به بهانه معرفي رييس جديد سازمان سينمايي
تغيير و تحول فينفسه مثبت است حتي اگر در دلهايي اميد برنينگيزد. وزش هواي تازه در فضاي سياست كشور نشانههايي از عزم چرخش به مسيرهاي معقول با خود آورده كه خوشبينانه شايد سرآغاز اصلاحاتي اساسي باشند. معرفي رييس جديد سازمان سينمايي يكي از اين نشانهها است كه حسب كارنامه مديريتياش ميتوان موافق يا مخالفش بود؛ ولي فرصتي است براي تصحيح نگاه و آواربرداري از آسيبهايي كه از سر اهمال يا ناآگاهي سالهاست بر اين سينما فرود ميآيند و به حال امروزش كشاندهاند. سابقه رائد فريدزاده او را فردي آشنا با سازوكارهاي مديريت روز جهان معرفي ميكند كه جايگاه مهم و استراتژيك هنرها به ويژه سينما در تبيين نگاه جهان به ملتها را ميشناسد و به يقين آگاه است كه امروزه رابطه ايدهآل دولتها و نهادهاي رسمي با حوزه هنر عمدتا در ايفاي نقش تسهيلگر و حامي تعريف ميشود، نه مداخلهجو و آمر. اين آشنايي در كنار تعلقات سياسي و شخصي او، رييس جديد سازمان سينمايي را در موقعيتي تاريخي قرار داده كه اگر با ارادهاي معطوف به اصلاح وارد عرصه تغييرات كليدي شود بتواند برخي معادلات جاافتاده در تعاملات دولت و سينما در ايران را عوض كند و طرحي نو دراندازد. سينماي ما امروز در عرصههاي متعدد نيازمند حمايت اصولي و پايدار است ولي در حوزههايي هم بينياز از مداخله نهادهاي بالادستي نشان ميدهد. بررسي و شناخت اين حوزهها جهت اصلاح قوانين قديمي كه مانع سپردن امور سينما به صنوف هستند، ميتواند شروع مناسبي براي رييس جديد باشد. تفويض برخي اختيارات به خانه سينما به صورت آزمايشي طي چند ماه، زمينه مناسبي براي اصلاح قوانين خواهدبود تا به تدريج بخشي از وظايف سازمان سينمايي به ويژه در حيطههاي پژوهش و مطالعات، توسعه منابع انساني و فرآيند ارزشيابي به خانه سينما منتقل شود. ادغام برخي از زيرمجموعههاي سازمان در يكديگر و كاستن از فربهي ناموجه آن قطعا خاصيت دوگانه صرفهجويي در بودجههاي تخصيص يافته به سينما و چابكي عملكرد مجموعه سازمان دارد. مهمترين بزنگاه صنعتي سينماي ايران سهم اندكش از بازارهاي داخلي و جهاني است كه همواره حيات طبيعي آن را با چالش مواجه كرده است. حذف تدريجي سينما از سبد تفريح دايمي خانوادهها كه ريشه در فقدان تنوع فيلمها و بيتناسبي تعداد صندليهاي سينماها با جمعيت كشور دارد، لزوم ورود جدي و اقدامات ترويجي و تشويقي سازمان سينمايي در اين راستا را گوشزد ميكند. در خصوص سياستگذاري براي بازارسازي محصولات و خدمات سينماي ايران در فراسوي مرزها هم ميشود از رييس جديد انتظار داشت.
انحصار توجه را از رويدادهاي پرزرق وبرق سينمايي در اروپا و امريكاي شمالي بردارد و به بازارهاي بالقوه در بين ملتهاي فارسيزبان، كشورهاي مسلمان و دولتهاي همپيمان توجه جدي كند. فريدزاده طي حضور چندسالهاش در صدر امور بينالملل بنياد فارابي احتمالا به خوبي با ظرفيتهاي فراموش شده اين بخش آشناست و اميد است براي بازارسنجي و مخاطبشناسي اين حوزه برنامه داشته باشد. تبادل فيلم بين ايران و بازارهاي هدف، و برگزاري نمايشگاههاي دستاوردهاي سينمايي كشور در كشورهاي منطقه پيشنهادياست براي ايجاد زمينههاي تعامل تجاري، صنعتي، خدمات و نيروي انساني سينماي ايران با جهان . نبايد از ياد برد كه عدم توازن بين تعداد فعالان سينماي ايران با ظرفيت توليد داخلي، يكي از دلايل بيكاري و نارضايتي ميان خانواده بزرگ سينماي ايران است و كمك به بازاريابي توانمنديهاي آنان در كشورهاي ديگر راهكاري براي كاستن از فشار مالي و رواني اين بخش. و درنهايت اينكه امروز انتصاب رييس جديد سازمان سينمايي مثل هر انتصاب دولتي ديگري مخالفان و موافقاني دارد. عملكرد او در دوران مسووليت و تاثيرش بر زندگي خانواده بزرگ سينما و بر فرهنگ كشور نشان خواهدداد حق با مخالفان او خواهدبود يا با موافقان.