هوارد لافرانچی در یادداشتی در ساینس مانیتور نوشت؛ هفتهی گذشته از رئیسجمهور جو بایدن پرسیده شد که آیا فکر میکند نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، عمداً در حال اقداماتی است که انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده را تحت تأثیر قرار دهد.
پاسخِ او که به طرز شگفتانگیزی منفعلانه و آشکارا همراه با سرخوردگی بود، چیزی بیش از یک جواب ساده به این پرسش را منتقل کرد.
بایدن گفت: "نمی دانم که آیا او سعی می کند انتخابات را تحت تأثیر قرار دهد یا نه. به هرحال آقای نتانیاهو باید به خاطر داشته باشد که «هیچ دولتی بیشتر از من برای اسرائیل کاری نکرده است. هیچکس، هیچکس، هیچکس."
در طول جنگ یک سال گذشته در خاورمیانه، بسیاری از منتقدان دولت بایدن در داخل و خارج از کشور میگویند ناتوانی این دولت در مهار نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، جایگاه و اعتبار آمریکا در منطقه را خدشهدار کرده است.
او نخستین رئیسجمهوری آمریکا بود که در زمان جنگ به اسرائیل سفر کرد و تنها چند روز پس از حملات شوک آور حماس در ۷ اکتبر به تلآویو رسید تا رهبر اسرائیل (و نیز تمام اسرائیل) را در آغوش حمایت «غیرقابلتزلزل» آمریکا قرار دهد.
با این حال، یک سال بعد، آقای بایدن اینجا در اتاق توجیه کاخ سفید، نسبت به اهداف رهبر اسرائیل نامطمئن است. این عدم اطمینان نشان میدهد که ایالات متحده برای ماهها درباره اقدامات تشدیدی اسرائیل در غزه، علیه حزبالله در لبنان، و اکنون بر سر انتقام احتمالی اسرائیل از ایران، بهطور مکرر در تاریکی نگه داشته شده است.
بیش از هر چیزی، کلمات آقای بایدن نشاندهندهی این است که ایالات متحده چه نفوذ اندکی بر بازیگران و رویدادهای منطقه دارد و جایگاه ایالات متحده چقدر کاهشیافته است.
رزماری کلانیک Rosemary Kelanic، مدیر برنامه خاورمیانه در اندیشکده اولویتهای دفاعی در واشنگتن که ترویجکنندهی مهار و تمرکز بر منافع اصلی در سیاست خارجی آمریکاست، می گوید: "اینکه رئیسجمهور بایدن نمیتواند این امکان را رد کند که نتانیاهو میخواهد انتخابات آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد، نشان میدهد که اینجا دیگر آمریکا پشت فرمان نیست. نه تنها آمریکا فقط یک همراه در این مسیر است، بلکه حتی نمیداند مقصد کجاست."
وی با اشاره به موارد پرشمار در یک سال گذشته که اسرائیل ظاهراً بدون اطلاع قبلی آمریکا، اقدامات تشدیدی انجام داده – از جمله حملات اخیر در لبنان و بمباران بیروت که منجر به کشتهشدن حسن نصرالله، رهبر حزبالله شد – میگوید این وضعیت «نشان میدهد که آمریکا چقدر اهرم نفوذ کمی» بر اسرائیل دارد. خانم کلانیک می افزاید: "از چشم انداز آمریکا، چه کسی میداند که بعد چه خواهد شد؟"
این پرسش در سراسر واشنگتن و پایتختهای دیگر در حال تکرار است، زیرا جهان منتظر است ببیند اسرائیل چگونه وعدهی انتقام خود از ایران بابت حملات موشکی اول اکتبر به اسرائیل را عملی میکند.
در حالی که بازارهای جهانی پیشبینی میکنند اسرائیل زیرساختهای گسترده تولید نفت ایران را هدف قرار دهد – قیمتهای جهانی نفت در این هفته به شدت افزایش یافته است – مقامات آمریکایی بیشتر نگرانند که اسرائیل سعی کند تاسیسات هستهای ایران را بمباران کند.
بیشتر کارشناسان نظامی معتقدند که اسرائیل نمیتواند بدون کمک نظامی ایالات متحده بهطور قابلتوجهی به تأسیسات هستهای ایران که در عمق زمین نصب شدهاند، آسیب بزند.
بایدن بهطور علنی به اسرائیل درباره حمله به سایتهای هستهای ایران هشدار داده است – اقدامی که مقامات آمریکایی نگرانند که میتواند واکنش فاجعهبار تهران را برانگیزد.
اما جهان شاهد بوده که آقای نتانیاهو بارها و بارها توصیه های آمریکا را نادیده گرفته و بیاهمیت شمرده است، برخی از کارشناسان میگویند. آنها هشدار میدهند که این وضعیت به جایگاه و اعتبار ایالات متحده در میان دوستان و دشمنان بهطور یکسان آسیب زده است.
جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز واکاوی های راهبردی و بینالمللی در واشنگتنن می گوید: "نتانیاهو بارها به جهان نشان داده که نه تنها میتوان ایالات متحده را کنار زد، بلکه میتوان بارها آن را در تاریکی نگه داشت و آشکارا دربارهی اقداماتی که آمریکا انجام میدهد [برای مثال، دربارهی تحویل سلاح به اسراییل] دروغ گفت – و این کار را هم بدون هیچ پیامدی انجام داد."
او میگوید: «این پیام چندان مفیدی برای جهان نیست."
به گفتهی مقامات چند کشور، در واقع، در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، یکی از موضوعات پُرگفتگو در راهروها، ناتوانی آمریکا و نداشتن قدرت تاثیرگذاری بر متحد کلیدی خود در خاورمیانه بود.
سال گذشته نشان داد که چگونه زلزله حملات ۷ اکتبر، به شکل عمیقی مسیر و توازن قدرت در خاورمیانه را تکان داد و دگرگون کرده است. شاید مهمترین نکته این باشد که ایالات متحدها ز موتوری بیرقیب برای اقدامات منطقهای، به تقریباً یک ناظر خنثی تنزل یافته است.
بروس جنتلسون Bruce Jentleson، استاد سیاست عمومی و علوم سیاسی در دانشگاه دوک در دورهام، کارولینای شمالی، می گوید: "حتی اگر امکان رسیدن به توافق آتشبس در غزه وجود داشت، نتیجهی همکاری ایالات متحده، مصر و قطر بود، بنابراین حتی آن هم نشان میداد که جهان چقدر از روزهایی که آمریکا بهطور عمده به تنهایی امور را پیش میبرد، فاصله گرفته است."
دکتر جنتلسون، یک کارشناس سابق خاورمیانه در وزارت خارجه آمریکا، با توجه به این واقعیت میگوید: "اشتباه بود که دولت بایدن بارها اعلام کرد تلاشهای دیپلماتیک آنها در آستانه به ثمر رسیدن است." او میگوید: «من هرگز فکر نمیکردم که عاقلانه باشد که بگویید شما خیلی، خیلی نزدیک به تکمیل یک مذاکره» برای آتشبس غزه هستید. به طور کلی، ما خیلی خوب عمل نکردهایم."
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که به گفته کارشناسان سیاست خارجی، بایدن مرتکب شده این است که اجازه داده حمایت "غیرقابلتزلزل" او از اسرائیل، او را نسبت به اقدامات غیردوستانه و انگیزههای مسلط سیاسی رهبر اسرائیل کور کند.
دکتر آلترمن میگوید: «نمیدانم چه اقدامی از سوی ایالات متحده میتوانست مسیر این درگیری را تغییر دهد، اما چیزی که میدانم این است که نخستوزیر اسرائیل رهبر کشوری را که بیش از هر کشور دیگری برای محافظت از اسرائیل و منافع آن تلاش کرده، غافلگیر کرد."
شمار کمی از کارشناسان منطقهای میگویند که اختلافات با آقای نتانیاهو باید آمریکا را به قطع کمکهای نظامی به اسرائیل وادار میکرد. دکتر آلترمن میگوید: «با توجه به ماهیت دشمنان اسرائیل، من سخت میتوانم استدلال کنم که آمریکا باید کمک به اسرائیل را مشروط میکرد."
اما برخی استدلال میکنند که راههایی برای اتخاذ لحنی سختتر وجود داشت. دکتر جنتلسون میگوید: «تفاوتی وجود دارد بین دفاع از اسرائیل در برابر دشمنانش و همان حمایت آهنین از اقدامات آنها در غزه و کرانه باختری که دیدیم که برخلاف منافع ما بود."
دکتر آلترمن با اشاره به اینکه آقای نتانیاهو به طور فعال تلاشهای دیپلماتیک ایالات متحده را تضعیف میکرد و «مستقیم خطاب به شهروندان آمریکایی دولت را تحقیر میکرد»، میگوید دولت بایدن حداقل باید در مورد اختلافات خود با رهبر اسرائیل شفافتر عمل میکرد.
او با قیاسی به «قوانین مارکیز کوئینزبری» که استانداردهای انصاف در بوکس را تعیین میکند، میگوید: «اگر آنها نمیخواستند طبق قوانین بازی کنند، چرا ما باید مؤدب باشیم و طبق قوانین بازی کنیم؟ من متوجه نمیشوم."
دگرشِ یک میراث
برای بسیاری از ناظران، کنار گذاشتن آمریکا در تعیین مسیر امور خاورمیانه – و به ویژه ناتوانی آقای بایدن در تحقق آتشبس و جلوگیری از گسترش درگیری، با وجود ماهها تلاش – نشاندهندهی تغییرات عمیقی است که در طول یک سال گذشته رخ داده است.
در سپتامبر ۲۰۲۳، رئیسجمهور بایدن در یک نشست گروه ۲۰ با تاکید اعلام کرد که یک طرح تجاری خاورمیانهای را مطرح میکند که قرار بود بخشی از یک بازنگری گسترده در منطقه باشد. این چشمانداز، که خلاف منافع ایران یا حماس تلقی میشد، شامل روابط عادیسازیشده بین اسرائیل و عربستان سعودی، تشکیل یک دولت فلسطینی، و یک مشارکت استراتژیک ایالات متحده و عربستان بود.
آقای بایدن این طرح بلندپروازانه را «نقطه عطفی در تاریخ» نامید و این درک گسترده پیدا شد که این طرح، میراث آقای بایدن در منطقه را تثبیت خواهد کرد. اکنون آن میراث درهمشکسته و برای بسیاری در منطقه و فراتر از آن، میراث خاورمیانهای آقای بایدن تقریباً به شکلی متضاد دیده میشود: تسهیل ناآگاهانه یک درگیری ویرانگر منطقهای که نتیجهای حمایت بیچون و چرای او از متحدی است که رهبرش بارها مشاورههای آمریکا برای خویشتنداری و کاهش تنش را نادیده گرفته است.
دکتر کلانیک Dr. Kelanic از اندیشکده اولویتهای دفاعی میگوید: «هیچ شکی نیست که یک خطر اخلاقی در روابط آمریکا و اسرائیل در حال نقش آفرینی است.» او اضافه میکند: «حمایت آهنین از اسرائیل... میتواند انگیزههای نادرستی برای نتانیاهو ایجاد کند تا به شکل تهاجمیتری عمل کند [و] ریسکهای بزرگتری را بپذیرد، چون میداند آمریکا پشت اسرائیل است، شاید بدون توجه به هر چیزی."