مترجم زبان کرهای معتقد است که هن کنگ، نوبل را بهخاطر کتاب «اعمال انسانی» و دیگر کتابش که دربارۀ حوادث دهۀ ۱۹۴۰ کره است، گرفته و میگوید: او نویسنده شناخته شدهای در کره نبوده و کتاب معروفش «گیاهخوار» نیز در این کشور مطرح نبوده است حتی تا پیش از کسب جایزه بین المللی من بوکرز(Man Bookers) طی ۱۱ سال ، فقط ۶۰ هزار جلد از کتاب «گیاهخوار» در کره فروش رفته بود اما پس از کسب این جایزه فقط طی شش ماه ۶۰۰ هزار نسخه از این کتاب در کره فروخته شد.
سعیدرضا اتحادی در پی اهدای جایزۀ نوبل به یک نویسنده کرهای در گفتوگو با ایسنا دربارۀ اینکه ادبیات کره در کشور ما باوجود چندین ترجمه از کتابهای «هن کنگ» چندان شناخته شده نیست، اظهار کرد: بله، ادبیات کره کمتر شناختهشده است. دلیل این مسئله هم این است که کشور کره مدت زیادی تحت استعمار ژاپن بود. مردم کره مجبور شدند از خط ژاپنی استفاده کنند؛ حتی زبان رسانههایشان نیز ژاپنی شد. آنها با گسست تاریخی مواجه شدند. علاوه بر این، در اواخر دورۀ چوسان، ادبیات برای قشر مرفه و سطح بالای جامعه بود و به دلیل مسائلی چون تغییر خط و طبقاتی بودن جامعه، ادبیات در سطح اجتماع خیلی فراگیر نبود.
او افزود: پس از پایان استعمار ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم، جنگ دو کره آغاز شد و بعد هم کشور کره دچار فقر شد. این موضوع تا دهۀ ۱۹۸۰ که اقتصاد کره رونق پیدا کرد، ادامه داشت. کرهایها تقریبا از دهۀ ۱۹۸۰ تلاش کردند روی ادبیات و هنر خود سرمایهگذاری کنند. البته موج کرهای بیشتر سوار بر هنرهای نمایشی این کشور از قبیل موسیقی و سریال و فیلم بوده است. موج ادبیات کره موج جدیدی است و شاید کمتر از بیست سال قدمت دارد.
اتحادی خاطرنشان کرد: کتاب مشهور خانم هن، یعنی «گیاهخوار»، در خود کره چندان شناخته نشده بود و تا پیش از کسب جوایز بین المللی جایگاه در خوری نیافته بود؛ ولی از جایی به بعد در سطح جهانی محبوبیت پیدا میکند.
اتحادی با بیان اینکه این کتاب در حوزه علاقهمندیهای او نبود و آن را نخوانده است، گفت: فیلم سینماییای بر اساس این کتاب و با همین نام ساختهشده است. من این فیلم را دیدهام اما در حوزه علاقهمندی من نبود.
او دربارۀ دلیل دیده نشدن کتاب مشهور هن کنگ در کره گفت: ادبیاتی که خانم هن کنگ استفاده میکند، صحنههای زننده زیادی دارد که با روحیه محافظه کار جامعه کره در تضاد است. میتوانیم او را با آقای کیمکی دوک، کارگردان کرهای مقایسه کنیم. کیمکی دوک بهدلیل اعتراضاتی که به جامعه دارد، همهچیز را سیاه نشان میدهد و در فیلمهایش خونریزی هست و چیزهایی دارد که هرکسی نمیتواند تحمل کند. این کارگردان هم در خارج از مرزهای کره شناخته شده تر از داخل کشور بود. خانم هن کنگ هم تقریبا همین شرایط را دارد.
این مترجم در ادامه بیان کرد: هرچند خانم هن کنگ، دو کتاب دیگر دارند که فکر میکنم جایزه نوبل برای این دو کتاب، به ایشان تعلقگرفته است؛ یکی اعمال انسانی و کتاب دیگری که فکر نکنم ترجمهشده باشد. این کتابها بهنوعی تاریخ کره را مرور میکند. تاریخ مدرن کره و دردی که آنها کشیدهاند. کتاب «اعمال انسانی» دررابطهبا سرکوب دانشجویان در سال ۱۹۸۰ در شهر زادگاه خانم هن یعنی گوانگجو است. کتاب بعدی او دربارۀ سرکوب خشن مردم در سال ۱۹۴۷ است. زمانی که ساکنان جزیره ججودو به شدت توسط پلیس کره تازه تاسیس سرکوب شدند. بهنظر بهخاطر این دو کتاب، جایزۀ نوبل را برده است.
سعیدرضا اتحادی دربارۀ اینکه به نظرش حق خانم هن کنگ بود که جایزۀ نوبل را ببرد، گفت: او اولین زن نویسندۀ آسیایی است که جایزۀ نوبل ادبیات را گرفته است و این موضوع برای آسیا خوب است. در جایگاهی نیستم که بتوانم قضاوت کنم که آیا حق او بود یا خیر؛ اما فکر میکنم بیشتر سیاست خود کشور کره و سرمایهگذاری این کشور در ایجاد موج کرهای باعث شده جایزۀ نوبل بگیرد. تعداد کارهای این نویسنده همچندان زیاد نیست. حتی نمیشود گفت که او سبک جدیدی خلق کرده یا جنبشی جدید رقمزده است. البته در بیانیۀ نوبل هم اشاره شده است که اهدای این جایزه به دلیل مقابله او با آسیبهای (تروماهای) تاریخی است.
برنده نوبل گریه مترجمش را درآورد!
مترجم کتاب «اعمال انسانی» که نویسندهاش برندهٔ جایزۀ نوبل شده است با اشاره بهسختیهای ترجمه این کتاب گفت: هنگام ترجمۀ «اعمال انسانی» بارها بارها اشک مندرآمد.
علی قانع، مترجم کتاب «اعمال انسانی» هان کانگ در گفتوگو با ایسنا با تأکید براینکه این نویسنده صددرصد لیاقت جایزۀ «نوبل» را داشت، اظهار کرد: ترجمۀ اینکتاب فوقالعاده زیبا ، شش سال پیش چاپ شد اما در این مدت دیده نشد.
او دربارۀ دیده نشدن این کتاب توضیح داد: همه میگفتند «اعمال انسانی» خیلیسیاه و تلخ و ناامیدکننده است؛ اما درعینحال معتقد بودند فوقالعاده زیبا و شاعرانهنوشتهشده است. در بیانیه نوبل هم به شاعرانه بودن زبان خانم هان کانگ اشاره شدهاست.
این نویسنده و مترجم با بیان اینکه پیش از ترجمۀ کتاب هان کانگ، چند داستان کوتاهاز او در نشریات خارجی خوانده بود، گفت: داستانهای او را فوقالعاده دوستداشتم؛ من داستاننویس هستم و سعی کردهام با زبان شاعرانه بنویسم و به همیندلیل با او خیلی احساس همدلی میکردم. پیش از ترجمۀ کتاب «اعمال انسانی»، ناشرکتاب «گیاهخوار» او را که جایزۀ بوکر بینالمللی را دریافت کرده بود، برای ترجمه بهمن پیشنهاد داد. زمانی که کتاب را خواندم، ترجمه این کتاب را نپذیرفتم. داستانشفوقالعاده زیبا بود؛ اما با توجه به سیستم نظارتیای که داریم، دیدم از کتاب 200 صفحهای، فقط 30 صفحه قابلانتشار است.
او با اشاره ترجمههای دیگر «گیاهخوار» در ایران گفت: بهنظرم باید به مترجم و ناشراین کتاب در ایران جایزۀ نوبل بدهند. زیرا طرح مسائل آن در کتاب بهگونهای نبود کهبتوان آن را جدا کرد. جدا کردنش به کتاب آسیب میزد زیرا بیشتر جنبۀ داستان داشتو نه جنبۀ تبلیغ.
قانع در ادامه گفت: کتاب «اعمال انسانی» را نیز نشر چترنگ پیشنهاد داد و من ترجمهکردم؛ اما در زمان مناسبی منتشر نشد. انتشار این کتاب هم زمان با وقایع سال 1398 بود و کتاب دیده نشد.
او سپس توضیح داد: «اعمال انسانی» داستان شاعرانهای دربارۀ جنبشهایدانشجویی دهۀ ۱۹۸۰ کره است.این جریان دانشجویی با سرکوب شدید روبهرو شده وگروههای دانشجویی که در این جریان بودند، قلعوقمع میشوند، برخی روانه زندانشده و آنجا شکنجه میشود و برخی هم دوستان خود را لو میدهند، مادری که فرزندخود را از دست میدهد و خواهری برادرش را. خانم هان کانگ در این کتاب وارد زندگیاین افراد شده و داستانهای سوزناک ودردناکی نوشته که واقعی هستند. خانم هانخودش این وقایع را دیده و درک کرده بود.
قانع با بیان اینکه ترجمۀ کتاب او را اذیت کرده است، خاطرنشان کرد: کتاب را از زبانانگلیسی ترجمه کردهام. این کتاب زبان شاعرانهای داشت و برخی تعابیر به فرهنگکرهای مربوط بود؛ بنابراین معادلیابی و معادلسازی و همچنین انتقال آن حس و نگاهخانم هان کانگ دشوار بود. این زبان شاعرانهاش بارها بارها اشکم را درآورد؛ چه زمانیکه داستان را میخواندم، چه زمان ترجمه و چه زمان بازبینی اثر.
این مترجم در بخش دیگری از سخنان خود گفت: حرفی که خانم هان کانگ در اینکتاب میخواهد بزند، این است که همۀ اتفاقاتی که در کتاب رخ میدهد، اعمالانسانی است و ممکن است هرکدام از ما در شرایط خاص مرتکب این اعمال شویم؛بنابراین هیچکدام از این اعمال چیز بعید و دوری نیست. کتاب فوقالعاده است وخوشحالم بعد از چند سال دیده نشدن، با گرفتن این جایزه دیده خواهد شد؛ البته اگرنگویند تلخ و افسردهکننده است.
او دربارۀ دیدهشدن کتاب بعد از چند سال، گفت: معمولاً مخاطبان نهفقط در ایران،بلکه در دنیا منتظرند اتفاقی پیرامون کتاب رخ دهد و بعد به سراغش بروند. این خانمنوبل گرفت و الان مخاطبان کنجکاو هستند تا ببیند چه نوشته است. حتی ممکن استبعضیها دوباره سراغ کتاب بروند و بگویند که اصلاً تلخ و سیاه نبود. من این جایزه راشش سال پیش به او دادم و واقعاً حقش بود.
این نویسنده همچنین اظهار کرد: امروزه در سینما معمولاً فیلمهای مبتذل و دمدستیو پیشپاافتاده پرفروش میشوند و فیلمها خوب یا ساخته نمیشوند و یا دیدهنمیشوند. این موضوع دربارۀ کتاب نیز صدق میکند. ترجمۀهایی داشتم که وقتزیادی هم برای ترجمۀ آنها نگذاشتهام اما به چاپ ۲۴ تا ۲۵ رسیدهاند؛ اما کتابهایخوبی دیگری از جمله این کتاب را که چند ماه زمان برایش گذاشتم، دیده و خواندهنشدهاند.
قانع دربارۀ اینکه ادبیات کره چندان در کشور ما شناختهنشده است، گفت: متأسفانههمینطور است. بسیاری در ایران جومونگ را دیدهاند و او را میشناسند اما خانم هانکانگ را نمیشناسند.
این مترجم دربارۀ اینکه گاه برای ترجمۀ کتابهایی که جایزه میگیرند، نوعی رقابتبهوجود میآید و گاهی کیفیت ترجمه قربانی سرعت ترجمه میشود، گفت: خوشبختانه این مسئله شامل این کتاب نمیشود. هیچکس سراغ این کتاب نمیرفتجز علی قانع که خودش چنین حس و حالی در نوشتن داشت. ترجمۀ کتاب 6 ماه وقتمرا گرفت. کتاب فروش زیادی نداشت و من هم دیگر پیگیر آثار نویسنده نشدم. البتهبه ناشر حق دادم و با گرانی کاغذ و هزینههای چاپ، بعد از شش سال کتاب در چاپاول مانده است. خانم هان کانگ هم کتاب زیادی ندارد.