افزایش قابل توجه مصرف گاز در ماه های زمستان چالشی حیاتی برای ایران ایجاد کرده است و موجب ناترازی گاز در زمستان برای صنایع و نیروگاهها شده است. این ناترازی، که با افزایش شدید تقاضا بیش از عرضه موجود مشخص می شود، رفاه اقتصادی بسیاری از خانوارها را به خطر می اندازد و یک اثر دومینویی ایجاد می کند که موجب توقف تولیدات صنعتی و در نهایت افزایش تورم و کاهش درآمدهای ارزی کل کشور خواهد شد.
پرداختن به این موضوع نیازمند رویکردی جامع و چند جانبه با تمرکز کلیدی بر اصلاح الگوی مصرف در بخش داخلی است. در قلب مشکل ناترازی گاز، تضاد فاحش بین تقاضا و تولید به دلیل قیمت پایین عرضه گاز نهفته است. در حالی که ایران کشوری دارای ذخایر گاز قابل توجهی است، الگوهای مصرف فعلی، به ویژه در ماه های اوج زمستان، از ظرفیت تولید پیشی گرفته است.
با رشد شهرنشینی و افزایش استانداردهای زندگی مبتنی بر استفاده از گاز برای مصارف مختلف گرمایشی و همچنین توسعه ناپایدار شهری به شکل توسعه عمودی شهرها، تقاضا برای گاز در بخش خانگی به صورت متمرکز به ویژه برای اهداف گرمایشی در زمستان های سرد شاهد افزایش تصاعدی بوده است و از همه مهمتر به دلیل قیمت پایین گاز، وسایل گرمایشی نیز شدیدا ناکارآمد و قدیمی هستند که نتیجه آن به این شکل شده است که بخش قابل توجهی از خانهها در ایران به تجهیزات گرمایشی قدیمی و ناکارآمد متکی هستند که در نتیجه مصرف بیش از حد انرژی را به همراه دارد.
این عوامل در یک سناریوی چالش برانگیز به اوج خود می رسند که در آن تقاضا برای گاز در ماه های زمستان از عرضه موجود پیشی می گیرد و منجر به اختلال در بخش های مختلف می شود که تعطیلی و توقف تولیدات صنعتی مهمترین اثر منفی این ناترازی است. نیاز حیاتی به گاز به عنوان سوخت و خوراک برای بسیاری از صنایع در زمستان و در زمان پیک مصرف منجر به تعطیلی صنایع شده است که در نتیجه آن به کشور و صنایع زیانهای اقتصادی قابل توجه و اختلال در زنجیره تامین وارد میشود. همچنین نیروگاه ها نیز به شدت به گاز طبیعی به عنوان منبع اولیه سوخت متکی هستند.
ناترازی گاز در زمستان اغلب منجر به عدم وجود گاز کافی برای تولید برق می شود که منجر به خاموشی های احتمالی و به خطر افتادن تحویل مطمئن برق به خانوارها و مشاغل می شود و همچنین به کارگیری مازوت به عنوان سوخت جایگزین گاز و در نتیجه شکلگیری منشا جدیدی برای آلودگیهای هوا در کلانشهرها میشود که اثرات مخربی بر محیط زیست دارد. استفاده ناکارآمد از گاز در بخش خانگی این نگرانی ها را تشدید کرده است و حجم ناترازی گاز در سال جاری را به بیش از 300 میلیون مترمکعب رسانده است.
برای حل معضل ناترازی گاز و تمرکز بر بهینهسازی مصرف گاز، تنظیم مجدد ساختار قیمت گذاری مصرف گاز خانگی برای منعکس کردن ارزش واقعی آن بسیار مهم است. این رویکرد مبتنی بر اجرای مدل جدیدی از اعطای یارانه انرژی در بخش گاز و برق به صورت توامان است. در فصول سرد سال، مناطق سردسیر نیازمند مصرف گاز هستند و در فصول گرم سال نیز مناطق گرمسیر نیازمند مصرف برق هستند و از همین رو مسئله مربوط به ناترازی گاز و برق با تکیه بر مدل جدید اعطای سهمیه یارانهای به هر نفر در منزل سرپرست خانوار امکانپذیر خواهد شد.
در این مدل تا سقف الگوی بهینه مصرف که حدود 80 درصد مردم درون آن هستند؛ گاز و برق سهمیهای به افراد تعلق خواهد گرفت و مصرف مازاد آن و خارج از الگوی بهینه توسط مشترکان پرمصرف، به قیمتهای واقعی برق و گاز عرضه خواهد شد و مردمی که مصرفی کمتر از سهمیه خود دارند؛ در بازار مبادلات انرژی، امکان فروش گاز و برق خود را به صادرکننده انرژی یا افراد پرمصرف با قیمت آزاد دارند.
به این ترتیب با تکیه بر مدل جدید اعطای سهیمه برق و گاز، علاوه بر اقتصادی کردن مصرف برق و گاز، مصرف غیربهینه گاز در بخش خانگی که عامل اصلی ناترازی گاز در زمستان است؛ اصلاح خواهد شد و مکانیزم قیمتی ایجاد شده برای مشترکان پرمصرف گازی منجر به اصلاح مصرف تا قرارگیری درون الگوی بهینه را فراهم خواهد کرد و برای مشترکان عادی و درون الگوی مصرف، صرفه اقتصادی حاصل از کاهش مصرف و فروش آزاد آن به قیمت بالا به عنوان انگیزه برای بهینه کردن مصرف خود منجر خواهد شد و در این بازی برد برد، علاوه بر ایجاد مدل دقیق عدالتمحور در توزیع یارانه برق و گاز، دولت نیز دیگر امکان قیمتگذاری دستوری و تعیین تکلیف برای مردم را نخواهد داشت.