به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ابتدای این محفل که شامگاه ۲۰ مهر در پیامرسان اجتماعی بله برگزار شد، غلام اشرف قادری، رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی جی اف کالج شاه جهانپور هندوستان گفت: مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، در هندوستان بهویژه در میان مسلمانان و دیگر گروههای اجتماعی محبوبیت بسیار زیادی دارند. علت این محبوبیت به مواضع ایشان در حمایت از حقوق مردم فلسطین و جبهه مقاومت اسلامی در برابر تجاوزات اسرائیل و ظلم و استکبار جهانی است. در سالهای اخیر، با افزایش و گسترش دامنه روابط کشورهای ایران و هند، فعالیتهای فرهنگی و دینی نیز به میزان این محبوبیت افزوده است. در شهرهایی مانند دهلی نو، بمبئی و کلکته، تجمعهای مذهبی بسیاری به مناسبتهای مختلف برگزار میشود که نشاندهنده تأثیر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر جامعه مسلمانان هند است.
رئیس دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشکده گاندی فیض عام شاه جهانپور در انتها و در رابطه با عملیات وعده صادق (۲) بیان کرد: عملیات موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به مراکز نظامی اسرائیل، بسیاری از آزادمردان، مسلمانان و گروههای حامی محور مقاومت را در هندوستان خوشحال کرد و آنان این اقدام مقتدرانه ایران را نشاندهنده قدرت و اراده این کشور در دفاع همه جانبه از مظلوم در برابر رژیم صهیونیستی میدانند.
در این محفل اد بی، شاعران و ادیبانی چون علیرضا قزوه، امیر عاملی، سید عبدالله حسینی، غلام اشرف قادری، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی تبار، علی مزمل لاهوری، محمد مهدی عبداللهی، محمد عشرت صغیر، سید تصور مهدی، سید غافر رضوی، سید مهدی بنی هاشمی، عمادالدین ربانی، محمد تقی عزیزیان زمانه، مسلم اسدالله، نغمه مستشار نظامی، میترا ملک محمدی، متین پسندیده، زهره یوسفی، آمنه آل اسحاق، نجمه بنائیان بروجنی، صامره حبیبی، سارا عبداللهی، فرزانه قربانی، نگین نقیبی، نیره جهانشاهی، زهرا حاجی پور، نجمه پور ملکی، و فاطمه ناظری حضور داشتند.
برخی از اشعار ارائه شده شاعران در این محفل ادبی با مضمون جمعه نصر و تشکر و قدردانی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را میخوانید:
سید عبدالله حسینی
مشروح آفرید خدا سینه ترا
ما رشک می بریم طمئنینه ترا
خواهد سپرد خاک به خاطر، علیِّ عصر
ذکر نماز نصر در آدینه ترا
تو رایت ظهور بر افراشتی، یهود
دارد به سینه کینه دیرینه ترا
تو سد راه سلطه غربی ازآنجهت
پرورده است کفر بدل کینه ترا
زاندم که شرح اسم شما منتشر شده است
هر شب نگاه میکنم آئینه ترا
میبوسم ای خمینی ثانی، به قصد قرب
پیشانی مبارک بی پینه ترا
هرگز صدای موج به ساحل نمیرسید
دریا اگر که داشت طمئنینه ترا
نغمه مستشار نظامی
نشستهام به سخن با تویی که محرم رازی
نشستهام که دل خسته مرا بنوازی
در این جماعت یکرنگ، با همین دل شیدا
در آرزوی تو امروز میرسم به نمازی
رسیدهام به صف آخر و بدون تکلّف
نشستهام به تماشای نور و آینه بازی
درین زمانه دلتنگ زخمهای پیاپی
خرابههای دلم را مگر به عشق بسازی
میان خطبه به نام تو میرسد سخن آری
گمان کنم که تو هم گوشهای به راز و نیازی
نماز جمعه موعود، با امامت نورت
خدای من چه بهشتی؛ خدای من چه نمازی
ایرج قنبری
ای عطر خدا نگاه ربانی تو
یک عالم اسیر چشم بارانی تو
در جمعه نصر شد دل من تازه
از بارش خطبههای نورانی تو...
نجمه پور ملکی
دیدم شکوه ایل را در جمعه نصر
موسی کنار نیل را در جمعه نصر
ایندفعه از تهران مسیح آمد بخواند
آیاتی از انجیل را در جمعه نصر
خونخواهی سیدحسن از خاک غزه
آورده اسماعیل را در جمعه نصر
می بست در خیل شهیدان، حاج قاسم
پرهای جبرائیل را در جمعه نصر
صف های مردم از مصلی بود تا قدس
خواندیم ما تعجیل را در جمعه نصر
پیوند امت با ولایت می دمیدند
این صور اسرافیل را در جمعه نصر
عمارهای رهبری جاوید کردند
یک جمعه تعطیل را در جمعه نصر
پشت سپاه پاسدارانیم…بشنو
فریاد این تجلیل را در جمعه نصر
مادر بزرگ از شادمانی پخش می کرد
با دست خود آجیل را در جمعه نصر
ما بچه های وعده صادق شنیدیم
آواز این ترتیل را در جمعه نصر
پیر خراسانی بیا با خود بیاور
بارانی از سجیل را در جمعه نصر
وقتش شده امضا کنی ای کعبه عشق!
مرگ سپاه فیل را در جمعه نصر
بر دوش بابا کودکی در خواب می دید
پایان اسراییل را در جمعه نصر
امیر عاملی
تغزلی به تو تقدیم میکنم رهبر
تغزلی که نوشتم هزار بار از سر
هزار بار نوشتم که دوستت دارم
هزار بار سرودم سرودهی باور
گلی، همیشه دعا میکنم به جان بهار
که تا ابد نشوی از خزان دمی پرپر
تو امتداد امامی بهار دامانی
بهار خاطره در ذهن پاک نیلوفر
فدای قد بلندت بلند قامت ما
بمان به رغم منافق، به سایه سنگر
تو را سرودهام ای عشق چون دلم فرمود
تو را سرودهام ای از همیشه زیباتر
بهار مثل تو زیباست یا تو مثل بهار؟
یکی از آن دگری هست زان دگر بهتر
حسود را نتوان چاره کرد میدانم
که آتش است نهان در نقاب خاکستر
ولی به رغم رقیبان به کوری نامرد
تغزلی به تو تقدیم میکنم رهبر
رسول شریفی
با خطبه تو حماسه بر پا شده بود
دلها همه مثل طور سینا شده بود
انگار که در شکوه آن جمعه نصر
هر قطره به اندازه ی دریا شده بود
سید مسعود علوی تبار
نشاندی به پای حقیقت جهان را
به عالم برافراز اینک نشان را
که افراشتی از دل خاک ایران
به روی زمین رایت آسمان را
به دست حکیمانه خود گرفتی
عصای سرافرازی جاودان را
نگاهت به بیداری صبحدم ها
برآشفته کرده است خواب زمان را
کشاندی شب تار را تا سحرگاه
پر از نور کردی شب کهکشان را
برای جهانی وجودت عزیز است
به پایت نشاند جهان نقد جان را
به بیداری سوره چشمهایت
شکستیم آیینه خوابمان را
کلام تو چون نغمه آشنایی است
کند واله خود تمام جهان را
به پای نیوشیدن هر کلامت
نشاندیم زخم دل خون چکان را
بس است ابرها را تب مهرت ای یار
که دربا بسازند صحرای جان را
محمد مهدی عبداللهی
دیدیم شکوه پرچم و غیرت را
دیدیم چکاد قله عزت را
در سایه سیدعلی خامنهای
دیدیم شکوفایی این نهضت را
فرزانه قربانی
وقتی پریدی آسمون
تو کهکشون درخشیدی
صدای بغض بیروتو
میون ابرا میشنیدی
هنوز مثل آتشفشون
تو دلمون شعلهوری
رجز بخون، رجز بخون
با اون صدای حیدری
آغاز نصرالله یعنی
تو زندهای تو دلامون
حقتو اخر میگیرن
یه روزی پهلونامون
با وعده صادقمون
میگیریم انتقامتو
به دنیا صادر میکنیم
انگیزه قیامتو
چه عطر سیبی پیچیده
تو غصه ناب شما
تا که عبات سایبونه
کجا برم کجا؟؟کجا؟؟
قسم به غربت نگات
شیطونا از پا میندازیم
تا که دعات پشتمونه
ما از حریف نمیبازیم
جمعه نصرو همگی
به یاد تو رقم زدیم
پشت سر سید علی
تا آسمون قدم زدیم
نماز آدینه ما
چه عطر انتظاری داشت
رهبر ما تو خطبههاش
دیدی چه اقتداری داشت
سید غافر رضوی (چولس، هندوستان)
خادم کوی امام منتظر سید علی
در شبِ تاریک دنیا چون گهر سید علی
قدرت دشمن به زیرِ پا نهادی آفرین
در جهان پیچیده گردید این خبر سید علی
جمعه نصرِ خدا سیلی به صهیونیزم بود
در پناہ حق بمانی بی خطر سید علی
جان به کف در راہِ آزادی به میدان آمدی
چشم شد مات از شکوه این ظفر سید علی
میدهیم ای جان ادامه راہِ نصرالله را
دل به فرمان تو باشد سر به سر سید علی
ای فلک بنگر که اسرائیل را نابود کرد
خطبه کوبنده و ویرانگر سید علی
مسعود یوسف پور
شبی که بیم سرک میکشید از روزن
شبی که خواب ترور دیده بود اهریمن
شبی که موج خبر، روی دیده داغ گذاشت
شبی چنان که کم از لیله المبیت نداشت
شبِ خدا نکندها، شبِ خطر، شبِ آه
شبی که با دل ما تا سحر نیامد راه
شبی که هرچه تفال به خواجۀ شیراز
«خداش در همه حال از بلا…» میامد باز
سپیده سرزد و تکلیف ماه روشن شد
گذشت شام و تنورِ پگاه روشن شد
به رغم خواب و خیال رسانههای دروغ
شلوغ بود مصلای روز جمعه، شلوغ
بدا به شعر نگوید از آن قیام اگر
از آن نماز شهامت، از آن امام اگر
امام جامعه این بار خواند اقامه عصر
بگو، بخوان، بنویس از نماز جمعه نصر
بگو که زود رسید او و رفت خیلی دیر
رجز نخواند و درآمد ز شش جهت تکبیر
میان خطبۀ او دیدهاند هر دو جناح
سلاح تکیه به او میزند نه او به سلاح!
رسید آنکه جهان از صلابتش مات است
که گفت پاسخ ما کمترین مجازات است
که مانده کاری و ای دشمنان خواب زده!
نمیشویم در انجام آن شتابزده
قسم به یوسفِ در خاک و خون تپیده شام
که حذف میشود این گرگ، گرگ خونآشام
بناست آخر این قصّه را رقم بزنیم
زدیم، لازم باشد دوباره هم بزنیم!
نشان قطعی پیروزی است در این راه
قسم به وعده صادق، به جاءَ نصرالله
عزاست میگویم زانچه بر سرم رفتهست
عزاست، مایۀ فخرم، برادرم رفتهست
عزاست لیک امید آفرین عزا، چه عزا؟
عزای درس دهنده، عزای عاشورا
سخن خلاصه کنم در کمال ناچاری
تمام گشت نماز، آن نمازِ بیداری
دل_ این حسینه را_ وقف صحبتش کردم
فدای دست کشیدن به تربتش گردم
مرا ببخش برادر اطاله یافت کلام
همین بس است بگویم برای حسن ختام:
به ترجمان وقار و شکوه نزدیک اند
خوشا به مردم تهران، به کوه نزدیک اند!
عمادالدین ربانی
آن روز امام جمعه ما شد ماه
بودند ستارهها همه گرم نگاه
در جمعه نصر صفشکنها بودند
در بین صفوف دیدمت نصرالله
زهره یوسفی
جمعهها رفت که نصر آید و منصور شویم
در دل صحنه تاریک جهان نور شویم
عاشقان! عرصه پیکار مسلم شده است
نفس کفر جهانی به خدا کم شده است
جمعه نصر، شهادتطلبی بود آری
سر سجاده به فرمان علی بود آری
جمعیت از همه سو، سمت مصلی میرفت
چه خبر بود که این گونه به آنجا میرفت؟
پیچ و تابی که صف عشق به میدان میداد
خبر از بارش یکباره ایمان میداد
خبر از گفتن و تفسیر حقایق، آری
خبر از معجزه وعده صادق، آری
لب اگر تر کند آقا، همه آماده رزم
این صف از جنس ولا بوده و عزم همه جزم
جای جای وطن از عطر شهیدان جاریست
ثمر عطر شهیدان وطن، بیداری ست
سید تصور مهدی (پتنا، هندوستان)
سلام ای دادخواه انقلابی
خدا قوت سپاه انقلابی
سراسیمه است دشمن از نگاهت
درودت ای نگاه انقلابی
صامره حبیبی
دلبسته نگاه تواند اقتدارها
جویای شور و حال تواند اعتبارها
در تنگنای حادثه قد خم نکردهای
مبهوت از صلابت تو کوهسارها
شال عزا اگرچه به دوشت نشسته است
آرام از متانت تو سوگوارها
رو دست خورده خصم سراپا مسلّحت
محو صلای تازه تو کهنهکارها
لب تر نما که سیل بر اهریمنان شویم
آمادهاند پشت سرت آبشارها
ما ذوالفقار جمعه نصریم یا علی
فرمان بده به آختن ذوالفقارها
راهی بدون رهبریات طی نمیکنیم
در جادهای که بگذرد از لالهزارها
محمد تقی عزیزیان زمانه
وقتی امام عاشقان بالای منبر میرود
آثار اندوه از دل غمگین ما در میرود
گلدستهها پر می شود از بانگ زیبای علی
سیراب میگردد جهان از شهد دریای علی
با خطبههای حیدری، آتش به عالم میزند
سنگ صدایش ضربهها بر شیشه غم میزند
هر واژهای با لحن او، صد بیت سوزان میشود
لب تر کند کاخ ستم از پایه ویران میشود
لب تر کند جانهای ما تا آسمان پر میکشد
هر کس به قدر وسع خود، از چشمهاش سر میکشد
در جمعه نصر این چنین صحن مصلی دیدنی است
از قامت دیوارها گلهای خوشبو چیدنی است
نگین نقیبی
همه دنیا به تدبیر تو مدیون
برایت می دهم جان و سر و خون
تویی که خطبه هایت مثل موشک
فرود آمد به قلب نحس صهیون
محمد عشرت صغیر (شاه جهانپور، هندوستان)
ما معنی افشاشده راز توایم
ما خیره به صحنههای اعجاز توایم
ای عزت مسلمین ایا خامنهای
ای رهبر ما، ما همه سرباز توایم
آمنه آل اسحاق
موسای زمان دوباره بر نیل زده
بر ابرهه، سجیلِ ابابیل زده
با خطبه سرشار ز فتحی موعود
بر کفر زمانه مهر تعطیل زده
∎