولي راي منفي «ترامپ» حدود ۵۲ و نيم درصد.در يك رقابت نفس‌گير و نزديك، بالا بودن راي منفي به معني مطلوبيت كمتر در نزد مرددين است.

 

بازي بد «بايدن»

از بخت‌هاي منفي «‌هريس»، بازي بد بايدن در بحران خاورميانه است.در شرايط فعلي تمام مولفه‌ها بر عليه فرونشستن بحران است و هر دم از اين هنگامه، آتشي برمي‌خيزد.«بايدن» به دليل الف: نداشتن قاطعيت سياسي يا ب: براي حفظ موقعيت خود در نزد صهيونيست‌ها بعد از رياست‌جمهوري يا ج: نارضايتي از اجبار به كنار رفتن از انتخابات، به ويژه در هفته‌هاي اخير چندان نقش مثبتي ايفا نكرده است و عملكرد او در بحران خاورميانه بيش از آنكه به نفع «هريس» باشد، به نفع «ترامپ» تمام شده است.به بيان ديگر، عملكرد «بايدن» و تيم دموكرات او در بحران غزه، آن چنان ضعيف و بد فرجام بوده است كه كمتر كسي باور دارد، اگر جمهوري‌خواهان بر سر قدرت بودند، فجايعي كه در غزه رخ داد از آنچه تاكنون جهان شاهد بوده، وخيم‌تر مي‌بود.بيش از چهل و دو هزار كشته و صد هزار زخمي در غزه، جنگ لبنان، كرانه در آستانه انفجار و شرايط بحراني مناقشه با ايران، كارنامه حزب دموكرات را در حمايت از اسراييل و ناتواني از مديريت يا فرونشاندن بحران بسيار سياه كرده است.در اين شرايط قانع كردن مرددان و بي‌تصميم‌ها به راي مجدد به نماينده‌اي از حزب دموكرات (هريس) به واقع دشوار شده است.

 

ايران

ايران به دليل نفوذي كه بر يك طرف بحران خاورميانه دارد، مي‌تواند در فرآيند آتش‌بس تاثيرگذار باشد و تلاش‌هاي فراواني براي نيل به اين امر از جانب برخي ديگر از بازيگران منطقه‌اي نظير مصر و قطر مشهود است.اما «نتانياهو» قابل اعتماد نيست و هر بار كه زمزمه آتش‌بس بلند شده، آتشي جديد برافروخته و اگر بتواند سوداي درگير كردن ايران و حتي گسترش عمليات تهاجمي و ترور به سوريه را دارد.امريكا نيز اعتبار خود را به عنوان ميانجي قابل اعتماد بر باد داده است و اگر هم طرفدار پايان بحران باشد آن را در پيروزي سريع اسراييل جست‌وجو مي‌كند؛ چيزي كه در حمايت امريكا از ترور «سيد حسن نصرالله» و حمله به ضاحيه و تهاجم زميني به لبنان مشهود بود، و البته با بازسازي سريع سازماني و مقاومت سنگين حزب‌الله در برابر نيروي زميني اسراييل تا حد زيادي رنگ باخت.در فرصت باقيمانده، به دليل الف: شخصيت بحران‌زيست «نتانياهو»، ب: فقدان ديپلماسي مستقيم بين ايران و امريكا در موضوع فلسطين و ج: همچنين زمان بسيار كوتاه تا انتخابات امريكا و د: شرايط جبهه لبنان و غزه، و حمايت امريكا از پاسخ اسراييل به حمله موشكي ايران، احتمال تغيير مهمي در نوع روابط با ايران يا گروه‌هاي مقاومت يا ديگر كشورهاي منطقه كه بتواند تا حدي اميد حل بحران يا آرامش بلندمدتي را تضمين كند، دور از ذهن به نظر مي‌رسد، گرچه غير ممكن نيست.

 

اميد «ترامپ»

در اين سه هفته آخر رقابت، اگر از موارد غير قابل پيش‌بيني بگذريم، جز مورد سياه‌پوستان، تقريبا مولفه‌اي داخلي كه بتواند در نتيجه انتخابات امريكا تاثيرگذار باشد، فعلا روي ميز نيست؛ (نه مناظره‌اي و نه رسوايي خاصي بيش از آن چه تاكنون مطرح شده و نه سياست جديدي كه در نظر مردم تغييري ايجاد كند به چشم نمي‌خورد) و مهم‌ترين مولفه تاثيرگذار، سياست خارجي به ويژه بحران سريع و پرمخاطره خاورميانه است كه مي‌تواند بر اقتصاد و افكار عمومي امريكا تاثيرگذار باشد.چنانچه عرض شد، فعلا روند مديريت اين بحران از سوي دولت «بايدن» به گونه‌اي‌است كه خواسته يا ناخواسته، آنچه مطلوب «نتانياهو» و «ترامپ» از حفظ شرايط جنگي است محقق شده.موجوديت «نتانياهو» و «ترامپ» از يك سو به يكديگر و از سوي ديگر به بحران و جنگ گره خورده است.وقتي بحران حداكثري باشد يا فرسايشي شده باشد، اين ذهنيت شكل مي‌گيرد كه بايد كسي رييس‌جمهور باشد كه بتواند بحران را با قاطعيت به فرجام برساند و به اصطلاح توان بريدن و دوختن داشته باشد، به ويژه كه آن‌سو‌تر بحران روسيه و اوكراين نيز خودنمايي مي‌كند و شرايط با ابرقدرتي نظير چين نيز مطلوب نيست.«بايدن» نشان داده كه اهل به نتيجه رساندن و نهايي كردن بحران‌ها نيست.«هريس» هم دست كمي از او ندارد و به رغم داشتن برخي نقاط قوت شخصيتي نسبت به «ترامپ»، در سياست خارجي قاطعيت و صراحتي از او سراغ نمي‌رود.مگر آنكه با احساس خطر نسبت به موقعيت خود در انتخابات، به سرعت تغييري در استقلال عمل، قاطعيت و تصحيح مواضع خود نشان دهد و اين باور را در جامعه امريكا (كه تاكنون هرگز به هيچ زني براي رياست‌جمهوري راي نداده)، ايجاد كند، كه او مي‌تواند راه‌حلي براي بحران‌ها باشد.

 

جمع‌بندي

بنابر آنچه گفته شد، روند سه هفته اخير، بيشتر به نفع «ترامپ» ارزيابي مي‌شود.از يك سو بحران منطقه فزوني يافته و از سوي ديگر او نشان داده، اهل معامله و نتيجه‌گراست و مدعي است كه اگر او بود يا اين بحران‌ها نبود يا به سرعت پايان مي‌يافت.تفاوت او با «هريس» آن است كه او علني، بي‌ملاحظه و يك سويه در جانب اسراييل و «نتانياهو» ايستاده و از سياست‌هاي نابودگرانه و ضد‌بشري صهيونيست‌ها رسما دفاع مي‌كند و از راهبرد امريكايي «حق دفاع اسراييل» پا را فراتر گذاشته، حتي سخن از «حق پيروزي اسراييل» مي‌گويد.يعني از ديدگاه او اسراييل هر اقدام يا خشونتي براي پيروزي به انجام برساند، مجاز است و مي‌توان سرزمين‌هاي فلسطينيان را به اسراييل بخشيد، فقط چنان كه «ترامپ» بعد از ديدار با «نتانياهو» گفت اين پيروزي و سلطه بايد سريع باشد! چنان كه مي‌دانيم از جمله راهبردهاي پيروزي سريع اين جماعت، همان رويكرد جنگي بود كه در هيروشيما يا انفجار پيجرها يا بمباران بيمارستان‌ها و مدارس و اردوگاه‌هاي پناهندگان شاهد بوده‌ايم.

در شرايط فعلي، بسياري از دانشگاهيان، مسلمانان و بي‌تصميم‌ها، يا در انتخابات شركت نمي‌كنند يا به كانديداهاي مستقل حامي فلسطين راي خواهند داد.اما اين رويكرد تهاجمي «ترامپ»، مسلمانان و طرفداران فلسطين را مي‌تواند بسيار نگران سازد و چه بسا، خطر فزاينده‌اي كه از جانب جريان راست جهاني و «ترامپ» و جمهوري‌خواهان افراطي احساس مي‌شود، آنها را قانع كند، تغيير نظر داده و با مشاركت در انتخابات به رقيب «ترامپ» راي دهند.در اين صورت در انتخابات پاياپاي امريكا با چندين هزار راي بيشتر در چند ايالت چرخشي، شرايط به نفع «هريس» تغيير خواهد كرد، به ويژه اگر ميزان مشاركت در انتخابات قدري افزايش يابد.

يادآور مي‌شود، به‌طور كلي ميزان مشاركت در انتخابات امريكا چندان بالا نيست و عموما در بازه ۵۰ تا ۶۰ درصد واجدان شرايط بوده است.در امريكا، نظير بسياري ديگر از كشورها، در مشاركت پايين‌تر بخت محافظه‌كاران بيشتر، و در انتخابات با مشاركت بالاتر، بخت ائتلاف دموكرات‌ها و ليبرال‌ها و چپ‌ها فزوني مي‌يابد.بايد ديد، آيا تا سه هفته آينده، دانشگاهيان و مسلمانان و بي‌تصميم‌ها و ديگر جنبش‌هاي پيشرو به ويژه رنگين‌پوستان، نه براي پيروزي «هريس» كه چندان دل خوشي از او ندارند، بلكه براي شكست «ترامپ»، تصميم به مشاركت بالاتر خواهند گرفت يا با عدم مشاركت، صحنه را به «ترامپ» واگذار خواهند كرد؟

ادامه دارد....